آرشیف

2022-1-9

afrotan

مرثیه ای برغروب یک غریبی از تاریخ !

نه میدانم از کجا آغاز کنم ؟ خصائیص روحی و مصلحانه ای ازاین مصلح بزرگ و مجاهد ناشناخته  تاریخ معاصر، انسان را متحیر می کند ، نبوغ ، ایمان ،تقوی ، آگاهی ، استقامت و باورش به درستی راهش تعجب زا و بهت آور است . نزد من به عنوان کسی که استقامت ، تقوی و پشت زدن به زرق و برق دنیای این مصلح ناشناخته شده معاصرو خالی بودن ازتمایلات نفسانی وهدف های غیر خدائی اش با الهام ازاین آیه الهی إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ توشه ء راهم بوده است با از دست دادن چنین شخصیت والاو  بزرگ سخن گفتن و نگاشتن برای من کارسختی است. آری! زنده یاد دکتور زین العابدین ممتاز این مجاهد عرصه سیاسی وفرهنگی  که زمانی و مکانی نبود و در آن افقها و اوجهای فوق زمانی ومکانی پروازمیکرد،سرخ وسفید این دنیا درنظرش با خاک وخاشاک یکسان بود ، سرتاسر زندگی و حیاتش فقیرانه و هیچگونه نقطه تاریک و ابهامی نداشت .عجب او این بود که سخت واقع بین و حقیقت گرا بود نه مصلحت اندیش! تا توانیست کوشید وبا هرنادرستی و نارسائی ای مبارزه مسالمت آمیزی بدون خشونت کرد هرناملائمی را تحمل نمود. زنده یاد دکترممتازاز قهرمانان راستین و ارجمندی بود  که در حصار تاریخ زندانی شده و از یاد ها رفته بود  و چه نامردان زبونی بودند که بزرگ مردانی چون ممتاز و ممتاز ها را که به سرگذشت وسرنوشت ما روح و نیرو می دادند در کنج زندان های تاریک تاریخ به اسارت در آوردند و نام شان را بر زبان نیاوردند و یاد شان را در خاطر نگه نداشتند. وچه زبون ملتی که تنها کسانی را برویی ستیژ می آورند  که تاریخ مکاری و فریب می شناساند و تنها به کسانی می اندیشد که تاریخ زروزور از آن سخن می گوید که این درست یکی از کمبودی های جامعه ء ما واکثر جوامع شرقی محسوب میشود . واقیعت این است که ما قلبی مالامال از محبت و گنجینه مملوازدردهای نابی را ازدست دادیم که سالها بود معبدی ازامید ناامیدان راگرمی می بخشید وما اندیشه ای را از دست دادیم که گاندهی و حلاج را آشتی داده بود و با خصیصه شهودی و عقلانی اش از همه تضاد های میان ناسیونالیزم و مذهب فرا رفته وهمه را در یک گفتمان توحیدی در سیر تکاملی خلقت به سوی خدائی کردن تاریخ ،جامعه وانسان گام بر می داشت و ما امروز نگاهی را ازدست داده ایم که به سان عقاب مست در قفس خدقه ء چشمان « به رنگ روحش » اسیر بودند وچنان جذبه ای داشتند که خاک را به « نظر کیمیا می کردند . » و من چه در اقیانوس نگاهش غوته خورده ام وچه طهارت لذت بخشی و چه خود سازیی انقلابی  ای . وسرانجام امروز بدنه ای را از دست داده ایم که همواره ملتهب فریاد بود و یا منقبض نوشتن و اندیشیدن ! ودرمقابل این همه از دست دادن هایک چیزی رابدست آورده ایم وآن پرچم وبیرقی است که وی درراه آزادی ، عدالت واستقلال برافراشته وبه ارث گذشته است .

یاد آن مرشد گمنام آزادی خواهی گرامی باد

 

 

برای دریافت مطلب کامل اینجا را کلیک نمائید