X

آرشیف

مرا یاد آید ازدوران مکتب

مرا یاد آید ازدوران مکتب 
زاستادان وشاگردان مکتب 

دریغا ! فصلِ دوری دررسیده ست
جدا سازد زما یارران مکتب 

فضای سینه ام رنگِ دگرداشت
زفیضِ قطره ی بارانِ مکتب 

مشامم تازه ازبوی گُلی بود
که میچیدم زنخلستان مکتب

شراب عشق نوشیدم زجامش
دل وجانم همه قربان مکتب

برایم خطُه ی علم و هنربود
همانا صحنه و میدان مکتب

زیادم کی رود؟ ای همکلاسم
هوای تازه ی نیسان مکتب

نبوغ وآدمیت می زند موج
زطرفِ جاده و بستان مکتب

مرا علم وهنر آموخت استاد 
زراز چشمه ی حیوان مکتب 

نثارِدستِ گرد آ لودِ استاد
که هست اندر پی عمران مکتب

ویارانم همه، جمعند امروز
چوهستند ساعتی ، مهمان مکتب

زچشمان ضیایی اشک ریزد
بیادِ محفلِ پایانِ مکتب

 

این پارچه به مناسبت آخرین روزفراغت ازلیسه ی سلطان علاوالدین غوری درصحنه ی امتحان کانکور سروده شده است .
6/9/1387

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.