آرشیف

2014-12-19

دکـتـر بصـیر کامجو

قسمت ششم: پاد شاهان آریایی

سلسله پادشاهی صفاریان
868 ــ 903 میلادی
دوران (36 سال )

 
صفاریان از سلسله پادشاهان آریایی نژاد اند که از 254 هـ.ق. / 868 م . تا 293 هـ. ق. /903 میلادی در آریانای شرقی سلطنت کردند. مؤسس این سلسله یعقوب فرزند لیث است .
چونکه بنيانگذار اين دولت ،‌ يعقوب ، با برادرانش ( عمرو ، علی ، طاهر ) به طبقات محترفه ( پیشه ور )‌ منسوب بود. عنوان صفار (رويگر = مسگر) كه در حق وی و سلسله پادشاهان خاندان او معمول شد. 
یعقوب لیث پس از آنکه جانشین « درهم فرزند نضر » شد ، سیستان را در قبضه اقتدار خود در آورد واز آنجا قصد هرات کرد وآن شهر را بگشود ، وسپس بتدریج فارس ، بلخ ، تخارستان وخراسان را متصرف گردید .
 
 افراد این سلسله از این قرار است :  
 
1 ــ یعقوب فرزند لیٍث 254 هـ. ق . /868 میلادی (1)
2 ـ عمــرو فرزند لیث 265 هـ. ق . / 878 میلادی
3 ـ طاهر فرزند محمد فرزند عمرو  287 هـ.ق . / 900 م . تا 290 هـ . ق . / 903 میلادی
 
 
 
 
 
 
اول ــ پادشاهی یعقوب لیث صفاری
 


 
 
 
 
 
 
 
 
 
 یعقوب پسر لیث صفاری فرزند معدل ( 254 هـ.ق . / 868 میلادی ــ 265 هـ. ق . / 878 میلادی ) مردی بود از قریه قرنین در سیستان خراسان رویگری میکرد . چون جوان مرد بود  و همراه برادرانش ، عمرو و علی در جوانی عيار پيشه شد.  
در اغتشاشات سيستان كه منجر به برخورد عياران شهر با خوارج ولايت گشت، ‌با غلبه بر رقيبان ، سيستان را تحت سلطه خويش در آورد (253 هـ . ق . )‌. واز طرف مردم  به امارت منصوب شد . وهرات ، کرمان ، فارس ، وکابل را مسخر ساخت . وبرای نخستین بار بعد از اسلام وتسلط عرب بر آریانایی بزرگ ، دولت مقتدر بر اساس استقلال ملی بنیان نهاد ودست خلیفه بغداد را از جنوب و شمال و مشرق آریانا کوتاه کرد .   
 
یعقوب در اندیشه و عمل "  برضد تسلط عرب در آریانا ــ خراسان بود و از دولت عباسی تنفر داشت . او همیشه از انعدام ابوسلمه همدانی وزیر سفاح ، ابومسلم خراسانی مؤسس دولت عباسی  ، وانهدام خانواده های برمکی بلخی ، و سهل سرخسی بدست خلفای عباسی یاد می کرد وغدر عباسی را مثل میزد ."(2)  
 
چون يعقوب که خود را فرمانروای واقعی خراسان و تمام قلمرو طاهريان می دانست بغرض از بین بردن خلافت عباسی  ،  ‌با خليفه از در تهديد در آمد. بعد از تسخير مجدد فارس كه تا آن زمان چند بار آنجا را به تصرف در آورده بود، در سال 262 هـ .ق .  از طريق خوزستان عازم  بغداد و جنگ با خلیفه شد ، خليفه براي جلوگيري از ورود او به بغداد منشور حكومت خراسان و تبرستان و فارس را برای او فرستاد ولی او نپذيرفت. بین بغداد و مدائین جنگی  میان سپاه او و لشکر خلیفه واقع شد که به شکست یعقوب منجر گردید ولی ازپای ننشست وبه تهیۀ سپاه پرداخت .  
 
خلیفه که از جانب او بیمناک بود سفیری نزد او فرستاد . سفیر هنگامیکه به جند یشاپور رسید که یعقوب لیث به مرض قولنج دچار شد وحال ووضع صحی او رو به وخامت میرفت وبا خواندن نامۀ خلیفه ووعده هایش به نمایندۀ خلیفه گفت : " بخلیفه بگو که من رویگر زاده ام واز پدر رویگری آموخته ام . این دستگاه که می بینی از عیاری و شیر مردی بدست آمده نه از میراث پدر . از پای ننشینم تا بر تو پیروز شوم والا مرا این نان جو و پیاز ( اشاره به طبقی که قبلاً حاضرشده بود )  کافی است . "
 
یعقوب به همان مرض قولنج در خوزستان در گذشت ( 265 هـ . ق . ) پایتخت و مرکز فرماندهی یعقوب ، شهر « زرنج » (3) در سیستان بود .   
 
یعقوب از میان مردم برخاسته بود ودر گفتار وکردار نیتش پاک بود رغبت همدردی و غمخواری به  تهی دستان  داشت  . زندگی اش بدون تجمل ــ ساده و سپاهیانه بود . در امورات رهبری کشور مرد بااراده جازم و قاطع بود و پیوسته به اراده مردم  تکیه می نمود وازاینرو اصناف مختلفۀ مردم به  او وبه روش انسانگرایانۀ او اعتماد میکردند .
یقوب در هنگام  حکمروایی اش ساختار حاکمیت و قدرت دولتی را متمرکزساخت . ودشمنان مردم و فرهنگ این سرزمین را یکی پی دیگری منهدم کرد . وقسمت بزرگی از آریانا را وحدت سیاسی بخشید . زبان عرب را فرو گذاشت و زبان فارسی را منحیث زبان رسمی و تفاهم ملی ، زبان فرهنگ ، اقتصاد و سیاست قرار داد .
 
 
دوم ــ پادشاهی عمرولیث صفاری
 
عمرو فرزند لیث ، دومین پاد شاه صفاری (265 هـ. ق . / 878 میلادی   تا  287 هـ.ق . / 900 میلادی  . وی برادر یعقوب لیث  بود و پس از او بوصایت وی به پادشاهی رسید. (4)
وی  بلافاصله به مصلحت وقت نسبت به خليفه  مدارا نمود . معتمد خلیفه عباسی   ، منشور آریانا و هند بنام او فرستاد و عنوان شحنه گی (5) بغداد وولایت حرمین به او بخشید . در عوض عمرولیث قبول کرد که سالانه بیست ملیون درهم به خزانۀ خلیفه حق المقاطعه بپردازد . عمرولیث از سالهای 879 تا 884 میلادی مخالفین خود : احمد خجستانی بادغیسی ، رافع فرزند هرثمه و ابو طلحه را در داخل کشور مغلوب نمود و فرستادن بیست ملیون درهم را به خزانه خلیفه بغداد معطل کرد .
 
« موفق » ولیعهد خلیفه عباسی برنجید و امر کرد در منابر عمرو لیث را لعن کنند ، (6)  او قشونی بر آریانا سوق کرد که سپاه عمرو را مغلوب و کشور فارس را ضبط نمودند . عمرو در سال 887 میلادی به حملۀ متقابل علیه سپاه خلیفه پرداخت ولی نتیجه مطلوب نگرفت .
 
بغداد در این وقت با مخالفت امارت تولویی مصر گرفتار بود .  لهذا با دولت صفاری آشتی نمود و حق المقاطعه قدیم را از بیست ملیون به ده ملیون درهم تقلیل داد . ولی همین که بغداد از طرف مصر آرام شد و تولویی مغلوب گردید ، مجداً در 889 میلادی به آریانا عسکر سوق نمود . پاد شاه صفاری سپاه عرب را در نزدیکی استخر(7) درهم شکست واز آن پس از شر بغداد خلاص شد .  
عاقبت در سال 287 هـ . ق . برابر 900 میلادی در جنگی که میان او و اسماعیل سامانی درحوالی بلخ واقع شد ، عمرو مغلوب شد واسیر گشت . اورا به بغداد فرستادند ودو سال بعد وی را بامر خلیفه کشتند . (8)
عمرو یکی از پادشاهان باسیاست و خردمند وباهوش بود ودر نظم و ترتیب سپاهیان جهدی وافر میکرد ودر مملکت داری مراسم نیکو نهاد .
 
 
سوم ـ پادشاهی طاهر صفاری
 
طاهر فرزند محمد فرزند عمرو  287 هـ.ق . / 900 م . تا 290 هـ . ق . / 903 میلادی بعد از پدر بر تخت سلطنت صفاریان نشست .
بعد از اسیر شدن عمرولیث صفاری ، طاهر فرزند محمد و برادرش با سرهنگان و سپاه خود به خراسان آمدند وعمال خراسان همه جمع شدند وبهرات رفتند واز آنجا به سیستان شدند . سپاهیان عمرو لیث با طاهرصفاری  بیعت کردند او احمد فرزند شهفور را وزارت داد وچندی سلطنت کرد  .
سرانجام اسماعیل سامانی بر او غلبه نمود و براثر آن پادشاهی سی و شش سالۀ صفاریان آریایی سقوط کرد وجای خود را به سلسله  شاهنشاهی سامانیان  ( دودمان دیگری ازنژاد آریایی ) خالی نمود . (9)
 
هر چند بعد از سامانيان هم سيستان چندی به قلمرو غزنويان الحاق يافت ، باز محبوبيت و نفوذ خاندان صفاری كه بر خاطره فرمانروايی يعقوب مبتني بود همچنان، ادامه داشت، حتا اين محبوبيت قرنها بعد ( 885 هـ . ق .)‌ سيستان را نسبت به فرمانروايی محلی شاهان  اين خاندان علاقه مند نشان داد. در هنگامی كه قرنها از انقراض طاهريان و صفاریان ، سامانيان و غزنويان و حتا خلفای عباسی می گذشت، اخلاف ليث و فرزندان او در سيستان همچنان چيزی از حيثيت و قدرت و فرمانروايی اجداد خود را حفظ كرده بودند .    
 
نقش صفاريان قديم به خصوص يعقوب ، در احيای فرهنگ زبان فارسی قابل ملاحظه بود. بر وفق روايت « تاريخ سيستان »  اولين شعر رسمی كه به زبان فارسی گفته شد به تشويق و الزام يعقوب و به وسيله دبير او محمد فرزند وصيف سكزی بوده است . 
 
صفاریان به روابط بازرگانی باهنر و نيز عمارت شهرها توجه داشتند  و مساجد ، بناها و ربات ها و منزلگاه ‌ها و راه‌های زيادی ساختند. مسجد جامع عتيق شيراز از یادگارهای عمرو ليث است.
صفاريان به ويژه يعقوب به زبان فارسی و فرهنگ باستانی آریائیان توجه زيادی كردند این دوره سرآغازی برای رشد زبان فارسی بود.  
 
ناگفته نباید گذاشت که شاهان سلسلۀ طاهریان درفرآیند حکمروایی خویش  زمینه های مادی و معنوی خوبی را برای رشد واعتلاء زبان فارسی و فرهنگ باستانی آریائیان مساعد ساختند ، وجلوی یکتازی زبان عربی را در سرزمین آریانا ــ خراسان گرفتند .  
یعقوب لیث صفاری در اتکاء به این پایه  بعد از « سلسلۀ طاهریان » نخستین کسی بود که زبان فارسی را  دو صد سال  پس از ورود عرب به آریانا ، بار دیگر به عنوان زبان رسمی آریانا اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از  فارسی سخن بگوید. خوشبختانه که این راهبرد  تا امروز در سرزمین آریانا ـ خراسان با قوت هرچه بیشتر ادامه دارد وادامه خواهد داشت .  
 
نویسنده « تاریخ سیستان » چنین روایت کرده‌است :
 پس از یعقوب لیث صفاری هم سامانیان و هم آل بویه (10) زبان فارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند، دولت سامانی در رشد و تکامل زبان فارسی عمل عاقلانه و کار جاویدانه کرد .  و دولت غزنوی ترک تبار ، فارسی را در هندوستان رایج کرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند (11) ، زبان رسمی بود. رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آید به نام « اردو »  (12) که زبان رسمی دولت پاکستان شد و به الفبایی که از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته می‌شود. زبانی که در هند، آن را هندوستانی می‌نامند و به الفبایی که از الفبای سنسکریت گرفته شده، نوشته می‌شود، با اردو یک منشأ دارد. سلجوقیان (13) زبان فارسی را در آسیای کوچک رایج کردند. در دولت عثمانی (14)  زبان فارسی رایج بود. برخی از سلاطین عثمانی چون محمد فاتح و سلیم اول به فارسی شعر سروده‌اند. اما تسلط استعمار بر کشورهای شرق سبب شد که از رواج فارسی آهسته آهسته کاسته شود.   
 
 
 
 
 
 
 
منابع و مآخذ :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فرهنگ فارسی ، دکتر محمد معین ، چاپ یازدهم 1376 ، ج 5 ، ص 1002 .
 2 ـ افغانستان در مسیر تاریخ ، غلام محمد غبار ، جلد اول ، تاریخ انتشار سال 1368 ، ص 92 .
3 ــ فرهنگ فارسی ، دکتر محمد معین ، چاپ یازدهم 1376 ، ج 6 ، ص 2336  .
ــ تاريخ كامل ايران ، رازِی ، عبدالله ،  تهران ، اقبال ، ص 170 و 171.
 4 ـ فرهنگ فارسی ، دکتر محمد معین ، چاپ یازدهم 1376 ، ج 5 ، ص 1212 .
 5 ـ مردی که او را پادشاه برای ضبط کارها و سياست مردم در شهر نصب کند. بعرف آن را کوتوال و حاکم گویند .
ــ گزيدۀ تاريخ ايران ، شعبانی ، رضا  ، تهران، هــدی، 1381، چاپ اول .
 6 ـ افغانستان در مسیر تاریخ ، غلام محمد غبار ، جلد اول ، تاریخ انتشار سال 1368 ، ص 93 ـ 94 . 
ــ تاريخ دولت صفاريان ، يغمايی ، حسن  ،  تهران، دنياي كتاب ،  ص 225 تا 243
ــ تاریخ سیستان ، مؤلف :  باسورث ، ادموند کلیفورد ،  از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ترجمهٔ : حسن انوشه ، چاپ دوم ، تهران : مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1377 خورشیدی ، ص  253 .   
7 ـ استخر : نام یکی از نه دروازه ٔ شهر شیراز بود. (از نزهةالقلوب مقاله ٔ 3  ، ص  114). 
8 ـ فرهنگ فارسی ، دکتر محمد معین ، چاپ یازدهم 1376 ، ج 5  ، ص 1213 . 
ــ تركمنی آذر، پروين ،  تاريخ تحولات سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی ايران در دورۀ صفاريان ،  تهران . 
9 ـ فرهنگ فارسی ، دکتر محمد معین ، چاپ یازدهم 1376 ، ج 5  ، ص 1071
ــ تاریخ سیستان ، مؤلف :  باسورث ، ادموند کلیفورد ،  از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ترجمهٔ : حسن انوشه ، چاپ دوم ، تهران : مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1377 خورشیدی، ‏صص 227 تا 258 .
ــ جهت معلومات بیشتر رجوع شود به کتاب :
تاريخ سيستان ، به تصحيح : محمد تقي ملک الشعرا بهار، 445 هـ . ق . ،  صص :  193-194  ،  197-200 ، 202 ــ  203 ، 204 ـ 206 و 207  ، 208 ـ 214 و 215 ، 216 ـ 233  ،234 ـ 238 ، 240 ـ 262 ،   263 ـ 268 ، 272 ـ 294 .
 
10 ـ آل بویه یا بوییان، (320 ــ 447 ق. /   932 ق . / 1055 میلادی ) از دودمان‌های دیلمیان و پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی آریانا و عراق فرمانروایی می‌کردند.
بوییان دارای تباری دیلمی بودند و به زبانی فارسی صحبت می‌کردند. سرزمین بوییان دیلمستان بود. این واژه به تمام مازندران و گیلان و سرزمین کوهستانی البرز در جنوب گیلان و مازندران اطلاق می‌شده‌است.
رجوع شود به :
ــ دیلمیان در گستره تاریخ ایران  ، نویسنده : دکتر پروین ترکمنی آذر
ــ احیای فرهنگ در عصر بویه ،  نویسنده : جوئل کرمر ، مترجم محمد سعید حنایی
ــ تاریخ گزیده  ، نویسنده : حمد الله مستوفی
 11 ـ گورکانیان هند که امپراتوری مغولی هند یا امپراتوری بابری هم نامیده می‌شوند و خود خویش را تیموری می‌نامیدند، امپراتوری بزرگی است که به‌دست نوادگان امیر تیمور در هندوستان ایجاد شد. این سلسله از1526 ــ 1857 میلادی  در بخش بزرگی از شبه قاره هند شامل کشورهای امروزی هند، پاکستان، بنگلادش و بخش هایی از افغانستان امروزی فرمانروایی ‌کرد.
12 ــ زبان اُردو زبان ملی کشور پاکستان و یکی از 22  زبان ملی در هندوستان است. از نظر تعداد گویش‌ور اردو بیستمین زبان جهان است .
این زبان یک زبان چند رگه بشمار می‌رود که واژه‌های آن از زبان‌های فارسی، هندی، عربی و ترکی گرفته شده است اما دستور زبان آن بیشتر بر پایه دستور زبان هندی و فارسی است.
تا پیش از دوران تیموریان زبان فارسی در شبه قاره هند، به عنوان زبان داد و ستد فراگیر شده بود . پس از آنکه نوادگان تیمور لنگ ، امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان هند را ایجاد کردند زبان فارسی زبان رسمی این امپراتوری بزرگ شد. در سده‌های 10  و 11  میلادی، سربازان زیادی به ناحیه سند آمدند که به زبان‌های فارسی، ترکی ، عربی و … سخن می‌گفتند. در طول سالیان دراز از آمیزش این زبان‌ها با هم و با زبان محلی مردم ، زبان اردو فراگیر شد. اردو یک واژه ترکی به معنی لشکر است و بیانگر زبانی است که در میان سربازان رایج شد.  
13 ـ سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی است که در قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا می‌زیستند.
سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق فرزند دقاق ، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.
14 ـ امپراتوری عثمانی که از1299 تا 1922 میلادی در منطقه مدیترانه  حکومت می‌کرد. این امپراتوری در اوج قدرت خود (قرن 16  میلادی) مناطق آسیای صغیر ، اکثر خاورمیانه، قسمت‌هایی از شمال آفریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز را شامل می‌شد . 
عثمانیان شاخه‌ای از ترکهای اوغوز بودند که در اواخر امپراتوری سلجوقیان ازترکستان به آسیای صغیر کوچ کردند. در آن زمان سلجوقیان روم که قسمتی از سلسله دولتهای سلجوقی بودند در این سرزمین فرمان می‌راندند. ترکان عثمانی اندک اندک در نواحی غرب آناتولی به یک قدرت منطقه‌ای و متحد سلاجقه تبدیل شدند وبعدا جانشین سلجوقیان گشتند. ایشان نام خود را از عثمان که رهبر ایل ایشان بود گرفته بودند.