آرشیف

2014-12-30

استاد خیرالاحد غوری

غوریها چرا اینطوری نمی شویم

 

غورسرزمین است که نسبت داشتن فرهنگ کهن وباستان و گذشته تاریخی درخشان، نه تنها مایه ای افتخار ابنای این دیارکهساراست بلکه مایه افتخارهمه مردمان این سرزمین با غرور وآزداده است. غور با داشتن، مساحت مجموعی (38666) کیلو متر مربع ، وهفتمین ولایت از نظر مساحت محسوب میگردد. قرار بعضی از احصائیه ها واز نظر نفوس با داشتن (900000) نفر در ردیف نزدهمین ولایت کشور قرار دارد .
بنا برین میتوان ادعا نمود که حدود یک ملیون انسان پاک دل، پاک طینت، با صفا و صدق دران بود وباش دارند. غوریها مردمان زحمت کش، خدا پرست وبا ایمان هستند که هیچ گاه چشم به اندوختن مال وثروت از طریق چور و چپاول دارائی های هم وطنان کشور نداشته اند وبه دارئی های عامه و بیت المال نیز به نظر غنیمت نه دیده اند . درمسایل سیاسی هیچ گاه برتری نسبت به دیگر اقوام نخواسته اند وحتی تا جائیکه دیده میشود منافع مردم غور را فدای منافع بزرگ ملی کشور کردند. مردم غور هیچ وقت در دوران معاصر برای زعامت کشور درد سر قابل ملاحظه نه آفریدند. هر هم وطن وشهروند کشور را که دولت به حیث ماموربلند رتبه و پائین رتبه به غور توظیف نموده و فرستادند مردم غوربا کمال اخلاص و ارادت ازایشان استقبال نمودند وتا جائیکه امکان داشت با ایشان همکاری نموده مطابق سنت دیرینه غوریها ازایشان پذیرائی کرده، مهمان نوازی نمودند. اما اربابان قدرت این را هم باید بدانند که سر زمین غورجای جزائی ها، مجرمین، بیکاره ها، دزدان بیت المال و دارانی های عامه نیست. کسانیکه در ولایات دیگرکشور درعرصه ای کار ناکام شدند و یا اعمال غیراخلاقی ازایشان سر زد و مردمان آن دیارعلیه شان بغاوت نمودند ازآنجا برطرف میگردند وبعد ازبرطرفی هیچ جای دیگری برای پذیرش ایشان درجامعه وجود نداشته باشد حتی درخانه وخانوده خود ایشان آنها را به ولایت غورمقررو درپست های بلند توظیف می نمایند. درد دل من غوری ازین بابت نیست که چرا دیگران درغوربه خدمت توظیف میشوند بلکه گلایه من درین امرنهفته است که لا اقل افراد نیک نام و شایسته ای را برای خدمت برگزینید تامصدرخدمت شوند. نه افراد بد نام و نالایق را چه فکرمی کنید که غورجای بیکاره ها است؟ قابل ذکر میدانم که اهل کجا بودن این افراد مهم نیست ، بلکه اهل وبه جا بودن آنها مهم است ، منطقهء زندگی آنها مهم نیست ، منطق زندگی آنها مهم است . 
از حس حسادت من یقینا که همه غوریهای عزیز واقف هستید که همیشه با تعینات کادرهای کشور ، گل میکند و با خود هی میگویم:" ما غوریها چرا اینطوری نمی شویم، مگر ما از آنها چی کم داریم، عین مغزی که آنها دارند ما هم داریم، پس چرا نه ما!!!"

اکنون نیز این حس که نمی دانم حسادت است یا بی حوصله گی از تکرار روال روزگار، با خبر تعینات ,وزیر های جدید و ایجاد کمیسیون های مختلف که در آن یک فرد هم از غور وجود ندارد در من رونما شد. 
شاید دلیل اش این است که اشخاص دلسوز به غور و غوریها نداریم…شاید هم اینکه گرچه آنها همه مغز های مشابه به مغز ما را دارند ولی آنها از آن استفاده میکنند و ما علاقمندیم که بیشتر لگام تصامیم سیاسی خود را به دست احساسات و خرافات و جاه طلبی های بی معنا مانند موضوعات قومی و عدم یک دیگر پذیری بدهیم و بخاطر حصول وحفظ منافع غوریها و حفاظت از ان ، اندکی هم به آن نه پردازیم ، ولی در عوض هر دهه تا بازگشت به عصر حجر بی اتفاقی ها و نزاع های قبیله گرایی و در میانه مخروبه ها با کاسه یی به دست برای کمک از دیگر شهروندان ، با سادگی محض و کامل هنوز فکر کنیم که قوم "باافتخار" و تاریخی هستیم و به مردم و نسل خود "خدمتگزار" و از همه مسلمان های کشورمسلمان تر….و از همه "با غیرت" باغیرت ترین ها.و از همه ولایات همسایه "فهمیده" تر خلاصه شادیم به اینی که هستیم که در حقیقت هیچ نیست.

گاندی میگوید که دردمن تنهایی نیست، بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت، بی عرضگی را صبر ، و با تبسم بر لب این حماقت را حکمت خداوندی می نامد. 
باران که می بارد همه پرنده ها به دنبال سرپناه اند، اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابر ها پرواز میکند . این دیدگاه است که تفاوت خلق میکند. 
علاج درد غوریها به وسیله دیگران نمیشود و ما خود باید در پی علاج درد خود باشیم چنانچه صائیب صاحب میگوید:

ز نا مردان علاج درد خود جستن بدان ماند 
که خارازپا بیرون آرد کسی با نیش عقربها 
نیش نا مرد ازنیش عقرب بد تر است 
پس بزن عقرب که دردش کمتر است.

نباید فراموش کرد که برای زندانی بودن لازم نیست پشت میله ها باشیم ، انسان میتواند زندانی ویا بنده عقاید و اندیشه های دیگران باشد. 
هیچ کدام از ما نمی دانیم که چقدر زمان در دنیا برای مان باقی مانده است، آنچه که در انتها باقی می ماند ، اعمال و خاطره های بجای می ماند و احساسی است که در دیگران ایجاد کرده ایم . وآنچه که می خواهید بجای بگذارید مردمی است که همیشه شما را با عشق یاد کنند. 
حضورغوریهای عزیز یک عرض دارم که هرگز تسلیم نشوید ، سرباز پیاده در شطرنج ، اگر تا آخر دوام بدهد وزیر میشود. 
وسلام