آرشیف

2019-8-6

رسول پویان

قلب افراطیت

صفـای حسـن نبیند دـیدۀ بـدبـین
بگـوش خـر مخوانید آیت یاسین

ز سـرچـشمه بیایـد آب گل آلـود
زلال تر نشودآب چشمۀ چرکین

به آب دیدۀ دریا مشوسیه دل را
سفید کی بشود نقش قالی رنگین

نــرود در زمـــــان درد و الـــم
آب خـوش از گلوی کـس پاییـن

آب  ازسـرگـذشته باکی نیست
یک دونیزه و یا که بیش ازیـن

آش ناخـورده کی دهـان سـوزد
سطـل بی آب کی شــود وزیـن

آب که مــانـد گـنــده می گـردد
آب جـاری معـطـر و شـیـریـن

زنـدگی آفـتـــابـی بــر لـب بـام
همه افسوس و حسـرت پیشـین

بـا خـیـــال و امـیـــد آیــنـــــده
نقـد حـالی نمی شـود تضمـیـن

یک سـلامی بـه خلق کافی باد
ورنه ازبحث می شـوید غمین

از جـزع و فـزع چـه می آیـد
گـر دل آدمی بـــود ســنگـیـن

بخـیه بـر آب می زنـیـد تـاکی
نـان و مـاهی نمی شـود تأمین

خام طمع را به گنچ نگـذاریـد
که زکف میدهـد خر وخرجین

هـان! آزمـوده را مـیـازمایـیـد
بار دیگر شویـد خوار و حزین

بی حـیـا با خطای بـاد شـکـم
چارزانـو نشـسته اسـت زمین

بارها می گزد ز یک سوراخ
مار پرخط وخالی کرده کمین

منبع جنگ وکین و افراطست
گـر بـه دسـت سـتم بیفتد دیـن

ازمدارا و مهر وعدل تهیست
قـلـب افـراطـیت بُـوَد چـونین

24/4/2219
 رسول پویان