X

آرشیف

غــــــــــــــروب فــرهـنـــــــگ!

 

 

"شاروال" آمد به جای "شـهردار"
گفت: اَی نامدار، برو تو زین دیار!
حال، قدرت بابِ شمشیر استُ جهل
کیش و فرهنگ ترا آویز  به"دار"!
من که کوچی ام، بی علم و هنر
انگلیس دارد مرا در چنگ و یار!
وقت آنست تا تو دانی این خبر
علم و دانش بعد ازینَست، نا بکار!
نام فارس و ترک و ازبک را مگیر
بعــد ازین با شـیم همه اوغان تبـار
اصطلاح "ملی" شود، خواه- مخواه
شـینـدند ، باشـد بـجا ئی  سـبز وار
عُُرف و فرهنگ را نخواهـم دیدنی
هر چه خواهـم، تو بگوئی طوطی وار
من که  بابا ام،  سردار و مَلِک
هر مُرادَم ، آنچه گویم، تو بکار!
این وطن مال من است، تابع بشَو
هست و بود خود بمن تحویل دار!
هیچگاه با من مگو حرف، از حقوق
تو نگو، خاموش باش ! از روزگار
گر بداری سر برون از اَمر من
خون بریزم، اشـک بارَد در دیار!
من و یارم – انگلیس، با هم یکی
دست از تو بر نداریم، تار تار!
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.