آرشیف

2016-7-18

گل رحمان فراز

غور و نیاز دو پـلـــه شــــدن!

 

غور و نیاز دو پله شدن!

● وسعت جغرافیایی ولایت غور که ملقب به قلب افغانستان (بخاطر مرکزی بودن اش) نیز می باشد حدوداً برابر به دو و یا سه ولایت بعضی از تقسیمات اداری افغانستان است و از لحاظ وسعت پنجمین ولایت در سطح افغانستان می باشد که وسعت این ولایت با کوه های سر بفلک و مناطق کم صحرا ترسیم یافته است.
این ولایت دارنده واحد های اداری چون؛ دولینه، شهرک، تولک، ساغر، پسابند، تیوره، چارسده، دولتیار، لعل و سرجنگل و فیروزکوه که مرکز غور است می باشد و هر کدام از ولسوالی های فوق فاصله کاملاً فراوان را با مرکز ولایت غور (فیروزکوه) دارا می باشند که فاصله نزدیک ترین واحد های اداری به مرکز حدود صد کیلومتر است.
○ از نگاه امنیتی: حکومت محلی مستقر در مرکز ولایت غور توانایی اکمال نمایندگی های فرعی اش را در واحد های اداری دور دست در عصره وقت ندارد و همیشه برای اکمال و تجهیز جز و تام هایش در موقع که نیاز محسوس است به مشکل گرفتار می شود که جز تعطیل و یا کندی در کار دیگر چیزی دیده نمی شود. احتمال خیلی زیاد تحرکات دشمن می رود و پلان سنجی بخاطر سرکوب حملات دشمن بیهوده است چون پلان از دور سنجش می شود و عملی کردن اش در محیط مخالف سنجش های نظامی خواهد بود و در اینجاست که عمل بر نظر پیروز است.
○ از نگاه تعلیمی: اکثریت قریب به اتفاق مکاتب و محل های آموزش و پرورش واحد های اداری دور دست به سبب نا امنی، عدم نظارت و تفتیش درست از طرف ریاست معارف، کم آگاهی مردم از نعمت سواد و تعلیم و سهل انگار بودن استادان کم سواد واحد های اداری (بعضی شان) و حضور قوماندان های مسلح غیر مسئول باعث می شود تا نصاب تعلیمی همان طوریکه پلان سنجیده شده است تطبیق نگردد و همین است که به مشکلات فراوان دچار می گردد.
○ از نگاه قضایی: دولت توانایی فعال سازی دفاتر محلی عدلی و قضایی اش را در کلیه واحد های اداری ندارد و همین مورد باعث شده است تا بخاطر حضور قوماندان های مسلح غیر مسئول، نا امن بودن اوضاع و نداشتن توانای بخاطر حفظ سلامتی قضات و دادستان ها، دفاتر ساحوی عدلی و قضایی اش را از ولسوالی ها به مرکز ولایت انتقال دهد و از اینجا به مشکلات عدلی و قضایی مردم رسیدگی کند. نبود قاضی و دادستان در واحد های اداری  بهترین استدلال برای دشمنان نظام است و با این استدلال می توانند بیشتر از افراد محلی را از دولت نا راضی سازند که خود قابل توجه است.
○ از نگاه صحی: ولایت غور برای تداوی و معالجه مریضان یک شفاخانه ولایتی نسبتاً مجهز در مرکز فیروزکوه دارد که اکثریت مریضان اعم از باشندگان فیروزکوه و اعم از ولسوالی ها در این محل تداوی و معالجه می گردند. کلینیک های که در واحد های اداری فعال است توانایی تشخیص، تداوی و معالجه امراض را ندارند و نقش آنها در ولسوالی ها به پیمانه و موازینه ی تطبیق کننده کمک ها و امداد های اولیه می ماند نه چیزی دیگر، اکثریت مریضان بخاطر طولانی بودن فاصله راه بین مرکز ولایت و واحد های اداری جان های شیرین خود را از دست می دهند که این خود قابل توجه است.
○ در بخش انکشافی: علی رقم تطبیق پروژه های انکشافی بی شمار در واحد های اداری، وضع انکشافی در آنجا کمرنگ معلوم می شود، حیف و میل شدن پول ها، تطبیق شدن پروژه هاباد کم کیفیت و بی کیفیت و معاملات در تطبیق آنها موارد مشکل زایی اند که بخاطر دوری دولت محلی مرکزی و عدم نظارت اش بر کندی و عدم اجرای مساویانه و عادلانه پروژه ها افزوده است.
○ در بخش ترانسپورتی: بیشترین عواید کارمندان دولتی واحد های اداری (اخذ معاش و امتیازات دیگر ایشان) صرف سفر های شان از واحد اداری به مرکز ولایت بخاطر کار های اداری می شود، یک کارمند عادی بخاطر عادی ترین کار باید حد اقل 500 پنج صد افغانی را صرف پرداخت هزینه راه نمایند و حدوداً دو و یا سه هزار افغانی را خرج چند شب بودن به هوتل های مرکز الی انجام و اجرای کار های رسمی اش نماید.
○ در بخش زراعت: ریاست زراعت و مالداری ولایت غور با پرسونل انگشت شمار اش توانایی حل مشکلات نه واحد اداری و حدوداً 800000 هشت صد هزار نفوس را ندارد که شغل و پیشه 90 نود در صد این آمار را زراعت و مالداری تشکیل می دهد و می بایست در تشکیلات تغییرات ایجاد گردد تا بر مشکلات مردم سهولت آفرینی گردد.
◇ رو هم رفته، مشکلات فوق نیازمندی دو پله شدن ولایت غور را به نمایش می گذارد، گرچند ولسوالی لعل و سرجنگل که دارای جمعیت مناسب برای ولایت شدن می باشد هم چنان واجد جدا شدن از ولایت غور است اما اینکه فاکتور های فوق بصورت کلی و عادلانه در این واحد اداری علی رقم طولانی بودن فاصله بین نروز و واحد اداری تطبیق  گردیده است. اما در شش ولسوالی پس بند هیچ یک از موارد فوق بصورت نیمه تطبیق نگردیده است و فاصله راه با راه های صعب العبور کمر تطبیق موارد را شکسته است که باید بدان توجه صورت گیرد.
◇ بودجه حاصله ولایت غور از دولت مرکزی به پیمانه ولایت درجه سوم بودن اخذ می گردد و این بودجه در عادی ترین حالت بسنده و کفایت کننده مردم و حکومت محلی نیست چه رسد به تطبیق پروژه ها و حل تقاضا های مردم.
◇ هرگاه ولایتی دیگری را هم جوار به ولایت غور از ولسوالی های شش گانه پس بند داشته باشیم، آن هم بودجه عادی ولایت درجه سوم را اخذ خواهد کرد و سرازیر شدن دو بودجه عادی برای یک ولایت که دو ولایت شده است می تواند برای این دیار مشکل گشاه تمام گردد و مشکلات نسبتاً برطرف گردند. 
◇ علاوه بر این خوبی و مفاد، مشکلات مردم که از ناحیه طولانی بودن راه مواصلاتی، نا امن بودن مناطق شان گلایه دارند با روی کار شدن دولت محلی در چارچوب یک ولایت جدا می تواند خیلی خیلی مشکلات را برطرف کند و همان دولت محلی تمرکز اصلی خویش را بر حل مشکلات مردم بخرج دهد.
■ پس، بیایید از این طرح حمایت کنیم و بگذاریم مشکلات سطح ولایت مان تا اندازه ی از طریق این تقسیمات مرفوع گردد و زمینه های انکشاف، امنیت، تعلیم و ترقی برای دیگران نیز مساعد شود که به احتمال قوی جدا شدن واحد های اداری چون: دولینه، شهرک، تولک، تیوره، پسابند و ساغر از بدنه ولایت غور به فلاح غور بوده می تواند نسبت به اینکه به ضرر اش تمام گردد.
با مهر
گل رحمان فراز