آرشیف

2016-5-9

غور درگرو زورمندانی داخـلـــی!

بسم الله الرحمن الرحیم

غور از قدامت پشینه تاریخی کهن برخوردار است و سلطنت دودمان شاهی غوریان از مهمترین دوره های حکمروائی در تاریخ مملکت ما وحتی در تاریخ سلاطین اسلام محسوب میگردد. بگواهی تاریخ، بعد از اسلام این خاندان منحصرا درحدود هفتصد سال در سرزمین غور وبخش های وسیعی از مشرق زمین فرمان روائی کرده وامپراطوری وسیع اسلامی را تشکیل داده اند. اولین حاکم غور در سال 36هجری در زمان حضرت علی «ع»به دین اسلام مشرف شدن وغوریان از اقتدار بسیار بالای برخوردار بودن که دنیا در قبضۀ اقتدار آن قرار داشت. داستان سلطنت خاندان غوریان که از (قرن هفتم تا قرن پانزدهم (از خراسان تا اقاصی هندوستان، رجال فاتح وپرورندگان فرهنگ وهنر و دانش داشته اند وفرهنگ درخشان وعظیم سلاطین اسلامی که امروز در سر تاسر نیم قارۀ هند وآسیای میانه موجود است، قسمن پروردۀ دست دانش پرور این دودمان است .
ولی بعد از قرن پانزدهم اقتدار، قدرت و بزرگی این مرزبوم، سرزمین شیران مردان دوران به تدریج از بین رفت و فروپاشید قدرت واقتدار بزرگی که سرزمین خراسان، مشرق زمین و نیم قاره هند را حاکم بود به قدرت های کوچک ملک الطوایفی وقبیله ای تقسیم شده. عظمت ، بزرگی واقتدار را از دست رفتند. بدبختی ها بعد از قرن پانزدهم در غور آغازشد. ظلم واستبداد بیگانگان، اختلاف وکشمکش های داخلی باعث گردیده که آن عظمت ، بزرگی وصلابت ازبین برود وغوریان در انزوا کشانیده شود. اقوام ساکن به جان هم افتادند بی اعتماد ونفاق در بین جامعه بوجود آمدن وبه جان، خون و مال هم تشنه شدن . مردمان بیچاره وضعیف زیربار فیودال ها و همچنان مورد استثمارو تحت قبضه روزمندان قرارگرفتند.هرنوع ظلم وشکنجه بی عدالتی ورفتار سوء را دریغ نکردند. تا اینکه افغانستان در سال (1919م 1298 ه) یک کشور مستقل به رسمیات شناخته شده و دارای استقلال وآزادی مستقل گردیده وبه محدوده مشخص در جهان در جامعه ملل عرض اندام نمود؛ وبه واحدهای اداره تقسم گردیده. غور به یک واحد اداری مبدل شد.
ز آن روز تا کنون بزرگان و زورمندان غور در کشمکش های داخلی بین خود پرداختند و درتلاش از بین بردن یک بردیگر گردیده و درصدد تخریب هم دیگر شدن.کوچکترین توجه را به باسازی وپشرفت غور نکرده اند. که این باعث گردیده دولت مرکز غور را به ذهن فراموشی بسپارد وهیچ به غور توجه را برای باسازی غور مبذول نداشته؛ غور از تمام خدمات عام المنفعه به دور ماندن و انکشاف متوازن صورت نگرفته است.مردم دور از دسترس به خدمات میباشد. سرک، مکاتب، دانشگاه، کلنیک شفاخانه های اساسی در غور وجود ندارد. شهر چغچران مرکز غور وسرک راه ها همه خامه میباشد. مردم فرسخ ها راه را با هزاران مشکلات می پیماید تا به داکتر ومکتب برسد. داکتران ومعلمین مسلکی وتخصصی وجود ندارد. سیستم معارف بسیار ضعیف است که مردم بخاطر فراگرفتن علم ودانش به ولایت های دیگر میرود. تمام سیستم اداره در تحت قبضه از یک تعداد زورمندان است که قواله نمود از پدر به فرزند به ارث میرسد وفرزندان شایسته ولایق وبی واسط در ادارات کلیدی دولتی جای ندارد و زورمندان تیکه نموده است. این وضعیت باعث عقب ماندگی مردم غور گردیده است.