آرشیف

2023-5-1

احمد امینی

  مانیفست نیروهای مقاومت ملی

 

  ایدیالوژی یا تفکر وطندوستی و مردم گرایی

 

 

قابل توجه مبارزین راه آزادی، احزاب سیاسی، اساتید دانشگاهی و دانشمندان اموردولت سازی!

 

گروه تروریستی طالبان نسبت جنایات هولناک شان برضد مردم افغانستان، به طورقطع قابل بخشایش نبوده

ونیستند؛ ماشین جنگی شان باید منهدم و رهبری طالب به جرم اجنتوری استخبارات خارجی، خیانت به وطن

وکشتار مردم بی گناه افغانستان به جزای اعمال ننگین شان رسانیده شود.

امروز درشرا یطی که مردم ما توسط گروه ترورستی ونیابتی طالب تحت اشغا ل غیرمستقیم بیرحم ترین لاشخوران امپریالستی غربی، شرقی ومنطقه ای قرارگرفته و بد ترین روزهای فقر، گرسنگی، قتل وسلاخی شدن را میگذرانند، جبهاتی متعدد ضد طالبی تشکل نموده وصداهای همگرایی واتحاد همه نیروهای ضد طالب به گوش میرسد. همه این پدیده هاوصداها امیدوارکننده وقابل توجه است وفکر میکنم که پشتیبانی طیف وسیع مردم وخبره گان سیاسی ودانشمندان را بخود جلب نموده است ( به جزازگروه دزدان ووطن فروشانی که بازهم درترکیه و سایر کشور ها منتظراند تا بادار امریکایی شان بنام تامس وست ایشان را رئیس و وزیر مقرر کند ).

با درنظرداشت این فرایند عده ای ازدانشمندان ما نیکو متوجه شده اند که  تنها ضدیت ومبارزه با طالب کافی وبسنده نیست. جبهه مقاومت، سپاهیان آزادی ونیروهای مقاومت وقتی همه شمول، موثرو موفق میشوند که بدانند بعد از شکست دشمن وطن را به کدام مسیر سمت و سو دهند وچه نوع دولت وحکومت باید ایجاد گردد؟

جواب این سوالات را میتوان با طرح یک مفکوره یا ایدیولوژی وبرنامه عمل فراهم نمود. این مطلب یعنی داشتن ایدیولوژی خیلی مهم است زیرا با انتشار ایده و برنامه ی عمل جهت شکست طالبان، آزادی وطن وایجاد دولت خدمتگارمردم، ملیونها هموطن ما آگاهانه و داوطلبانه با انگیزه نیرومند رهایی و آزادی به صفوف مبارزه خواهند پیوست.

طوریکه یکی ازرهبران بزرگ جهان گفته است ” بدون ایدیولوژی مرگ است ” مبارزه ما هم برای آزادی بدون ایدیولوژی بجای نخواهد رسید. بنابراین ملحوظ میخواهم یک سلسله مسایل برنامه ای رابطورنمونه طرح وپیشنهاد نموده ازخبرگان امورتوقع دارم تا آنرابسط وتوسعه داده در غنامندی هرچه بیشتر آن اقدامات مقتضی فرمایند.

 

آیدیولوژی:

 

 آیدیولوژی مجموعه ی ازنظریات، اعتقادات وباور های افراد در مورد مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شان است.

ایدیولوژی ما پاتریاتیزم یا وطنگرایی، آزادی ومردم سالاری میباشد که باید درقانون اساسی، دکترین

نظامی، سیاست داخلی وخارجی، نظام اقتصادی و فرهنگ بومی ما انعکاس یابد

 

با درنظرداشت اصل تساوی حقوق ملیت ها پلان ایجاد یک دولت پساطالبان را طورآتی میتوان طرح کرد:

 

تغییرنام افغانستان

 

تغییرنام افغانستان به یکی از نامهای تاریخی وطن ما ضرورت زمان وحلال مسئله ملی به شکل دیموکراتیک است که مشکلات عظیمی را درپروسه ملت سازی از سر راه ما دورمیسازد.

هدف از تغییرنام، انتخاب یک نام باستانی است که مانند یک چتربالای همه ملیتها پهن گردیده وهمه درتحت آن احساس غرور و آرامش کنند.  از جمله نامهای باستانی میتوان از نام های ” آریانا، باختر، باختریان، وخراسان یادآوری نمود. انتخاب را به دانشمندان و مردم میگذاریم.

 

زبان ملی افغانستان پس ازطالبان

 

مبرهن است که زبان فارسی زبان تمام مردم افغانستان، زبان علمی، ادبی، فرهنگی، عرفانی، خیلی پهناوروباشکوه، زبان مولانا وفردوسی، زبان محمودغزنوی واحمد شاه دورانی، امیرعلی شیرنوایی وابن سینای بلخی میباشد.  جایگاه زبان فارسی منحیث زبان ملی ما آنقد رشامخ است که ضرورت به توجیه ندارد.

من یقین کامل دارم که همه مردم افغانستان با افتخار کامل، عقل سلیم واندیشه سا لم آنرا منحیث یگانه

زبان ملی وسرتاسری میدانند وقبول میکنند.

 

شکل و ساختار دولت پسا طالبانی

 

با درنظرداشت اندیشه های نوین، پیشرفت تکنالوژی، کمپوتری شدن حیات امروزی، جهت سهولت وآسانی درامور اداری، فرهنگی واقتصادی بهترین گزینه ما ایجاد حاکمیت قانون و دولت جمهوری پارلمانی فدرالی مستقل، آزاد وبیطرف با سه قدمه حکومتی فدرال، ایالتی، وشهرداری میباشد.

تشویش بعضی ازهموطنان ما درمورد فدرالی سازی افغانستان  که ادعا دارند فدرالی سازی زمینه تجزیه افغانستان را فراهم میسازد باید مطمح نظرداشت. ازاینرونیکو خواهد بود تا یونت های فدرا ل نه به اساس قومی بلکه به اسا س سرحدات اداری امروز و حضورملیتهای مختلف دریک یونت فدرالی تشکیل گردند تا از تجزیه جلوگیری به عمل آید.

 

دین دردولت بعد از طالبان

 

با ورهای دینی کاملن یک موضوع شخصی وانفرادی مردم است.

قراراعلامیه جهانی حقوق بشر هیچکس حق ندارد کسی را به خاطر اعتقادات دینی اش مورد پیگرد، بازپرس وسرزنش قراردهد. دردولت جمهوری پارلمانی فدرالی… دین از دولت جدا است. ملاها وآخند ها باید با مساجد وتکایای خود برگردند وبه تبلیغ دین بپردازند.

 

حقوق واقتصاد دردولت پساطالبان

 

درقانون اساسی جمهوری فدرالی… مردم مظهرقدرت سیاسی وما لک همه دارایی های مادی ومعنوی کشوراند چون آن را ازنیاکان خود به میراث گرفته اند.

فروش، اجاره واستفاده از ارزشهای فوق ازطریق راه اندازی خصوصی سازی ممنوع وخلاف قانون شمرده میشود؛ مگربه اراده ورای یک دولت غمخوارونمایندگان صدیق مردم در پارلمان فدرال مخصوصن در مورد منابع معدنی ستراتیژیک کشور.

 

ایجاد اقتصاد مختلط متشکل ازسکتورخصوصی ودولتی، ملی سازی بانک ها به مثابه پردرآمد ترین موسسئا ت اقتصادی جهت تقویه بنیه مالی کشور. رفع وابستگی اقتصادی کشوراز بانک جهانی وصندق بین المللی پول.

مبارزه با فساد وبرخورد قاطع بامفسدین. ایجاد فضای تفاهم، همدیگر پذیری، مشوره ومذاکره، صلح وآشتی، جلو گیری ازخودمحوری وخودپسندی.

 

توجیه آنچه دربالا نگاشته شد:

 

به ارتباط نام وطن ما، باید تذکر داد که افغانستان یعنی سرزمین افغان ها. افغان معرب اوغان یعنی پشتون است ، پس وطن ما به نام یک اقلیت پشتون مسمی گردیده است که برای اکثریت مردم غیرقابل قبول است. از جانب دیگرتا زمان شاه شجاع درانی 1839-1842 کدام مملکتی بنام افغنستان وجود نداشت چنانچه الفنستون جنرال برطانوی درکتابش وطن ما را بنام پادشاهی کابل ( کنگدم آف کابل ) یا سلطنت کابل یادنموده است که لینک آن ( کتابخانه کانگرس امریکا ) در پای این مقاله تقدیم میگردد.

طی یک روایت دیگر “مونت استوارت الفنستون”  بریتانیایی درنامه اش به لندن نوشته بود که: این مردم برای مملکت شان نام ندارند و من آنرا افغانستان میگویم“. پس مردم عزیز خوب فکرکنید! ننگ است اگراین نام ننگین واستعماری را دور نیندازیم ونام های باستانی خود را زنده نسازیم. این تصمیم شجیعانه، یک فدا کاریست که به خاطرملت سازی، صلح وآرامی وخوشبختی نسل های امروزو آینده ی ما باید اتخاذ گردد.

ازدیرزمان شعار های مانند  تقسیم عادلانه قدرت وثروت و فدرالیزم یا تجزیه در ساحه تفکر جمعی ما تبارزکرده است.  دراین موارد میخواهم نظرخودرا ابراز نمایم کسی ناراحت نشود؛ این فقط یک نظر است.

قبل ازهمه باید بگویم که کلمات تاجیک، اوزبیک ، هزاره وپشتون ودیگران مقوله های فلسفی ونامهایی اند که وجود خارجی ندارند . تنها مردم  واقعیت های عینی اند که وجه مشترک شان انسان بودن است.

از قرن ها بدین طرف هزاران هزارازاین نامها درکوره راه های تاریخ پدید آمده اند و گم شده اند وبازهم گم میشوند.

قابل یاد آوریست که ملیونها نفراز ما وشما دراطراف واکناف جهان آواره هستیم؛ نواده های ما بعد ازدونسل نخواهند گفت که ازکجا آمده اند وازکدام ملیت هستند. همه خودرا کانادایی – امریکایی، اروپایی، … خواهند گفت. پس بیائید به خاطرجلوگیری ازجنگ ملیت ها به خاطرملت سازی وخوشبختی نسل های آینده، به خاطرآنکه اخلاف ما یکدیگررا نگویند که من تاجیکم وتوپشتون، تو ازبکی  و من هزاره،… برماست که باحفظ فرهنگ محلی وقومی خود از روی مصلحت  خود را متعهد به یک فرهنگ عمومی بسازیم و بگوئیم که ما همه خراسانی ایم، آریایی ایم یا باختری هستیم.

 

دردولت جمهوری فدرالی… با رعایت اصل آزادی وانکشاف زبان وفرهنگ محلی ملیتها، ادعا ی ملیت خواهی به مقصد دامن زدن به مسایل قومی وزبانی غیرقانونی تلقی گردیده مورد پیگرد قانونی قرارمیگیرد.

از آوان کودکی ما را تلقین وشست وشوی مغزی کرده اند تا به تاریخ وطن خود افتخارکنیم. من تاریخ را رد نمیکنم. تاریخ چراغ راه آینده است. اما افتخار به آنکه گذشته گان ما چه کارهای خوب و بد را انجام داده اند کاملن بیهوده بوده هیچ درد ما را دوا نکرده و ازبدبختیهای ما نمی کاهد. ” شرافت و نجابت انسان مربوط به علم وادب اوست نه به مال ونسب او”

تقسیم انسانها به طایفه، قبیله، قوم وملیت ها کا رعلمای انتروپولوژی است که به مقصد کاوشهای علمی  صورت گرفته است؛ اما استخبارات استعماری وجهان سرمایه ازاین وسایل سوء استفاده کرده ملیت های ممالک عقب مانده را به جان هم انداخته، اهداف دور از کرامت انسانی خود را به پیش میبرند. بارها  به مشاهده رسیده است که ملیت گرایی یا نشنلیزم به شوئینیزم وفا شیزم ( جرمنی زمان هتلر) ارتقا یافته است. چنانچه نشنلیزم پشتون در زمان حفیظ الله امین، اشرف غنی احمد زی  واکنون توسط گروه تروریستی طالب به شوئینیزم وفاشیزم اعمال شده و تشدید مییابد.

 

ازسالهای جمهوری مستعمراتی کرزی وغنی بدین سوی ندای ” تقسیم عادلانه قدرت وثروت ” در رسانه ها طنین اندازاست. تقسیم عادلانه قدرت در جمهوری مستعمراتی کرزی وغنی طوری بود که اگررئیس جمهور  پشتون است، باید به تعداد ملیتها ی دیگرمعاونین داشته باشد. و یا اگریک معدن به اوزبیک داده شد معدن دیگررا باید پشتون یا تاجیک بگیرد . این تقسیم عادلانه قدرت وثروت نه، بل یک دیزاین استعماری، عامل جنگ وجدال، بی نظمی وفساد بود و شباهت به آن دارد که گروپی از دزدان سرگردنه اموال سرقت شده را بین خود تقسیم نمایند.

در جمهوری فدرالی … همه ثروتها متعلق به مردم است.  با ایجاد نظام اقتصادی منطبق با قانون، هیچ فردی نمیتواند ثروت مردم را سرقت و ملت را در گرسنگی، مریضی، بی سوادی وفقرنگه دارد.

در باره تقسیم عادلانه قدرت باید گفته شود که شهروندان درجمهوری فدرالی … تنها ازطریق اهلیت ولیافت به قدرت میرسند نه از راه استحقا ق قومی.

به ارتباط سیاست اقتصادی جمهوری فدرالی… باید توضح گردد که اقتصاد بازاربه معنی رفع مقررات، نظارت وکنترول دولت دراموراقتصادی میباشد. این اقتصاد بازارآزاد نیولبرالیزم انحصارات غرب مشابه بازار چوربوده به نفع ممالک بزرگ وضررممالک خورد دیزاین شده است و برای مملکت ماغیرازدزدی وفساد ورشوه خوری چیزدیگری به بار نمی آورد.

ازاین سبب اقتصاد مختلط که متشکل ازبخش خصوصی ودولتی است درجمهوری فدرال… ضا من پیشرفت اقتصادی وا یجاد یک جامعه مرفع میگردد.

 

ازآنجایکه منبع وعلت عمده جنگ بین ملیت ها منابع اقتصادی کشوراست؛ نظام اقتصادی مختلط وانحصاردولت برمنابع اقتصادی سترا تیژیک باعث جلوگیری ازجنگ  ورقابت ملیت ها بر سرمعادن گردیده مردم مطمئین میگردند که درامد ملی شان سرقت نه شده، بل توسط دولت تنظیم وجهت تامین خدمات اجتماعی ورفاه عامه به مصرف میرسد.

طوریکه به خاطر داریم، وقتی گروه های بی فرهنگ بی ایمان وجاهل، به کابل ریختند، این که قبلن کدام برنامه وپلان دولت سا زی نداشتند، جهت کسب غنایم همه به جان یکدیگرافتادند. ازیک طرف فکرمیکردند مناطق تحت اشغال شان غنیمت است که بدست آورده اند وباید آنرا محافظه کنند وازجانب دیگر به حکم حامیان شان بیهوده وجاهلانه در رقابت با یکدیگرهزاران نفرهموظنان بیگناه مارا قربانی نمودند. میلیون ها هموطن ما به خاطر اسلام عزیزوجهاد علیه کمونیزم کشته، معیوب وآواره گردیدند. اکنون ثابت شد که همه قربانی های مردم به نفع اجنت های اجنبی، وطنفروشان ودزدان در راس باداران شان تمام شد. ازاینروضرورت زمان ماست تا منابع ستراتیژیک اقتصادی وطن درکنترول دولت فدرال باشد تا از تاراج آن توسط کمپنی های خارجی وپا دوهای داخلی شان جلوگیری گردد.

درشرایط فعلی که نظا م امپریالستی اقتصاد جهان را درقبضه ی خود دارد و دشمن تا د ندان مسلح است؛ برنامه ارایه شده  درفوق ظاهرن آرمانی به نظر میرسد. اما با سعی وتلاش وهوشیاری وبا تحمیل یک مبارزه ی بی امان و فرسایشی  بر ضد دشمنان، غیرعملی نمیباشد.  برمبارزین است که با هوشیاری تمام نباید گوشت دهن توپ نیروهای اهریمنی شوند.

درمورد شعا ر” فدرالی یا تجزیه ” میخواهم تذکردهم که اگر کشور بین پشتون وغیرپشتون تجزیه گردد هیچ ضمانتی وجود ندارد که کشور باز هم به وسیله سایر اقوام به چندین پارچه تجزیه نشود.

 

قابل یاد اوریست که مسئله تغیرنام افغانستان، انتخاب زبان فارسی به مثابه یگانه زبان ملی وجدا نمودن دین ازدولت ممکن هموطنان پشتون  ما را خاصتن شوونیزم پشتون، بنیادگراهای مذهبی را بر

آن وادارد تا از طالب دفاع کنند، اما باکی نیست؛ چنانچه دیده میشود از هر طرف شمشیر ها از نیام برآمده است.

 

به امید محو تروریزم و پیروزی کامل مبارزین راه عدالت- آزادی و رهایی!

 

 

30 اپریل 2023

 

 An account of the kingdom of Caubul,
https://www.loc.gov/resource/gdclccn.14015132/?st=gallery