آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

غور در افـــق افغانستان

 

 ولایت غور که از لحاظ جغرافیائی در مرکز افغانستان موقعیت دارد  بیشتر به یک قلب ساکت واز کار افتاده شباهت دارد که بر فعل وانفعالات پیکره افغانستان هیچنوع اثر ندارد.غوری ها که از اقوام درجه آخر افغانسیان بحساب میآیند محرومیت ومظلومیت شاخص اصلی زندگی شان بوده که در تاریکترین کنج افغانستان زندگی مینمایند ونور هیچ ستا رۀ از افق افغانستان بر سر زمین زنده گی شان نمی تابد ومانند قلب بی حرکت در مر کز جغرافیائی افغانستان با مشکلات جانکاه دست وپنجه نرم میکنند.

مدتی بس طولانی است کہ این یقین گزندہ مرا آزار میدھد کہ چرا مردم ما ھموارہ آمادگی برای فریب خوردن دارند مارا بنام فرزندان شاهان وسلاطین غور گول میزنند  وکلاه بر سر ما میگذارند ۔ھنوز کہ ھنوز است ما نمی دانیم چکارہ ایم،که ھستیم،و در کجای افغانستان و جھان ایستادہ یا نشسته ایم ۔ ما ھیچگونہ چشم اندازی بہ فردا نداریم،چون فردای مشخصی نداریم۔ پس از این ھمه جبر و ظلم و ستم که بر ما رفته است،ما ھمچنان خواھان آنیم کہ مانند موش در پناہ فاضلاب به زندگی خفت بار خود ادامه دھیم ۔ مارا همیشه اقوام دیگر بخاطر حفظ توازن در پله ترازوی خود میاندازند اما وقت امتیاز مارا به دروازه های دیگر رهنمائی ووعده همراهی درین راه را میدهند گاهی تیمن وپتان وگاهی ایماق وجمشیدی وزمان تاجیک  مان میخوانند.. تا افتخار دنباله روی شانرا داشته باشیم وباز هم ما خوشحالیم. تاکی مارا بدون واسطه به دروازه ها نمیگذارند؟ با ما مانند اتباع بیگانه ویادرجه آخیر کشور بر خورد میکنند؟.

من طرفدار ما جرا جوی قومی ودامن زدن به انگیزه های آن نیستم ولاکن طبیعتا هرکه را درد رسد نا چار گوید وای را. میدانید غور ولایت است که سال یک مرتبه یک خبر از اوضاع سیاسی، امنیتی ، اجتماعی واقتصا دی آن به دست نشر نمی رسد آنچه امسال از ولایت غور بدست آژانس های خبری سپرده شده گزمۀ مشترک نیروهای حافظ صلح در ولایات غرب کشور وکشته شدن ولسوال ولسوالی شهرک بوده وبس.در حالیکه از سائر ولایات آغاز وختم ده ها پروژه ساختمانی وعمرانی در بخش های معارف ،صحت عامه وسائر خدمات إجتماعی به دست نشر سپرده شده است

تاکی ما باید خودرا هم پشتون هم تاجک وایماق وهزاره بخوانیم تا مارا در مسیر که این اقوام در حرکت اند اجازۀ راه رفتن بدهند اگر غوری هارا به بینید با وصف داشتن تاریخ درخشان وتمدن قابل افتخار در گسترۀ تاریخ بازهم میکوشند در پهلوی اقوام دیگر استاد شوند تا ایشانرا  اجازۀ راه رفتن بدهند.. تا کی حین وارد شدن به دفاتر کاری حکومت مردان اقوام دیگر دست و پای ما بلرزد ؟تاکی ما از ولایت خود نام ببریم ومأمور صاحب دست به الاشه زند وبگوید غور کجاست؟ وباز بگوید بلی فهمیدم غوریان هرات وباز بگوئی نه خیر ولایت غور یک ولایت وسیع ودر مرکز افغانستان است وغوریان یکی از ولسوالی های هرات است باز مـامور صاحب بگوید ها سال قحطی پدرم که دریور بود آنجا به مردم گرسنه گندم برده بود.زنان ودختران بیچاره آواره شدند…….

تاکی مارا از سلاله وتبار جهانسوزان بگویند و جهان سازی اجداد مان را  تکفیرکنند . نه خیر اشک کباب باعث طغیان آتش است این خاموشی وسکوت به نفع مردم غور نیست .ما باید با اسناد وروایت تاریخ گذشتۀ مان را به تحلیل به نشینیم و بگوئیم که از جمع سلاطین که منسوب به افغانستان اند تنها از غوری ها شهکاری های تاریخی مانند منارجام ومسجد جامعۀ هرات بیاد گار مانده است غوری ها سازنده گی از خود به جا گذاشته اند وسائرین ویرانی وافسانه. واین بر چسپ سوزندگی از خبث باطنی حاکمان اجیر وتنگ نظر ریشه گرفته که به آزادی وخود باوری عقیده ندارند ودر طول تاریخ به زور بیگانه گان بر گردۀ ملت سوار و زلو مأبانه خون مردم غریب را مکیده اند.÷

امروز ولایت غور وغوری ها از محروم ترین ساکنان کشور بحساب میآیند.میدانید ازین ولایت در دستگاه دولت هیچکس به کار گماشته نشده است و همچناندر داخل ولایت مقام ولایت قوماندانی امنیه وریاست امنیت ملی وریاست محاکم غور افراد از کابل فرستاده شده اما هیچ فردی از ولایت غور  بخاطر اجرائی چنین وظایف به ولایات دیگر گماشته نشده اند.ما نباید منتظر باشیم تا کسی به حیث والی وقوماندان امنیه از ولایات دیگر مقرر شود وبه ما اجازۀ ورود به درگاه شان را بدهند تا چاپلوسی نموده صرف کفش های شان را بگذاریم وافتخار کنیم که والی صاحب مارا به حضور خویش پذیرفت.

پس چه باید کرد؟

 امروز وقت آن فراه رسیده است تا  دست به تظاهرات منسجم وگسترده زده شود وطور مشخص از دولت طالب حقوق وامتیاز مانند سائر ولایات واقوام مقیم کشور شویم.

مردم غور باید در کابل پایتخت افغانستان بسوی ریاست جمهوری به راه پیمائی به پردازند و شعار دهند که توهین وحقارت بس است انتقام انتخابات ریاست جمهوری را از مردم غور که به شما رآئی کمتر داده ند نگیرید وحال شما به پاس مقام  ریاست جمهوری از گنا]ین ملت صرف نظر نمائید. واز جناب رئیس جمهور بخواهند که چرا در تمام دستگاه دولت هیچ فرد از غور حتی در بست ریاست گماشته نمیشود.؟ چرا وزارت معارف چرا اقلا دارلمعلمین را در غور فعال نمی سازد؟ ووزارت انکشاف دهات چرا سهم حقیقی مردم را از طریق توسعۀ بر نامه شوراهای همبستگی ملی عملی نمیسازد وهمیشه از پلان وبرنامه وپروگرام در روی کاغذ صحبت مینماید.باید تبعیض در حق غور متوف شود وتوازن در انکشاف ولایات حفظ گردد.

باید در محضر رسانه های گروهی ومطبوعات شعار سرداد که چرا یک فرد هم از فرزندان غور مستحق بورسهای تحصیلی در خارج از کشور نیستند ؟. وچرا در نمایند ه گی های وزارت خارجه دربیرون از افغانستان یک فرد از مردم غور توظیف نمی شود. ما باید ببینیم که جناب سپنتا وزیر خارجه شعار توازن وتعادل ملیت هارا در توظیف کارمندان سفارت ها چگونه رعایت میکند. آیا در لوح خاطر این وزیر پر شعار کلیمۀ بنام غور رقم رفته است؟ این یادآوری را بخاطر شعار های خودش نمودم ورنه باور دارم او هم عضواز بدنۀ دولت است که از نام غور وغوری ها نفرت دارد. باید سکوت را بشکنیم والا سکوت مردرا علامت رضا تعبیر میکنند وصد ها سال دیگر گرد وغبار نکبت  وحقارت بر فضائی زنده گی ما مسلط خواهدبود. تا طفل گریان نکند مادر باهمه مهربانی شیرش نمیدهد.تا فریاد مظلومیت خودرا بلند نکنید هیچکس اشک از چهرۀ شما نمی زداید.

۔در جامعه ای که اگر می خواھند به کسی اھانت کنند،او را " چغچرانی" خطاب می کنند،و این لفظ"غوری ویا چغچرانی" از ھزاران فحش و ناسزا از نظرش برای مخاطب بدتر است،چه تضمینی وجود دارد  که مردم غور از شعار های دروغین دولت مردان بهره مند شوند؟ هیچ – مانند گذشته ذلت دامنگیر ماست.امروز دولت ما امتیاز را دربرابر جنایت به اتباع کشور میدهد. مردمیکه نه قاچاق برند ونه عضو ما فیا ،نه طالب والقاعده اند ونه دزد وجنایت کار چه معیار برای امتیاز گیری ازین دولت دارند.مانند میر امانالله به خشونت دامن بزنید پسته های دولت ودارائی مردم را به آتش بکشید تا فردا امنیت کل شهر به شما سپرده شود…العیاذ بالله

من در حیرتم که چرا غوری هائیکه ازدویدن به دروازه ها در کابل بوت های شان فرسوده شد لا اقل یک روز به تشکل وتجمع دست نمی زنند ومشکلات خورا به گوش مردم نمی رسانند من یقین دارم بسیاری از ساکنین کشور تا هنوز نمی دانند که از ولایت غور هیچکس حتی بحیث معاون رئیس هم در دستگاه دولت کار نمیکند وسال یک پروژۀ باز سازی درین ولایت به پایۀ إکمال نمی رسد..وصد ها مظلومیت دیگر…من به وسیل] وکمک سایت جام غور از وکلای محترم غور مصرانه تقاضا مینمایم تا مسئلۀ بودجۀ سال ولایات را با موارد مصرف آن طور آشکارا وإعلانی مطالبه نمایند تا مردم بدانند که به چه پیمانه تبعیض وبی عدالتی در کشور روا داشته میشود.

آری آزادی ھیچگاہ و ھیچ کجا ممکن نیست و تنھا در گریز به دست می آید ۔ مارا حکومت فعلی مجبور میسازد تا از دامن آن بگریزیم طی پنج سال امنیت وآرامی به ولایت غور بیست ملیون دالر مصرف نشده اما در ولایات که جنگ بغاوت وکشتار کارمندان دولت ادامه دارد هر روز پروژه های بیست ملیون دالری منظور میگردد.فرزندان ما در روی فرش زمین وزیر آفتاب سوزان درس میخوانند اما در ولایاتیکه که شورش وقیام است طی یک ماه دو باب مکتب سوختانده میشود وپنج باب دیگر إعمار میگردد .معیار امتیاز درین دولت شورش ،بغاوت، قیام وریختاندن خون است که ما نمیتوانیم……..و فرهنگ آنرا هم نداریم. ولی مجبوریم از راهای معقول ومشروع به مطالبۀ حقوق مان ادامه دهیم ولا اقل تفاوت ها وتبعیض هارا در عرصۀ توسعه وانکشاف ولایات بر ملا سازیم. والسلام