آرشیف

2017-4-19

گل رحمان فراز

غنی، افیونگر شخصیت های ملی!

 

 

غنی، افیونگر شخصیت های ملی!

بار ها شنیده بودم و به کرات دیده بودم که انگار غنی را بحیث دومین مغز متفکر جهان لقب می دهند و در سطح جهان می شناسند ، او از اینکه روزگار آموزشی اش را در بخش های سیاسی و اقتصادی لبنان و آمریکا سپری کرده است، اکثراً در توانایی های فکری اش مشکوک اند و باور نمی توانند اینکه او از استعداد، مهارت و ذکاوت خارق العاده برخوردار باشد
اشتباهات پی در پی، خلاء های گفتاری غیر قابل تحمل و چپ زبانی های فراوان غنی بعد از برد انتخابات ریاست جمهوری مردم را به این اندیشه واداشت تا بیشتر از این او را متفکر نخوانند، همان اشتباهات اش او را در بین مردم عوام دیوانه، بی سواد، نمایشی و روانی جلوه داد که مردم هیچگاه نمی توانستند خود را برای قبول کردن وی بحیث متفکر قناعت بدهند.
اما حالا دیده می شود که افیونگری اش پرده عصمت برای کلیه اشتباهات اش گردیده است و غنی از این به بعد همان شخصیت متفکر ولی روانی نخواهد بود. او حالا دانشمندانه می اندیشد و خردمندانه عمل می کند، توانایی های بی شمار و مهارت های غیر قابل مقایسه برای رام ساختن متنفذ ترین شخصیت ها دارد که تا هنوز هیچ یک از شخصیت ها چنین اوصاف رام کردن و پشت نخود سیاه فرستادن را نداشته اند.
عامل اصلی معتبر ساختن حاکمیت غنی را صف گرفتن عبدالرشید دوستم و احمد ضیاه مسعود به نفع داکتر غنی شکل می داد، او اول تر از همه این دو مهره دوست نما را طوری از بین برد که در اوایل با چوکی های نمادین و سمبولیک صاحب مقام ساخت ولی بعد از آن با سیلی پردرد سیاسی بر روی شان استقبال کرد که همانا توطئه ساختن به ضد شان و برطرف کردن از مقام شان بود
بعد از حمایت انتخاباتی ژنرال دوستم و ضیاه مسعود از غنی، اعتبار شخصیتی عالی جنابان بصورت کامل از نقشه افغانستان و از آیینه دید حمایوی اقوام شان از بین رفته است که مدت ها طول خواهد کشید تا این اعتبار را زنده نمایند و سال ها خواهد گذشت تا این اشتباه را بی شرمانه جبران نمایند. "ضیاه مسعود قبل از همه بخاطر اخلاص بی دریغ اش در دوران مبارزات انتخاباتی در مقابل اعضای شورای نظار قرار گرفت و بطور جدی خطاب به عبدالله عبدالله گفت که وی از طرف حزب جمعیت کاندید نشده است"
رام کردن شخصیت ها توسط غنی تنها به دوستم و ضیاه مسعود خلاصه نمی شود، شخصیت های دیگر (چه رقیب و چه رفیق) هم رام پلان های شوم غنی، اتمر و استانکزی شده است، عبدالله عبدالله که ادعای نیم قدرت را داشت، با یک کرسی نمایشی و بدون صلاحیت رام شد و حالا اندک ترین تحرک در فعالیت ها، انتقادات و حق طلبی اش دیده نمی شود، محقق که مبارز پر جنجال تعرض بر شخصیت غنی در دوران انتخابات بود و رئیس جمهور را مکررا قاق روده خطاب کرده بود نیز زیر چتر نمایشی و سمبولیک ریاست اجراییه آرام گرفته و صدایی ندارد، با یک نیرنگ خردمندانه ارگ دخیل مخالفت با حامیان اش در دوران راهپیمایی های جنبش تبسم شد و همان بود که بال معرفت محقق بر فراز حمایت قوم هزاره متزلزل شد
بعد از ترور تدریجی شخصیت های فوق، غنی از تلاش دست بر نداشت و کاروان سخت کوشی را به مقصد رام کردن دو چهره متنفذ و مردم دار قوم تاجک همانا استاد عطا محمد نور و امرالله صالح آراسته ساخت. او با ظرافت تمام بلند پروازی های عطا محمد نور را کاست و ادعای تسخیر سی سفارت و شانزده وزارت را بر ابروی پر خمار کرسی ولایت بلخ فرو نشاند
همچنان امرالله صالح که ادعای مردم داری در کلیه نقاط افغانستان را دارد با یک کرسی نمایشی "مشاور ارشد امنیتی" از روند سبز و گام های استوار اش انداخت، دیگر او منتقد حکومت وحدت ملی نخواهد بود و دیگر لازم نیست که از شخصیت قابل نفوذ آینده وی در دوران انتخابات ها هراس داشت
تنها شخصیت های ملی اقوام دیگر نیستند که قربانی نیرنگ، دسیسه و سیاست های شوم غنی می گردند، سیاست مداران با تدبیر از قوم پشتون هم برای اولین بار توسط غنی از صحنه زده شدند اند که در اوایل همکاران و دوستان اش بشمار می رفتند. نمونه بارز اش را می توان بر حمایت های انوارالحق احدی و ظاهر قدیر دید که در دوران انتخابات از هیچ نوع تلاش دریغ نورزیدند ولی اول تر از همه بدون کدام مدرکی کنار زده شدند
ترور تدریجی شخصیت ها همین را گویند که غنی دارد با حوصله کامل، دقت فسونگر، روش مکارانه و اندیشه جاویدانه آنرا انجام می دهد. از اینرو می بایست تا وی را به عنوان مغز متفکر، دانشمند با تدبیر و رئیس جمهور سیاست فهم تلقی نمود.

 با مهر 
نویسندهگل رحمان فراز