2015-7-18
Shahla Latifi
عیدی در اتاق مزین با رنگ ها
قوت روحش را گم کرده بود
گروگان روح اش ظلمت بخیلی بود
بی مرتجا
که میخواست
پرپرش کند در میان پنجه های اطفال ثروتمندی از خود راضی و بی اعتنا
ناگهان از کناره ی در
گام محکمی را دید که به سویش با استواری قدم می نهاد
پرسیدش تو کیستی که چنین فروزانم کردی
گام زرین از مسرت خندید که منم
شاخه ی کرم از نیت تو
میروم تا دل های اطفال غریب را بی افروزم با خوشنودی و صلاح
شهلا لطیفی
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
عیدی