آرشیف

2015-9-2

عصمت الله راغب

غور و اجــــرای نخستینه ها!

قاضی صاحبان ولایت غور ماشاالله در ادامه دیگر شهکاریها این بار دو جوان زانی وزانیته را در حضورعام تازیانه زدند!؛ اینکه قرآن در آیه 2 سوره نور ارشاد می فرماید که: ترجمه:( به هر زن زنا کار ومرد زنا کاری صد تازیانه بزنید واگر به خدا وروز بازپسین ایمان دارید، دردین خدا نسبت به آن دو دلسوزی نکنید وباید گروهی از مومنان درکیفر آن حضور یابند). هیج جای شک وشبه باقی نیست، مسلماً همه ما در تطبیق احکام خدا مسوولیت داریم، تا بر اجرای اوامر خداوندی سبقت جسته و از انجام نواهی آن خود و دیگران را منع کنیم.
اما آنچه که در این راستا مایه مکث است، این است؛ که چرا در همه مسایل تنها مفتیان وقاضیان غور پیشگام اند و زیر چتر حکومت چهارده ساله، نخستینه ها را به روی این شهروندان عملی می کنند. از فروپاشی حکومت طالبان تا امروزکه تقریباً چهارده سال است در ادامه حکومت های قبلی، نیز زیر درفش حکومت اسلامی زنده گی می کنیم، در این مدت هیچ وقت احکام خداوند همانطوریکه در غور برای دو جوان زنا کار برای اولین بار منصه عملی پیدا می کند به دیگر ولایات تطبیق نشده است، دقیقاً در اینجا چند سوال مطرح می شود که آیا از چهارده سال به این طرف این برای اولین بار است که در این جغرافیا دوپسر ودختر جوان در ولایات غور به عمل ناروای زنا دست می زنند ودر سایر ولایات مردم به انجام مرغوبات ممنوعه اصلاً علاقمندی ندارند؟ ویا موانع دیگری سر راه تطبیق حدود خدا وجود دارد؟ درحالیکه فکر می کنم چنین گمانی که تنها شهروندان غور زانی اند وعلاقمند به انجام آن، اصلاً درست نیست؟ و اگر تن دهیم که عمل زنا تنها در غور انجام می شود این هم قطعاً درست نخواهد بود که الگوی این عمل مقبوح تنها ملت غور قرار بگیرند، پس اگر تکرار این این عمل شنیع ومخالف شرع اسلام به دیگر ولایات هم انجام می شود، پس چرا علما ومراجع قضایی دیگر ولایات در برابر اجرای این احکام سکوت می کنند؟ دلیلش شرایط اجتماعی- سیاسی است یا چیزی دیگری؟، اگر اشتباه نکنم این اولین اجرای حکم از احکام خداوند در درمورد زنا است که از چهارده سال به این طرف تنها در ولایت غور ازسوی محکمه رسمی به حضور عام تطبیق می شود ونگرانی من پیرامون این موضوع این است که، هیج جای شک باقی نمی ماند که بعد از اجرای تازیانه حیات یکی از این سه (قاضی، پسر ودختر) در امن باقی بماند وهیج تضمینی وجود ندارد که یکی از آنها به باد فنا نخواهند رفت؛ زیرا در ولایت غور اوضاع اجتماعی وسیاسی مان طوری است که به مشکل فامل های طرفین( پسر ودختر) می توانند خود را در برابر قانون خدا در چنین شرایطی که همه چیز تعطیل است قناعت بدهند، قاتل به جرم خویش اعتراف می کند، کشته نمی شود؛ در حالیکه همانطوریکه در مورد عمل زنا حکم شرع وجود دارد در مورد قاتل نیز نص صریح وجود دارد که قاتل باید کشته شود تا هنوز شاهد به کیفر رساندن چند قاتل به سزای اعمال شان بوده اید؟ دزدان و رهزنان باید دستان شان قطع شود، چرا نمی شود؟ مگر افغانستان قاتل ندارد ویا هم در این کشور افرادش دزدی نمی کنند وراه ها را نمیگیرند؟ بازهم تکرار می کنم که نظر به شرایط که ما زنده گی می کنیم ورییس جمهوری ما تا چی حد به تطبیق حدود واحکام خدا پابند است، بازهم زیر رهبری همین حکومت ضعیف الاداره فامل های زانی و زانیته به مشکل می توانند خود را در برابر طعن جامعه قناعت دهند وصادقانه از عملکرد محکمه تقدیر کنند که خیلی هم بعید است.
حرف من این است که ای کاش ارگان های عدلی وقضایی ولایت غور منبعد قاتلین وسارقین را نیز در همان ولایت به سزای اعمالشان می رساندند تا عدالت خداوند دربرابر زور وکم زور یکسان تطبیق می شد وهمین طور نمونه باقی میماندند.
10/6/94