آرشیف

2014-11-22

عصمت الله راغب

مرگ بر این حقوق بشری که غرب برما تحمل میکند!!!

وفاداران دموکراسی؛ به یکی از اصول دموکراسی های جدید، رعایت حقوق بشر را به عنوان یک مولفه مهم قلمداد می کنند. وازنظر بسیاری از هواداران دموکراسی،حقوق بشر«جوهردموکراسی» را تشکیل میدهد. به جواب این استفهام که حقوق بشر چیست؟ چنین ابرازی نظر،مبسوط یافته است:حقوق بشر، حقوق است که به حیثیت وکرامت انسانی،انسان مربوط می شود وبه انسان بماهو انسان،قطع نظر از تعلقات جنسیتی،نژادی،مذهبی،زبانی،طبقاتی،منطقه ای وملیتی وی وبدون درنظر داشت تفاوتهای جسمی ،روحی وروانی وتنوعات اجتماعی تعلق میگرد وانسان از آن جهت که انسان است،باید از آن برخوردارباشد. ومولفه های این حقوق را چنین خلاصه کرده اند:«آزاد از وحشت، خشونت،فقر،بیماری،شکنجه وتبعیض…‌آزادانه نظریات شان را ابراز کنند؛ استعداد خودرا رشد دهند،آمال وآرزوهای خود وجامعه شان را دنبال کنند…
خواننده عزیز:درتعریف حقوق بشر که درفوق، نظم یافته است، درآن به موارد بسیار جامع تلویح گردیده،قطع نظر از تفاوتهای جسمی،روحی وروانی وتنوعات اجتماعی…تا جلوگری از وحشت،خشونت، فقر،بیماری شکنجه وتبعیض…. حالا متوجه شویم که در کدام مملکت مسلمان نشین، دشمنان اسلام وقرآن از ظلم وتعدی خویش دربرابر مسلمین دریغ ورزیده اند؟ واز آنچه را که درتحت تعریف حقوق بشر گنجانیده شده است، دررعایت آن به کشورهای اسلامی وفادار مانده اند؟! مسلماً که به هیج یک از منشورات وتعهدات خود عمل نکرده اند وبه اساس سلیقه های شخصی آنچه را که خواستند انجام داده اند.آیا اگر معنای بشر،انسان باشد وحق زنده گی آبرو مندانه را در زمین خدا داشته باشد؛ پس مردم فلسطین،افغانستان،عراق،سوریه،….. انسان نیستند؟! که ارزش یک ملحد اسراییلی را برابر با سی فلسطنی وبالاتر ازآن معامله میکنند. طوریکه از حمله وحشیانه اسراییل مستکبر و دست نشانده، کشورنوساخته ودشمن اسلامیت، واقفید؛ که باقتل وحرام شدن سه تن از فرزندان ناخلف وملحد شان به تعداد بیشتر ازصد تن از برادران مظلوم فلسطینی ما را به شهادت رساندند وبیشتر ازده ها هزارمکان مسکونی را به مخروبه ها مبدل کرده ند.آیا ما مسلمانان بشرنیستیم که یهودیان خدا ناشناس، ارزش وبهای انسانی شان صد چند برابرماست؟! این درد را با کی گویم؟!! خدایا نداریم فریاد رسی جزتو؟!! خدایا با بزرگواری خویش به حال برادران مسلمان ما رحم کن!! پروردگا را تو پوزی این ملحدان را به خاک مالیده،مطابق به کردار شان با آنها جزا فرما!!
عزیزانم! چی یک ظلم آشکاری، ازیک طرف آمریکای ملعون با جمع همتایان حیوان صفتش که خود،کشور دست نشانده خویش را از جنس رانده شده خود،برای تهدید سرزمین بیت المقدس وهسته ی اسلام، دریک موقعیت استراتیژیک تاسیس بخشیدند. والآن به عنوان کشور اول قدرت که همه اختیارات ازسازمان ملل تا حامیان دموکراسی منفور، تحت سیطره آنها قرار دارد و تمام شالوده های شوم وغیرانسانی خویش را توسط ملاعین تاریخ وگمراهان تنویر اسلامی وظالمین حوزه بشریت یعنی اسراییل وفرعون زمان در برابر کشورهای اسلامی به نمایش میگذارد واز طرف دیگر بخاطریکه ظاهراً وفاداری خودرا به عنوان کشور اول قدرت،برای اطاعت ورعایت از فرامین حقوق بشر و دموکراسی (استبدادی)، تبارز دهد به عنوان میانجی گران ومنصیفان دربین اسراییل وفلسطین پاه به وساطت میگذارند.دوستانم به یک صدا بگویم:«بشکند دست که بازوی غریبان بشکند».!!!!!!
خواننده گان عزیز: اگرخردمندانه به این دموکراسی وحقوق بشری را که غربیان بالای ما تحمل میکنند،نگاه بکنیم وسیر تاریخی وظلم که تا هنوز ازاین ناحیه (دموکراسی غربی) متوجه ملل جهان(علی الخصوص کشورهای اسلامی) شده است،متوجه شویم؛به درستی که به این دموکراسی غرب لعنت می فرستیم،اگر نگاه ای بیندازیم به پیشنه ی این نظام که درزیرچتر آن تا امروز همه فرامین و ارزشات اسلامی تعطیل وبقا ی حیات یک انسان که درنزد خداوند جل جلاله بالاتر ازهستی کاینات ارزش دارد،به نزد این دشمنان بشریت به حدی بی بهاست که انگار پرنده ی را شکار کنند. و زیر نام این حکومت فرعونی وشیطانی خود چی رذالتهای را که بحق مسلمین روا نمیدارند! …و به غیره موارد استبداد،وحشت ودهشت این دشمنان قسم خورده گذرای داشته باشیم، بدون شک همچو نظامها را اززنده گی اجتماعی خود منتفی میدانیم.متاسفانه که پذیرش وتطبیق آن درمیهن ما اکنون غیر ارادی مستدام یافته است. واکنون برای وضوح جایگاه دموکراسی غرب، قول افلاطون را به عنوان فیلسوف پیش تاز در مورد این نظام که در رساله«جمهوریت» خویش ابراز عقیده میکند؛ نقل میکنم :«حکومت دموکراسی به عنوان حکومتی عامل فساد سیاسی ودومین عامل پس از استبداد به حساب می آورد. ودرنهایت دموکراسی را حکومت مردم نادان وبی خبر از حقایق مطلق می داند.» وقتی افلاطون وده ها دانشمند دیگری غربی در اعتراف با ظلم واستبداد دموکراسی غرب، چنین ابراز نظرکرده اند که دیدگاه این دانشمندان درواقع شیرازه ی این نظام ساخته ی دست بشریت(دموکراسی غربی) را تشکیل میدهد،و تا امروز اعقاب شان هرچه دارند وبا آن می بالند ، مدیون ومرهون مجاهدت همین فیلسوفان است. حالا که مبتکرین این نظام خودشان به نقایص واشکالات آن صریحاً اشاره میکنند وآنرا حکومت ونظام زاینده ی جهل ونادانی می پندارند. ما چطور کورکورانه سنگ افتخار پذیرش این نظام را با سینه های خود می کوبیم واز آدرس آن، خون صد انسان مسلمان ما که برابر به یک ملحد که تا هنوز به مفهوم خلقت خود پی نبرده همسانی پیدا می کند؛ می پذیریم .هم کیش عزیز ! جبران این همه بی رحمی ها وعدم ارزش به مقام والایی انسان مسلمان ،وجواب دندان شکن به خونخوران ودد منشان تاریخ فقط نیازمند یک اتحاد سرتاسری جهان اسلامی است وبس. تا نظام زنده گی خود را درچار چوب اسلام ناب شکل دهیم، واحکام اسلام را به آنچه که متون دینی دستور میفرماید تطبیق عمل بخشیم.درغیرآن بازی به نفع دشمنان اسلام استمرار خواهد یافت وماهم….

با احترام 
عصمت الله"راغب"