آرشیف

2014-12-3

سراج الدین سراج

غــــــم

 

سروده های محترم استاد غلام حیدر یگانه زیر عنوان ( داد)ودوستم احمدشاه سلیمی (بما چه؟) الهام بخش این سروده ام که زیر عنوان غم تقدیم میگردد،بوده است
سروده هاونوشته های استاد یگانه آنقدر زیبا وازکیفیت عالی برخوردار است که نمیتوانم جملاتی در خور وصف برای آنها بیابم و فقط به تائید کفته آندوستی که گفته بودند: ((آرزومندیم روزی همانطوریکه مولانای قونیه گفته اند،یگانه ای صوفیه داشته باشیم.)،که شایستۀ آن میپندارمش.
وآقای سلیمی که خیلی سروده ای پر محتوا وروان ارائه داشتند، نیز زیبندۀ هرگونه تمجید میباشند.امیدوارم چرخ بکام تان بچرخد ودستان تان پربارتر وپربارتر باد.
 خیلی آرزومندم،ایمیل آدرس ونمبر تلیفون شما دوستان راداشته باشم ، اگر زحمت نباشد لطف نموده به دسترسم قرار دهید منت گذار تان میباشم. ازحسن نظر این دو دوست گرامی وسائر دوستان چون استاد فضل الحق فضل،بسم الله جان از بلجیم و آقای کهدستانی، ابراز امتنان میدارم.

ایمیل آدرس من
ss2048@telus.net
 

درکـــوه وکـمــر تــنــــد وزد بــاد، بـمـا غــم
 گــر(مـوره) کـنــد هـوهـووفـریـاد، بـما غـم
 
ازحـادثـه زایـان کـه شب سنـگـرشـان است
درکــوچــه وده، ولــولــه افــتــاد، بـمـا غــم
 
گــرخـنـجـر تـیـزی زنـیـامـش، بـه تـعـصــب
 بـیـرون شـد وصـد پـا وسـرافـتـاد، بـمـاغم
 
گـر ابــرنــبــاریــد یـکــی قـطــره بـهـامــون
 زان سبزه که خشکیدو نشد شاد، بـمـاغـم
 
تــا دست تبرزن، بشکست قـــامـت سـروی
خـم گـشـتـه بـه پـایش قد شمشاد، بـمـاغـم
 
گـر دسـت خـزان پـرپـرگـل کـردبـه گـلــزار
 یــا لانـه ای بـلـبـل بـه ذغن داد، بـمـاغــم
 
صـیــادی بـه صحرا شدوصد دام بـیـفـگـنـد
آهــــوبــچــــــه دردام بـیـفـــتــاد، بـمــاغـم
 
از نوریکه روشن نکند دخمه یــی تــاری
از تــاریـکــی و زان همه بیداد، بـمـاغـم
 
امــروز اگـر مـلـتـی در خـواب فـرو رفـت
گــرگـان چـو کـنـد بـررمـه بـیـداد، بـماغم
 
دسـتـیـکـه بـیـرون مـیـشـود ازپرده تزویر
هـرگـز نـکـنـد مـعـرفـت ایـجـاد، بـمـاغــم
 
گــرشـیـشـه قـلـبی شکـند سنگ جفا کیش
 زان فـتـنــه شـود گـریـه یـی ایجاد،بماغم
 
گــویــا کـه فـلـک قسمت ما رنج والم کرد
شـــادی طـلـبـیــدیـــم و خـدا داد، بـمـاغــم

موره:سوراخیکه درسقف بالایی خانه وجود میداشت.
سراج از کانادا