آرشیف

2014-10-22

عصمت الله راغب

غورسرزمینی درفراموشی!!!

ما متعلق به حوزه فرهنگی هستیم، که بار مسولیت بخش از فرهنگ و سیاست وامپراطور جهان را در درازنای تاریخ به دوش داشته ایم،محدوده ی جغرافیای که ما امروز درآن زیست داریم،سرزمینست که دردرازنای پرپیچ وخم تاریخ،سده های زیای را اسلاف ما افتخارگونه دررآن، زنده گی کردند،شهکاری آفریدند،تاریخ راغبانه افتخارات شان را درصفحات خود با آب طلا نوشته (امپراطوری)،بزرگان ما خادمان واقعی درپخش ونشردین بودند،مسلمان زیستن، قسمت اعظم از سرزمین هند امروزی مدیون مجاهدت اهل امپراطور ماست،ما اعقابی اسلاف هستیم که بزرگان ما بزرگترین آثار وعجایب تاریخی را ازخود میراث گذاشتند،آثاریکه دنیای امروز باهمین دغدغه های مدرن بودنش نمی تواند با چنین ابتکار دست بزند… ببخشید که بازهم خلاف میلم،به گذشته افتخار کردم به آینده امیدوار هستم ودرشرایط کنونی هیچ چیزندارم. می پذیرم، من ملامتم.
مسلماً به مرور زمان همه چیز تغییر می کند،ماهم تغییر کرده ایم،ازامپراطوری به بی سرپناهی تنزیل یافته ایم.جامعه کوچک پدری مان را،خودخواهی های مستبدین، پیکرش را آزرده وتنش را مفلوج ساخته ،مقراض نیرنگ،بر ودوشش را بریده،تیرهای خون آلود خیانت سینه اش را دریده،اهل قلمش را درگیرهم ساخته، ومستبدین، فضای حکم رانی را بخود،آنچنان مهیا ساخته،انگار که عقلشان بروجودشان حکومت کند.وقتی تعمق براین مقوله"تفرقه انداز و حکومت کن" می کنم،بار بار،بر انگلیس لعنت می گویم،چنین می پندارم که این مقوله برای جامعه کوچک ما وضع شده باشد که دیگران ازآن بحیث فورمول استفاده می کنند،وقتی از دوازده سال به این طرف پالسی حکومت مرکزی را نسبت به این ولایت تجربه می کنیم،هیج جای شک هم نیست که حریفان ما صاحبان غول پیکر که دنیا را برای بلعیدن یک لقمه فکر می کنند،هماناباشند.همانطوریکه یکی از وکلای منتخب غور، پس از تصویب بودجه سال پار با یک مصاحبه تلویزیونی،عدم اختصاص دادن بودجه مالی برای اعمارت سرک مرکزی (کابل – غور- هرات) را با استناد به سخن وزیر مالیه (زاخیلوال)، رقابت امریکا با مردم غورخواند؛ واضح شد، که ما دیگربه سطح منطقه رقیب وحریف نداریم. رقیبان اصلی ما منبعد انگلیس وامریکاست.دیگرمجال آن رسیده تا فرا ملی فکرکنیم،نه ملی.ازین پس درسطح ولایت هرکس برما حکومت می کند،بکند! ما رقیبان اصلی خودرا درحوزه ی سیاست دریافتیم(انگلیس وامریکا). اگربرادران(زی) رقیبان اصلی ما می بود حتماً بنابه حس هم اقلیمی وهم آیینی، با سرازیر شدن کمک های 104 ملیارد دالری به خواسته های مان حد اقل بحیث شهروندان بی بضاعت، دورازهرنوع پشتبان درسطح رهبری،رسیده گی می کردند. چون ما یک دست نوشته ی، بنام قانون اساسی داریم. میگویند که، درآن برادران ما که درسطح رهبری اند از انکشاف متوازن سخن گفته اند. اگرچنین سخنی راست باشد!!! واقعاً برادران (زی) کار خوب نکردند.بازهم غوریان باید از آنها ممنون ومشکور باشند که حد اقل کلید عقب مانده گی وعدم توجه به این سرزمین را به این مدت دوازده سال به دسترس ما قرارداده اند وازآن پس دریافتیم که دشمن غوریان اژدهای زمان درسطح بین المللی بوده نه ملی!!.اکنون که رقیبان خویش را تشخیص داده ایم، کما فی السابق بدون هرنوع انتظاربه زنده گی عادی خویش ادامه میدهیم، دیگر چشم به راه یی رهبری سالم،تامین امنیت،معارف با کیفیت،سرک اسفالت،اعماربند برق و…نیستیم.شاید نظر به لزوم دید مقامات کشور که ازما فردی مشمول این مقامات نیست،بالاترازین شایسته دانسته نشده باشیم.
گرچند که میگویند ما دانشمند،مولف،رییس،کارکن وکارفهم و…درولایت ومرکزداریم،اما گذشته از آن چند وکیل منتخب داریم،که به اساس آرای ملت غور برای دادخواهی وحق طلبی به نماینده گی از ملت غوربه حکومت مرکزی اعزام شدند. اما متاسفانه قانون جنتیک یا خواص ارثی که از بزرگان ما درامرفراموش کردن زاده گاه مان به میراث باقی مانده است، همه ما به هرمسوولیت که گماشته شویم، بازهم وطن وزاده گاه خود را فراموش می کنیم وبه فکر معشیت وزنده گی شخصی خود هستیم(درحالیکه این نشانه ی شکست ماست).رسم زنده گی همین است که ازیکدیگرشکایت کنیم،اگرنه دراین معامله گناه ما وبزرگان ما نیست.چون فطرت فراموشی،میراث تاریخی ازبزرگانی است که ما درآن افتخار می کنیم ونام آنها بیشترازهرچیزدرسرزبانهای ماست.

    عصمت الله"راغب"