آرشیف

2014-12-24

علم عبدالقدیر

محمود طرزی در یک نگاه.

حلیل عامیانه از زندگی وشخصیت پدر ژور نالسم افغانستان به این معنی نیست که از فراز وفرود زندگی اش بر داشت عامیانه صورت گرفته. بلکه منظور آن است که این تحلیل از ساخت وپرداخت های غرض آلود سیاسی ومداحی ترانه سرایان عتیقه پرست در امان است. افغانستان سر زمینی زیر خاکی ها وآثار عتیقه است و دردانه های قیمتی اش وقتی ارزش پیدا میکند که اول به زیر خاک  دفن شوند وبعد عدۀ محدود آنرا بیابند وبا آرایش وپیرایش مجدد وپیوند مواصفات نا شنیده دوباره در بازار عرضه  اش کنند.محمود طرزی نیز مانند شخصیت های نامی دیگر افغانستان بعد از دفن شدن در زیر خاک وگذشت سال ها تازه چون آثار عتیقه ارزش وبهاء یافته است. او در حقیقت یک شخصیت فر هنگی وژور نالست ماهر بوده اما نباید فراموش کرد که وابستگی های فامیلی وی با حاکمیت وقت نیز بر شهرتش افزود.او مانند سائر شخصیت های نامدار از دست شاهان مطلق العنان افغان آواره وسر گردان بوداما، وقتی به آرامش دست یافت که خداوند برایش دختران زیبا صورت أعطا فرمود تا به قید نکاح پسران امیر حبیب الله خان پسر عبدالرحمن خان در آورد واین رابطه بر تبعید ومسافرتش نقطه پایان گذاشت.

 

بدون تردید محمود طرزی یکی از شخصیت های نامی در عرصه فرهنگ افغانستان بوده است اما،خودش در تر کیه- پدرش در دمشق  وپدرکلانش در ایران د فن شده است.؟ بروایت تاریخ او شانزده ساله بود که پدرش توسط امیر عبدالرحمن خان از افغانستان تبعید شد  وی یکجا با پدرش راه بس دور دراز را پیمود. از چمن شروع تا کویته وکراچی وبالأخیره بغداد تا دمشق واستانبول بخاطر اقامت ویا فتن حق زندگی طی طریق نمود.. وی شخص با استعداد بوده وحتی مورد عنایت ونوازش شاهان عثمانی آن زمان  نیز قرار گرفت. او هر چه آموخت از بیرون آموخت اگر در داخل میبود مانند اجدادش شمشیر باز وجنگجو میشد بجای رنگ قلم از شمشیرش خون می چکید. من فر هیختگان چون طرزی را  تربیت شده خاک افغانستان فعلی نمیدانم  همه شخصیت ها علمی، فرهنگی، فقهاء وفلاسفه منسوب به افغانستان در محدودۀ خاکی افغانستان فعلی نگنجیده اند بلکه مانند مولانا بلخی وسید جمال الدین افغانی والبیرونی وغیره همیشه در خارج ازین دائرۀ حادثه خیز آواره وسر گردان بوده اند.به همه حال طرزی هم در بیرون از افغانستان به رشد وتکامل رسید آو در خارج به علوم وفنون مختلف دست یافت و بزبان های عربی، ترکی وفرانسوی آشنا شد واثر نویسی را به سبک مردم بیرون افغانستان از آغاز کرد وبعد در افغانستان رائج ساخت.که ذکر خیرش خواهد آمد…

اینکه چرا پدرش تبعید شد نیاز مند قرائت یک تومار طولانی ازتاریخ خانه جنگی ها شاهان سابق افغانستان است وخلاصه اینکه انگیزه آن ریشه در مخالفت های فامیلی داشت یعنی  اوبجای عبدالرحمن خان از سردار ایوب خان پسر کاکایش جانبداری کرد  که مورد خشم عبدالرحمن خان قرار گرفت.بناء عبدالرحمن خان غلام محمد خان طرزی پدر محمود طرزی را از افغانستان بیرون راند.خوشبختانه اخلاف عبدالرحمن خان بر خلاف اسلاف بعد از سالها یاد طرزی هارا را گرامی میدارند.؟  غلام محمد خان طرزی مبارز آزادی خواه،مخالف استعمار انگلیس و شاعر بر جسته بود او صاحب دیوان بزرگ است که فعلا وجود دارد اما ازینکه از دربار شاه عبدالرحمن رانده شده  کسی بخاطر یاد بودش مراسم نمیگیرد که مبادا زبان سخنگویان به مذمت شاه عبدالرحمن خان گشوده شود وخاطر عدۀ را آزرده سازد…

محمود طرزی در سوریه با{ اسماء رسمیه} دختر شیخ صالح ازدواج کرد از جمله حاصل ازدواج دو دخترش بود که در حقیقت شفیع پدرخود بدربار حاکمیت حبیب الله خان چسر عبدالرحمن خان شدند.میگویند حبیب الله خان دختران را زیاد دوست داشت واز حسن وجمال دختران محمود طرزی که نسب ترکی وعربی داشتند اطلاع حاصل نمود وبا ارسال نامه ویژه آنرا دوباره به افغانستان فرا خواندند، تا اول خسرش بسازند وبعد با راه انداختن نشریه سراج الأخبار فعالیت فرهنگی داشته بشرط اینکه بر خلاف حاکمیت چیزی ننویسد.اما پدرش که دیگر دختر نداشت همچنان در دمشق باقی ماند ودر همانجا مردو دفن شد. یادش بخیر

محمود طرزی که توفیق باز گشت به افغا نستان را یافت هردو دختر خود را به قید نکاح پسران حبیب الله خان در آورد یعنی شاه امان الله غازی وعنایت الله خان فرزندان امیر حبیب الله خان دامادان خوش سیما ونیکو سیر محمود خان طرزی بودند.هر چند امان الله خان ازکرکتر شخصی محمود طرزی راضی نبوده اما،عنایت الله خان بیشتر از امان الله خان خسرش را دوست داشت و مورد حمایت قرار میداد در اثر تلاشهای خستگی ناپذير طرزی و حمايت عنايت الله خان بزرگترين فرزند امير ( سرپرست ادارهء تعليم و تربيت و چاپخانه دربار) نشريه با نام « سراج الاخبار منتشر ميشد.مدیریت این نشریه بدوش محمود طرزی بود.وطرزی از همین نقطه به شهرت رسید.
هدف عاجل طرزی آن بود که نشريه ای را که به نظر او يکی از مهمترين ابزار تمدن جديد به شمار ميرفت برای افغانستان به ارمغان آورد. او اظهار ميداشت که به جز قبايل بدوی ووحشی هيچ جامعهء سازمان يافته ای بدون رسانهء خبری وجود ندارد. با اين هدف  هم اخبار خارجی و هم داخلی را منتشر میکرد. اين اخبار هم از مطبوعات انگليسی، اردو ، ترکی، و عربی و هم از روزنامه و مجلات فارسی ترجمه و نقل ميشد. او همچنين در مجله اش عکس و طرح می گنجانيد و البته برای آن آرزوهای بلند در سر می پروراند. او نویسنده آزاد ومورد حمایت در بار بود.اورا پدر ژور نالسم افغانستان میدانند چون جزء او دیگر کسی نتوانست کار های فرهنگی به این وسعت انجام دهد. سراج الاخبار تحت سردبيری طرزی از نوگرايی و ناسيوناليزم حمايت ميکرد و عهده دار آموزش سياسی و اجتماعی طبقهء حاکم افغانستان بود…

 

اثر ملکه ثریا در بر نامه ها وشعار های امان الله خان.

همه میدانند که شعار های تمدن خواهانه امان الله خان با شرائط عینی جامعه سنتی افغانستان آن  زمان همخوانی ومطابقت نداشت اما او باید این شعار هارا سر میداد چون خانمش سر وصورت افغانهارا هم آهنگ با تمدن با کشور های متمدن نمی دید نخست به تغیر ظاهر وصورت افغانها تأکید ورزید. ملکه ثریا خانم امان الله خان دختر محمود طرزی بود وامان الله خان شعار های تمدن را از وی اموخته بود وبه مردم انتقال میداد.این تکرار را بخاطر روا میدارم که اکثر از جوانان نسل جدید باریکی ها وانگیزه هارا در یابند.وقتی باریکی میگویم منظورم این است که نویسندگان وشاعران زیاد در افغانستان بوده اند اما توفیق مزید طرزی وشهرت آن در چه بوده است که در اوج عشرت طلبی جبیب الله خان وخانه جنگی طوایف قدرت طلب توانسته از فرهنگ واندیشه ومطبوعات نام ببرد وفعالیت های فرهنگی اش قابل یاد آوری باشد.؟ یقینا دامادانش یا فرزندان امیر حبیب الله من حیث بازوان پر توان در بار حاکمیت برایش زمینه های فعالیت را مساعد ساختند. ورنه او هم مانند پدرش در غربت باقی میما ند ویادش بفراموشی سپرده میشد.انگیزه های تجلیل از محمود طرزی نیز با دوره حاکمیت امان الله خان که سمبول آزادی واستقلال نامیده میشود بی ارتباط نیست..

اگر شاه امان الله غازی شخص بادرایت ومتمدن بوده باشد بدون تردید این تمدن خواهی   از گفتار وکردار ملکه ثریا دختر محمود طرزی ریشه گرفته بود.ملکه ثریا که در خارج از افغانستان تولد وتر بیت شده بود ونسب غیر افغانی داشت حاضر نبود چادر بپوشد ویا لباس های به تیپ افغانی بر تن کشد، همان بود که امان الله خان را تشویق میکرد تا نخست از همه لباس افغانهارا تغییر دهد، لنگی ویا شمله باید به کلاه شاپو بدل شود وپیر آهن تنبان به پطلون وجاکت وبه همین تر تیب برقع وچادری از سر زنان بر داشته شودودر تطبیق این بر نامه باید تأمل صورت نگیرد والا این قوم با این لباس از  کاروان تمدن نهایت عقب خواهد ماند. لذا نو آوری ها  امانی آموخته های علمی وی نبود بلکه سفارش  وسلیقه های بود که از داخل خانه برایش سفارش میشد واوهم دستور میداد تا مردم آنرا عملی کنند .اینکه مردم در مقابلش قیام کردند دلیلش بیشترهمین بود که او جامعه شناسی افغانستان را در ک نکرده بود وهمه تغییرات را بدستور خانمش عملی میکرد یعنی تغییرات مخالف کلتور وسنت های حاکم در افغانستان..

 

محمود طرزی وداکتر سپنتا:

منظور از سپنتا همان مصرع {داکتر رنگین داد فر سپنتا} منسوب به وزیر خارجه است که جزء وکل هردو برای مخاطبین قابل فهم نیست ومن بخاطر اختصار ورفع ملالت تنها سپنتا نوشته ام. روایت گران تاریخ نوشته اند ، محمود طرزی ومحمد ولی خان دروازی که بحیث ممثلین سیاست خارجی افغانستان ادای مسئولیت کرده اند از جمله شخصیت های تاریخی اند که عملکرد شان در عرصه سیاست خارجی افغانستان قابل ستایش است.من نویسندۀ این سطور کدام اثریکه شاهد شهکاری های این دو شخصیت باشد در دست ندارم واما بر اجماع تاریخ نویسان درین مورد اتفاق نظر دارم واز قضا شنیدم که یکی از شخصیت های معاصر کشور حین تکیه زدن بر چوکی وزارت خارجه افغانستان خودرا پیرو این دوشخصیت دانسته وشعاراطاعت از مشی سیاسی ایشان را سر داده است.این شخصیت داکتر  رنگین داد فر سپنتا نام دارد که ،بخاطر سپردن نامش بر عوام عالم نهایت گران آید.!؟

باید عرص کرد این سیاستمدار رنگین کشور، که زمانی سرخ وحالا در آلمان سبز ودر افغانستان سیاه است با سر دادن این شعار یکصد وپینجا سال عقب رفت .او در حالیکه نمییداند جناب دروازی وطرزی مال 150 سال قبل بوده اند نمیتواند نیاز مندی ومقتضیات سیاست کشور را در عصر حاضر بر آورده سازد.درست است که سیاست دارائی یکسلسله اصول ثابت وپایدار است اما تعاملات سیاسی مطابق شرائط روز فرایند خاص خودرا دارد که باید همزمان با سیر زمان در حر کت وتحول باشد، ولی وزیر خارجه ما تا هنوز نمیداند در کدام قرن ودر چه شرائط به سر می برد.دران زمان  مردم افغانستان با یک ابر قدرت استعمار گر در گیر بودند وتازه از چنگال آن نجات یافته بودند در حالیکه وزیر ما با چندین استعمار گر در تعامل بوده وتازه در چنگال شان افتاده است.دران زمان شعار مبارزه با استعمار سر داده میشد واستقلال وآزادی از چنگ استعمار افتخاربود حالا آمیزش ومعامله با استعمار گران راه رسیدن به چوکی وقدرت بوده اشغال واستعمار واژه های فراموش شده است.خلاصه شرائط آن زمان با زمان مسئولیت داد فر سپنتا شباهت چندان ندارد ایشان میخواستند بحکم طبیعت وفطرت شخصی خودرا رنگ دیگری بخشند که متأسفانه آن رنگ کهنه بر مغز وجسم پر رنگش چسپ ندارد.سائر شرائط آن زمان واین زمان را خودش دوباره محاسبه ومقایسه کند چون نام شریف شان{داکتر رنگین داد فر سپنتا}است ومن مانند هر هموطن دیگر به لفظ ومعنی اش آشنا نیستم، شاید مفسر مجهولات ومجعولات زمان باشد وبتواند خودرا به همه زمانه ها عیار سازد،اما دریغ که دیگران با شرائط گذشته عیار نیستندوشعار شان با عمل نهایت فاصله دارد چنانچه نیکنامی اش با طرزی ودروازی نیز قابل مقایسه نیست…

 

نه محمود طرزی پیرو عملی دارد ونه هم غازی اما نالله خان:

مردم افغانستان به پاس احترام به رفتگان آن هم رفتگان درباری سالانه محافل بر پا میدارند. از جمله سالگرد تولد ووفات محمود طرزی است اما این شعار ها همه بر تظاهر وریا استوار بوده بیشتر منفعت جوئی های سیاسی وبهره گیری های مالی مطمح نظر گردانندگان این محافل است.ورنه هیچ یکی از حامیان شعاری امان الله خان ومحمود طرزی آما ده پذیرش اندیشه های شان نبوده وهیچ الگوئی را در کردار یومیه از ایشان نگرفته اند. مثلا وزیر صاحب اطلاعات وفرهنگ شاید حاضر نباشد از امان الله خان ومحمود طرزی اطاعت کند وچادر را از سر خانمش بر دارد وبه همین تر تیب وزیر خارجه خانمش را در هیچ سفر با خود نبرده وحتی از حضورش در اجتماع جلوگیری نموده است وبیشتر کسانی به امان الله خان ومحمود طرزی افتخار میکنند که آماده یک روز پذیرش افکار شان نیستند.. بناءٌکسانیکه از محمود طرزی تجلیل بعمل میآورند در قول وشعار شان صادق نبوده نه در عمل با او هم آهنگ اند ونه از اندیشه آن پیروی میکنند.

 محمود طرزی بعد از سقوط امان الله خان دوباره به تر کیه پناه برد وبتاریخ 23 نومبر 1933 در شهر استانبول تر کیه در گذشت ودر همانجا دفن شد سالها گذشت اما، کسی تولد ویا وفاتش را تجلیل نکرده است.تنها در سال 2003 برای اولین بار در کابل مراسم یاد بود طرزی بر گزار شد که بازهم صحبت از ارزش عتیقه هاست .ودر سال 2005 بنیاد کلتوری طرزی در کابل اساس گذاری شد وازان تاریخ تا سال 2003 ازیاد رفته بود.امید کسانیکه فعلا محمود طرزی را بیاد آورده اند پیرو افکار واندیشه های آن باشند واین محافل بخاطر شهرت طلبی ویا مصرف پول وبودجه نباشد.بیایئد به خال واینده فکر کنیم تا اینکه بر گذشتگان افتخار کنیم .ما گذشته چندان درخشان نداریم که بگوئیم آینده از گذشته رنگ میگیرد .اگر شاهان وفاتحان بوده آثار تمدن ایشان بسیار کم است واگر از کسی اثار تمدن باقیمانده کسی یاد آوری نمیکند.

 

معرفی کامل محمود طرزی از دانشنامه آزاد در تار نما:

محمود طرزی در سال ۱۸۶۵ در شهر غزنه افغانستان به دنیا آمد و در ۲۳ نوامبر ۱۹۳۳ در شهر استانبول ترکیه وفات نمود. پدر او غلام‌محمد خان رئیس قبیله محمدزایی بود.[1] تبار خانوادگی او به یک رهبر قومی قندهار به نام حاجی جمال خان (۱۷۰۹-۱۸۰۵) می‌رسید. پسر حاجی جمال خان، سردار پاینده محمدخان، ۲۲ پسر داشت که از جمله یکی از آنان به نام سردار رحم‌دل خان قندهاری (۱۸۳۲-۱۸۹۶) معروف بود. سردار رحم‌دل خان پدر بزرگ محمود طرزی است.[۳] مادر محمود طرزی، از خاندان سدوزایی و دختر شهزاده مودود خان بود.

در عهد پادشاهی عبدالرحمان خان خانواده محمود طرزی به قلمرو ترکيه عثمانی تبعيد شد، آنها در شام زندگی می کردند. وقتی امير عبدالرحمان خان مرد، پسرش راه ملايم تری انتخاب کرد. در نتيجه محمود طرزی با خانواده اش به کابل برگشت و دو دختر طرزی را دو شهزاده افغانستان گرفتند. يکی را امان الله و ديگری را برادرش عنايت الله. محمود طرزی خود نخستين نشريه نسبتاً مدرن را به نام سراج الاخبار پايه گذاری کرد. سراج الاخبار قبلا در سال ۱۹۰۵ توسط يک گروه ديگر منتشر شده بود اما تنها يک شماره چاپ شده بود. انگليس ها به حبيب الله خان دستور داده بودند که نشريه را متوقف کند.

به اين ترتيب در سال ۱۹۱۱ دوباره آن نشريه منتشر شد و برای اولين بار فکر های جديد در آن نشريه مطرح شد. محمود طرزی آدم پرکاری بود. مثلاً برای اولين بار رمان را به افغانستان معرفی کرد. چندين رمان ژول ورن را به زبان دری ترجمه کرد و برای اولين بار درباره رمان در سراج الاخبار مقاله نوشت و ضرورت رمان را مطرح ساخت. شيوه های نو ادبی در سراج الاخبار پديدار شد. شعر مثلاً ديگر تعريف زلف يار نبود. از لوکوموتيو و ترن و هواپيما و کشتی قاره پيما گپ می زد. يعنی همراه با انديشه ها يک تعداد واژه وارد سراج الاخبار شد و يک تعداد شعرا شروع کردند در اين مسير شعر بگويند. برای اولين بار اخبار جنگهايی که در جهان روی می داد، و اخبار اختراعات جديد در سراج الاخبار انعکاس می يافت و موضوعاتی از قبيل اينکه زبان چيست و آيا زبان قابل اصلاح است در آن مطرح می شد.محمود طرزی به غیر از مقالات چاپ شده در سراج الاخبار افغانیه سی و یک کتاب و رسالهء منثور و منظوم به زبان دری تالیف یا ترجمه کرده است ـ مجموعهء مقالات طرزی چاپ شده در سراجالاخبار افغانیه که بیشتر از پنج صد مقاله میرسد در سال 1355 هجری خورشیدی به کوشش دکتو روان فرهادی در کابل به چاپ رسید