آرشیف

2024-1-13

محمد آصف فقیری

لدُن علم دینی – نه آنچه در مدارس استخباراتی داده می شود!

 

علت شناسی و یا مبداء گرایی حقیقت دانش است. که از مبداء تا نتیجه مطلوب٬ معقولیت و مقبولیت عمل در فزیک یا معلول زندگی دنیای ما محسوس و ملموس می گردد.

شرح استدلال:

نزول وحی به گونه آیه٬ که در آرشیف های معتبر از اولین نوشته های قرآنی داریم٬ اما آنچه از لوح محفوظ به حضرت نبی اکرم صلوات علیه نزول یافته نیست. چرای نیستی چیست؟ زیرا جوهره روح در فزیک پدیدار نمی شود. هر چند جبرئیل بصورت صحابه اکثراً ظاهر می شد٬ که قرآن در حروف و جملات عربی اکنون بعد رسیدن به محمد بوده و سوال ما از لوح محفوظ تا نبی اکرم صلوات علیه است. که مبداء علم الهی در همینجا نهفته است. که مدارس مروج در افغانستان به اهداف استخباراتی است نه سیری بسوی ظرفیت سازی که علم لدُنی را٬ از ذات یا باطن برای خدمت بشر پدیدار کنند.

زیرا خود قرآن می گوید: در این کتاب هیچ شک نیست و هدی للمتقین یعنی هدایت برای تقوا کنندگان یا اینکه قرآن جای دیگر می گوید: از اهل ذکر سوال کنید چون صاحبان علم لُدن یا حال هستند. برای اینکه عمیق موضوع لدُن شویم٬ توجه کنید که آنجناب اُمی بود و منشاء علم لدُنی شان هم تقوا٬ زیرا بعد از تصدیق توحید می گوییم: اشهد ان محمداً عبده و رسوله …یعنی محمد بنده و رسول خدا٬ چرا بندگی محمد نزد خدا از رسول بودنش مقدم است؟ جواب اینست که رسالت جز بندگی خداست و بندگی منشاء فیض و تاثیر گذاری برای مخاطبین٬ حالا در افغانستان بیدون بندگی یا دل در بند یا وصل الله خطیب دین در ظاهر٬ که انجام به نفع قدرت ها می شود است.  در نقل یا روایت دیده ام که صاحب حالی فوت کرد٬ و در جواب نکیر و منکر گفت: به هزار شکر و سپاس می گویم بنده الله٬ شما از الله بپرسید منرا بنده می گوید؟ منظور از بندگی خدا مقدم رسالت رسول٬ وصل الله است و الله مبداء علم لدُنی یا باطن و یا حکمت٬ که قطعاً علم الهی متعالی است از اینکه دین وسیله رسیدن به قدرت و مقام باشد. مثلاً نظم اجتماعی و خدمات عامه چون وسایل آسایشی بهترست در کشورهای سکولار تا جوامع عقب مانده دین زده٬ زیرا دنیا٬ دنیا گرایی است یا همانا سکولار که هرکس در وظیفه باشد که برای آن آفریده شده است. البته هیچ جامعه سیاسی اجازه نمی دهد که سیاست ها و اعمال دولتی در تضاد ارزش های حاکم قرار گیرد. که شش رویکرد سکولاریستی در سیاست به گونه علمی مطالعه می شود که در نوع حقوقی آن٬ اسلام منبع فیاض است زیرا حسنه دنیا یعنی دنیا گرایی… که از بحث لدُن در حواشی نرویم٬ همینقدر اکتفا می کنیم.

فرائض علم دین در توحید ابو المنتهی و الهدایه در عبادات و برای که اختلافات زاده نشود که در افغانستان در اوج است رد المختار از عابدین شامی در ترجمه فارسی نیز است هم خوانده شود٬ شش ماه تمامی موارد برای تا حل است. و از ملا٬ بت نسازید٬ ملا دین نیست وقتی می گوییم: دین از سیاست جدا نیست منظور فرد یا ملا نیست. حالا عالم که ورثه نبی و یا انبیاء گفته شده کتاب ها در باب شناسی آن گفت. زیرا مولوی در مثنوی در باب ناقص و کامل یا همانا ورثه انبیاء بسیار پرداخته است.

پس نتیجه میگیریم: نه در عمق سعادت دین سیر کردیم که اجازه می دادیم به اهل خرد تا وطن شانرا آباد کند. و نه خود ما برای این کار و مسوولیت آفریده شده ایم٬ حالا آینده و فردا نسل های بعد در مرکزیت اسلام سیاسی در افغانستان چی خواهد شد؟

پول هفته وار٬ آیا به مردم که به نام مردم می آید می رسد؟ این پول در کجا و برای انجام چی کار استفاده می شود؟‌ در سیاست مصرف بیدون هدف نیست – چرا اهداف قدرت ها از خاک ما به کرسی بنشیند؟ چرا هنوز هم مردم ما از آدرس دین شکار می شود؟ یعنی معارف و رویکرد دانش پروری به گونه سازمان دهی شده بصورت بدوی مدیریت می شود؟ و چندین پرسش دیگر که فهم نادرست از دین مسبب قوم گرایی شده یعنی جهل٬ جهل را می آورد. چون مریضی که مصونیت بدنش تنازل پیدا می کند و چندین مرض دیگر را مصاب می شود. و خاطر نشان کرد: رنسانس افغانستان در فهم دین نهفته بوده که حالت کنونی قرون وسطایی را باید عبور کرد و لینک داده شده را نیز لطفا مطالعه کنید: http://disq.us/t/4loznl9

 

محمدآصف فقیری