آرشیف

2015-1-25

محمد منیر علم

قسمت دوم فرهنگ گریزی و فرهنگ تراشی

دوستان عزیز از شما پوزش میخواهم که عنوان نوشته قبلی ام را فر هنگ گریزی ویا فر هنگ تراشی گذاشته بودم ورنه مطلب با عنوان فر هنگ پذیری بیشتر مطابقت دارد.اما از انجائیکه هر روز چیزی در دین وفر هنگ ما از طرف شیخ وملا واماتور های فر هنگ گریز اضافه وکم میشود آنرا فر هنگ تراشی وفر هنگ گریزی عنوان دادم.حالا شما میدانید از بر کت حضرت صاحب استخاره نیز شامل فر هنگ سیاسی کشور گردیده بعد ازین بجای آرای مردم نظام از استخاره شیخ دربار مشروعیت میگیرد.وبه همین تر تیب فر هنگ وزبان وادبیات غنی وپر بار کشور از زبان جوانان اماتور  تلویزیون گدا پرور خواجه بیات به فر هنگ کوچه چون سرک بی سر وکلیمات عجیب وغریب دیگر مانند شیشک واقه لالا وغیره شامل ادبیات وفر هنگ گردیده است.این آرایش وپیرایش از آرایش وپیرایش دین وفر هنگ گذشته که دامن سیاست وقوانین کشور را نیز فرا گر فته است.ورنه میشد این عنوان فر هنگ پذیری میبود چون افغانهای عزیز تلاش دارند همیشه از سریال ها وفلم ها چیزی بیاموزند ودر مراسم مختلف مذهبی وکلتوری آنرا تمثیل کنند، در نوشته قبلی وعده دادم روی خرافات عروسی هم صحبت میکنیم  از طولانی شدن مقدمه میگذاریم میرویم سراغ مراسم عروسی افغانها که عوارض جانبی بیشمار دارد.

اول خواستگاری ودستمال دادن. عده در تأمین پیوند بسیار عجله دارند به مجرد دادن دستمال دیگر هیچ مانع وحجاب وجود ندارد داماد ونامزاد جهت انتخاب کالا وصرف آیسکریم سرک هارا به گز کردن میشوند.همین دستمال گر فتن را نکاح فکر میکنند.والدین هم میگویند حاله دیگه زن وشوی شدند وجوان هستند بان که خوب گپ دل خوده بیکدیگر بگن.اینکه چه میگویند وچه میکنند کاری ندارم بهتر این است تا هموطنان عزیز ما همزمان با دادن دستمال نکاح این دوچوان را که آتش شوق وعشق در سینه شان شعله ور شده بسته کنند والا این گشتن شر عا حرام وعرفا باعث پریشانی ها خواهد شد چون میشود قبل از عقد نکاح مشکل پیش اید که باعث بد نامی وپریشانی طرفین گردد بسیار اتفاق افتاده جوانان قبل از عروسی با صدمه وارد کردن بر حیثیت دخترراه یکدیگر را جدا ساخته.خیر به هر حال.خیلی پیش نمی رویم.

سالون عروسی..فر هنگ سالونهای عروسی وپارتی از با رونق ترین دست آورد های افغانها دردهه های تمدن این قوم است هر کس کوشش میکند پول بیشتر مصرف کند وسالون مجلل با غذا های مختلف را بکرایه بگیرند. در عرصه بر گذاری مراسم عروسی از همه پا فرا تر گذاشته میخواهند دنیا از ایشان بیاموزد چون درین مراسم مسئله اسراف وشکم پوری که خصلت وویژۀ افغانهاست از حد زیاد است .همان است که افغانها در داخل وخارج به إعمار سالونهای عروسی اقدام نموده قبل از سفارش مشتری ها برای خود مینو های قیمتی ساخته اند که دمار از روز گار طبقه غریب بر آورده ثروت مند را چاق تر وغریب را برای مدتها بخاک سیه می نشاند.از کابل شروع تا اروپا درین عرصه بسیار پیشرفت صورت گرفته چون این مسئله برای عام جامعه حالت مصرفی داشته ملت را بیچاره تر میسازد.این قوم در تقلید های مصرفی وبیهوده پیشگام ترین قوم در جهان اند.اما در سازندگی ونو آوری بسیار بیچاره وناتوان.

فر هنگ تراشی وخرافات پرستی کار کیست؟ عمدتا کسانیکه در افغانستان با اندیشه مدرن مار کسیسم لیننسم در دهه هفتاد فاتحه گیری را خرافات  وکهنه پرستی گفتند ومصارف بیجا عروسی را ظلم بر داماد دانسته خون بپا کردند ومردم را به همین جرم زنده بگور نمودند حالا در اروپا مروج همان فر هنگ هستند.علاوه از اقارب نزدیک اگر خواهر خوشو ویا کاکا خسرش هم فوت شده باشد باید مراسم فاتحه گیری بر پا کند قاری به کرایه میگیرد وتسبیح می گرداند وده ها قسم غذا آماده می سازد این در حالیست که درین روز بجائی اینکه غمگین  باشند بسیار شاد وخرم به نظر می رسند ایشان  فکر نمیکنند کسی مرده است تنها به این می بالند که غذا های گوناگون تهیه کرده اند که دیگران تا هنوز مؤفق نشده اند چنین غذای آماده سازند.از هر ملای پرسان کنی همین خیرات بخاطر مرده چقدر ثواب دارد میگه از ثواب نپرس از عذاب پرسان کن.اما ایشان دلیل خودرا دارند. میگویند بعضی کس هائیکه از دور میایند بخاطر رفع گرسنگی این مسئله را توجیح کنند که مردم میایند گرسنه چطور برونداما باید گفت.کسیکه از 100 تا 400 کیلومتر فاصله را طی میکند و100 دالر مصرف میکند میتواند باپرداخت 5 دالر مشکل گرسنگی خودرا نیز حل کند.

از خیرات مرده میگذریم میرویم پای ساز ودهل عروسی.

همان عالی جناب هائیکه مهریه عروس راسه صد در هم شرعی گذاشته ومصارف عروسی را جرم می پنداشتند حالا مصارف عروسی شان چشم انسان را خیره میسازد تهیه غذا های متنوع آنهم چندین مرتبه اضافه از حد ضرورت وپرداخت کرایه سالونهای پر قیمت .پرداخت پول هنگفت بخاطررنگ کردن سر وصورت عروس تهیه چندین دامن رنگارنگ و دم دراز آینه قد نما وسبد وقرآن گردان.برای جوره هائیکه تا هنوز قرآن را دست نزده اند اما در روز عروسی در همان محل نا مناسب قرآن شریف سایه گستر سر شان است.از قرآن جزء استفاده خرافاتی دیگر چیزی نمیدانند. گذشته از آن مهمانان عروسی از پوشیدن کالای زیاد نیز خسته اند. خور جین ویا تول بکس موتر را پر از کالا میکنند به نوبت دروازۀ تشناب ها استاد اند در هر 15 دقیقه یکجوره کالا می پوشند.چه کالای؟ از گند اوغانی شروع تا همان شرت اروپائی همه را به نوبت می پوشد از پیش روی مردم رژه میروند.اخر کس نیست بگوید همان طوریکه در پوشش لباس از سائرین تقلید میکنید در بر گذاری مراسم ساده وآموزش علم وفن هم از همانها پیروی کنید؟

جالبتر آز همه کسا نیکه مصارف هنگفت را متجمل میشوند از دفتر امور اجتماعی شاروالی کمک میگیرند ودر روز عروسی همان نفر ارتباطی شاروالی خودرا نیز خبر میکند ومنظورش این است تا نشان دهد که چقدر مصرف کرده وچطور کلتور عالی دارند وآزادی ها وغیره.درین روز فکر میکند این اروپای بیچاره هیچ چیز را نخورده وندیده آنرا به دیک ها وغذا های رنگارنگ رهنمای میکند واشتهای خوب میگوید.برای یک اروپای این کار ها نا خوش آیند وخیلی هم مضحک  است.اما افغانها گمان میکنند ایشان تا هنوز این غذا هارا ندیده اند.پر کردن شکم وپوشیدن غذا برای یک اروپای کم ارزش ترین چیز است.اما افغانها  آرایش سالونها وپختن غذا وپوشیدن لباس های رنگارنگ را تمدن میدانند.در حالیکه حقیقت چیزی دیگری است.این مغز واندیشه براق است که جهان را به اینجا رسانیده نه قطع وبرش کالا ورنگ کردن سر وروی !؟؟؟

عجائب وغرائب در عروسی ها. دیگر فر هنگ رو ما هک یا دیدن روی عروس ارزش ندارد .درین روز عروس را در ملاء عام می رقصانن؟ وای مه چقه عقب مانده هستم! اگر فردای این روز بخانه عروس بروی همین عروسیکه قبلا در ملاء عام رقصیده از شما روی میگیرد.علاوه از آن نزدیکی های ختم محفل می بینی مردم حین خدا حافظی با تحفه های کم وزیاد نزدیک عروس رفته قبل از شاه همه مرد وزن به نوبت روی عروس را می بوسند.عروس روی بوسی میکند عکس دسته جمعی میگیرد.با بچه خاله وبچه عمه وبچه عمو غیره دوستان شوهر همه برایش محر مه اند.اصلا مسئله حرمت وحد مطرح نیست.یعنی افغانها چه در داخل وچه در خارج در همین عرصه بسیار پیشرفت کرده اند از تمام کشور ها جلو اند این ها چیز ها نیستند که از کشور های مدرن دنیا نقل دیگر از عروسی آموخته باشند صرف فلم های هندی.چنانچه اقارب عروس که دختر اند حین بریدن کیک عروسی داماد را با قمه وشمشیر تهدید میکنند تا اول امتیاز از شاه داماد بگیرند وبعد برایش اجازه میدهند کیک را بشکند. ای برار هزار رسوای دیگر !!!!

. در یکی از همچو عروسی ها شرکت داشتم لوحه های را خواندم که نوشته شده بوددرین سالون مواد الکولی فروخته نمیشود.خوش شدم والله اینجا یک حرمت برای فامیل ها هست که لا اقل کسی را در محفل های فامیلی دیوانه نمی سازند.اما تعداد از دوستان  آهسته بیرون میرفتند وحین بر گشت با روحیه دیگر وسر شار هم کیشان خودرا پیدا میکردند وشروع میکردند در سیاست وبحث های تند وتیز با تعفن حزبی وتفرقه قومی وغیره مشام انسان را خسته میساخت و متوجه میشدم که یاوه میگویند وبوی بدی از دهان شان بیرون میشودوتا حدیکه انسان سر درد میشد.از یک دوست با تجربه که در پهلویم نشسته بود پرسان کردم چقدر بوی بد میاید. گفت رفقا یک چند پیک سر کشیده اند.گفتم آنجا نوشته است که در این سالون الکول فروخته نمیشود.گفت این مشکل را رفقا از خانه می فهمند وچاره خودرا میکنند.گفتم چطور؟ گفت بیا بیرون برویم وبرایت بعضی چیز هارا نشان بدهم .همرایش بیرون شدم آهسته آهسته طرف پارکنگ موتر ها قدم میزدیم متوجه شدیم که اطراف یک موتر بیر وبار است مثل اینکه کرگس ها بالای یک لش مرده هجوم برده باشند. عدۀ سر های خودرا داخل میکنند به تول بکس موتر وچیزی میگیرند.به من اشاره کرد وگفت می بینی گفتم چه هست؟ گفت همه رسوای ها در همین تول بکس موتر است.این رواج از کابل با قیمانده وقتیکه نو افغانهای ما با شراب آشنا شده بودند نوشیدن در عروسی ها را یک امر حتمی می پنداشتند تا حال یک شب قبل از عروسی با هم تماس میگیرند که مشروب کی میاورد؟ یکی سنگ خدمت به سینه می زند و در تول بکس موتر میاورد چون در سالون اجازه نیست دربیرون سر هارا گرنگ میکنند ودر داخل سالون در فشانی میکنند تا سر حد مشت ولگد… در کشور های غربی مشروب به این رسوای نوشیده نمیشود. یعنی کسیکه مشروب میخورد در خانه خود است بیرون نمیشود.واگر در رستورانت ها بروند بسیار کم وخفیف می نوشند تا عقل شان در بین مردم زائل نشود. کسانیکه در سفر اند ودریوری میکنند نوشیدن مشروب جزای سنگین را به دنبال دارد. اما افغانها در آنچه انجام میدهند افراط میکنند از اروپای ها پیش اند از هندی جلو شده اند عاقبت خیر.