آرشیف

2015-11-28

عصمت الله راغب

عوامل عـــــــــدم توسعه سیاسی در افغانستان!

اینکه توسعه سیاسی چیست و برای رسیدن به این آرزو چی موانع را عبور باید کرد و راه های رسیدن به توسعه سیاسی چگونه صورت می گیرد در این مورد جناب دوکتور محمد شفق خواتی که در جمعیت فکر سخن می زد، ویژه گی های زیادی را پیرامون همین اصطلاح برشمردند و در کنار آن گزینه های رسیدن به توسعه سیاسی را نیز پیشنهاد کردند که چکیده قسمت از آن قرار ذیل است:

۱.    توسعه سیاسی سطح نهادینه شده گی بالا دارد 2-  تمرکز زدایی قدرت که بدیل آن متکثر شدن قدرت است ویا هم مشارکت سیاسی 3-  قداست زدایی قدرت، به تعبیر دیگر اجازه نقد ونظر روی کار رییس جمهور و اراکین بلند پایه که به باور خواتی خوشبختانه در قسمت عملی سازی گزینه آخر در افغانستان گام های برداشته شده است.

آقای دکتور خواتی را عقیده بر این است که چند ویژه گی دیگری نیز  وجود دار که عبور از آن دال بر توسعه سیاسی یک جامعه می کند که متاسفانه کشور ما تا هنوز نتوانسته برای رفتن به سوی توسعه سیاسی از آن عبور کند.

۱.   بحران هویت: جامعه توسعه سیاسی را به همراه می داشته باشد که از بحران هویت عبور کرده باشد و این خواست زمانی تحقق پیدا می کند که تمام اقشار ساکن در یک جامعه خود را در یک مودل تعریف کنند و هرنوع برتری جوی و فزون خواهی در آن محدود باشد، که متاسفانه امروز در افغانستان یک سری بزرگنمایی ها و اکثریت خواهی ها به وضاحت دیده می شود از این جهت است که ما هنوز نتوانسته ایم برای رسیدن به توسعه سیاسی از این مانع عبور کنیم.

۲.   بحران مشروعیت: گزینه دوم یکی دیگری از چالش های فرا راه توسعه سیاسی در افغانستان است که در آن برخلاف رویکرد توسعه فلسفه یی که در آن بحث حقانیت مطرح است در توسعه سیاسی جامعه شناختی بحث چگونگی پیشبرد وتداوم حکومت بر مردم مطرح می باشد و اکنون جامعه ما دچار توسعه سیاسی جامعه شناختی است ازینجاست که مسوولیت پذیری درقبال امانت سپرده شده خیلی کم می باشد.

۳.   بحران مشارکت: بحران مشارکت یکی دیگری از چالش های سرراه توسعه سیاسی است که تمام مردم خود را در آیینه حکومت نمی بینند و درتمام حکومت های تجربه شده درافغانستان روابط بر ضوابط حاکم بوده است.

۴.   بحران نفوذ(بحران توزیع): این خود یکی دیگری از مشکلات حکومت های افغانستان بوده که در آن امکانات برای همه افراد تحت قلمرو بطوری یکسان و عادلانه تقسیم نشده است هنوز در ساختارها وتوزیع قدرت برمحور قومی و قبیله یی می چرخد.

۵.   عدم تمرکز زدایی در شیوۀ قدرتنمایی در افغانستان که تا امروز مراجع تصمیم گیری همیشه بدست یک گروه و یک قبیله بوده واین خود عامل بر افتراق افراد ساکن در جامعه ماست و سرانجام می شود گفت که تمرکز قدرت عاملی جدی فرا راه توسعه سیاسی در افغانستان است.

۶.   نظام ریاستی به نفع افغانستان نبوده، و استاد خواتی می گوید که روی کار آمدن کرزی و غنی بحیث رییس جمهور بالاتر از چگونگی بوجود آمدن پادشاهان در سابق نبوده اما تنها تفاوت در یک چیز دیده می شود که پادشاه ها سابق را پدران شان انتخاب می کردند؛ کرزی و غنی را تنها مردم زیر نام یک انتخابات نمادین تعین کردند و ازینجاست که هیج یک آنها در قبال مسوولیت هایشان پاسخگو نبودند و نیستند.

۷.   فرهنگی سیاسی ما هنوز بر اساس محورهای قومی وقبیله یی باقی مانده است نه به گونه مدرن آن از اینجاست که که ما خود سدی برهویت سازی و غایتاً مانع رفتن بسوی ملت شدن را ایجاد کرده ایم. درحالیکه ملت شدن از آنجا شروع می شود که تمام شهروندان کشور روی یک سلسله مشترکات تفاهم کرده برای رسیدن به آن تلاش کنند.

ویژه گی های فرهنگی سیاسی در افغانستان
۱. بی اعتمادی سیاسی 2- سیاست زده گی فرهنگی- اجتماعی 3- فقدان فرهنگ گفتگو و تعامل 4- بیگانه ستیزی در عین بیگانه پرستی 5- دین قبیله یی 6- قانون گریزی و غیره

  پیشنهاد

۱.   ایجاد کارگزاران موفق که مخالف عقلانیت قومی و قبیله بوده باشند و از این مجرا از فکر تا حرکات برای اتحاد و حدت افغانستان تلاش بورزند و کشت شان را برای فرزندان بعد از خودشان به کارند تا حد اقل در فرداهای بعد از امروز نسل که دنباله ما خواهد  بود در چنین وضعیت بسر نبرند.

۲.   ایجاد مراکز تعلیمی و تحصیلی که در آن از کادرهای هرقوم فقط به منظور مبارزه با تبعیض و پایان دادن به معضل قومی، زبانی و فرقه یی دست به فعالیت بزنند و از آن مراکز بتوانند در عرصه های مختلف با اندیشه همگانی دست به یک سلسله فعالیت های بزنند که در آن مبارزه با هرنوع تبعیض و تعصب در کشور تمام شود. در اخیر استاد خواتی تاکید می کند که دانشمندان و سیاست مداران ما برای رهایی از منجلاب تعصب در اسرع زمان فکرهایشان را در راهکارهای معطوفب بدارند که از برایند آن نسل بعد از ما باهم برادر زنده گی کنند نه دشمن.