آرشیف

2014-12-28

فـــــــــــــــرزند

 

وقتی تو خوابی 
قلب من هم خاموش میشود 
سکوت و خاموشی همه جا را فراه میگرد 
به رویت خیره میشوم 
چهره معصومت شادی های دنیا را به من عطا میکند
رویت همچون مهتاب تابان میباشد 
وجودت در کنارم به من یک زندگیست 
نوری موجود یتت روحم را شاد میکند 

ای امید آینده و فردای من 
ای عشق جاویدان و آرزو های من 
ای نیروی این دل پر ازتمنّا 
ای شاه دخت و شهزادی فردای من 

وقتی تو لبخند میزنی و در آغوشم میای 
گویا 
در خوشبختی ها در رویم باز میشوند 
غم از دریچه پرواز میکند
بهشت روی زمین در رویم باز میشود 
خورشید در چشمانم میدرخشد
گل های خوشبوی بهشت، مرا در آغوش پناه میدهد 

ای عزیز این قلب پیر آشفته من 
ای چراغ روشن فردا و این دل خفته من 
ای که لطف تو گردد امان و فرشته من
ای شاخه امید ..ای درخت پر میوه من 

تا که تو باشی خرمم
عشق تو باشد حرمم 
تا که دست توست به دستم 
صاحب باغ و چمنم 

تو یی امید زندگی 
تو یی کلید خوشبختی 
تویی آسای دست من 
فرزندم عشقم، جان من 

سارا (ن)
08.10.2012