آرشیف

2015-2-7

دوکتور ص. سعیدي

عوامل سیاسیت دوگانـﮥ پاکستان!

(درارتباط مصاحبـﮥ تلویزیونی آقایون صالح و اتمر )

نبض حوادث درکشور ومنطقه به شدت می تپد که همه روزه باید نوشت، اظهار نظر کرد و بر مسایل تماس گرفت. درین سلسله ضرورت جدی نیز احساس کردم که اگر ذره بین را گرفته و از پیشتازان جامعه انتقاد میکنیم و نواقص برمیچنیم و در نظر اول به رُخ میکشیم، برماست است تا حرکات ومواضع خیر و مثبت ایشان را نیز تقدیر، یادآوری و پشتیبانی نماییم. به رهروان حق دست یاری دراز کنیم و به کجروان و کجروی ها مبارزه کنیم. خلص اینکه دستور حدیث پیامبر را نباید فراموش کردکه ساکت از گفتن حق شیطان گنگ است(الساکت عن الحق شیطان اخرس). میخواستم درمورد عنوان فوق قبلاً نوشته وبحث مستقل داشته باشم ، اما به علت طویل بودن موضوع واینکه اگر به یک جانب این موضوع عریض و طویل که تراژیدی ملت من به آن ارتباط دارد، متمرکز شوم ، جانب دیگر قضیه را نه گویم، ادای رسالت کامل نه خواهم کرد، بحث را طویل و عریض خواهم ساخت. به این ترتیب از پالیسی های نشراتی بخش از رسانه ها بیرون خواهم شد و از جانب دیگر موجب نکوهش خوانندﮤ آشفته و دلتنگ امروز خواهم گردید. وبلاخره به صورت اتومات در تقسیم بندی ها و خط کشی های قبلاً کشیده شده، جا بجا خواهم شد. اما میبینم که حوصله کرده نتوانستم وبا وجود تمام این فشار ها به نوشتن این سطور میپردازم
درین ارتباط میخواهم مستدل ارایه بدارم که عوامل عینی برخورد دوگانــﮥ پاکستان درقبال افغانسان و جهان ناشی از ماهیت پاکستان است و در چوکات آن ماهیت پاکستان چنین است که دیگر کرده نمی تواند. منافع استابلشمنت و جنرالان پاکستان ایجاب میکند که پاکستان همان گونه دو رویه عمل کند که تا حال در برابر مرد م، ملت، کشور ما و امر صلح منطقه وجهان کرده است. 
قبل از همه موضِع جناب امر الله صالح و جناب اتــمــر درین مصاحبــﮥ زنده تلویزیونی (تلویزیون طلوع و تلویزیون اکسپرس) با جانب پاکستانی، یک موضِع افغانی، وطنی ایشان بود و در ۹۰ فیصد موارد، قابل ستایش وپشتیبانی اند. میخواهم بگویم که پیشتازان و غم خواران جامعه و کسانی که در دلهای مردم جای میگیرند همین مواضع و برخورد شان به مسایل است که مردم آنرا به گوشت و پوست خویش احساس میکنند و ارتباط هزاران قربانی داده اند. 
درین مواضع جنابان صالح و اتمر هست معین از مواضع که به آن موافق بوده نمی توانیم و این دید و تأکید برآن را روش غیر دیموکراتیک دانسته و آنرا درحق واقعیت زندﮤ تلخ و شیرین کشور ما یعنی موجودیت و روش با دیگران ویا مخالفین سیاسی واز جمله حرکت طالب موجه نمی دانیم. از مصاحبه وافاده های آقایون صالح و اتمر چنین برداشت میشود که هنوز درک نه کرده اند که صلح و استقرار پایدار دریک جامعه تا زمانی برقرار شده نمی تواند، تازمانیکه درستیج سیاسی یک کشور نیروهای واقعی موجود در جامعه از طروق مشروع، نه ازطروق معامله و تقسیم غنایم، نماینده داشته باشند. ضرورت است تا ستیج سیاسی کشور و خلا های آن از طروق مشروع پُرگردد. 
حرکت طالب افغانی، حزب اسلامی و …. مانند جزء واقعیت جامعه نه کُلِ آن، وجود دارند و باید با دفاع از مواضع و نسخه هایکه ما به آن معتقدیم به دیگر جوانب افغانی به شمول حرکت طالب افغانی، نیز حق قایل شویم که بخاطر مشروعیت تطبیق نسخه های خویش، در انتخابات آزاد، حق مشروعیت نسخه های خویش را به شمول مثلاً حتی تحقق امارت اسلامی، را داشته باشند. 
صلح وکاربرای صلح وتفاهم نیک سیاسی به صورت حتمی تلاش برای بی هویت ساختن دیگران، بمعنی موافقه به نسخــﮥ دیگران، ساختن وایجاد ائتلاف و جبهه با ایشان نیست وهم دادن مشروعیت برای دیگران وتقسیم غنایم نیست. 
این حق قایل شدن بمعنی توافق براین است که زندگی سیاسی را متمدن سازیم، بجای تفنگ، منطق، ملت و انتخاب ملت وملت مسلمان افغان اساس قرار گیرد. این توافقات ابتدایی توافق براین است که به هیچ چیزی اساسی در غیاب ملت وبه جای ملت درکنفرانس های و معاملات درهای بسته توافق نکرده و به این ترتیب واین معامله حق ملف را تلف واجحاف نمی کنیم. 
توافق برین که نسخه و راه بیرون رفت خویش را به ملت پیشکش نموده و در انتخاب ملت که درعالم اسباب واختیار انسان درروشنی هدایت خیر و رساندن حقایق و سفارش انتخاب خوب، درمیان میگذاریم ومیگذاریم که ملت انتخاب کند. این روش است که درآن ملت سخن اصلی را داشته باشد. روش شفاف وروشنیکه حتی حرکت سیاسی که ملت آنرا انتخاب نه کرده، به این باور پیدا کند معترف شود و باور داشته باشد که درانتخابات آزادو شفاف، ملت نسخــﮥ من ودرین حالت تعبیر من را از دین نه پذیرفت. 
اکثریت ملت افغانستان مسلمان است و مسلمان پیرو رهنمایی عالم دین واسلام است و به انتخاب ملت و اسلام ملت باید باور داشت. 
بلی درعالم اسباب، رسیدن شرع و حکم الهی به کسی، عقل سلیم و فهم عـدم وجیبــﮥ ما ، که حتماً باید دیگران را به جنت ببریم، مختصرات اند که تعمق درآن، مارادرین بخش، درموضِع (انشاء الله) درست قرار میدهد.
باید زمینه ایجاد کردو توافقات مقدماتی صورت گیرد که اکثریت حاکمیت کند و حقوق اقلیت تأمین باشد.
این نه به گریه ، نه به پرخاشگری، نه به ایجاد تشنج با کشور های بزرگ و نه با عجلـﮥ مضر و خراب کننده ونه با تناقض گویی ها صورت گرفته میتواند. بعداز سقوط نظام ها و حاکمیت ها کمونیستی از برکت مبارزات و جهاد مردم افغانستان بیانه های و اظهارات بخش از حکما و حکومتی های دست اول را درتلویزیون ها میگذاشتند و مردم با دیدن و شنیدن چرندیات و محدودیتهای فکری شان ، ساعتها میخندیدند و تأسف داشتند که این بود زمامداران وحکمای ما واین بود طرز تفکر محدود و نادرست شان. اما رهبران هم بودند که افاده و تحلیل های شان وارد و موجه بود ومردم به آنها وسرنوشت شان تراژیک شان که قربانی صداقت خویش به ملت ووطن شدند افسوس دارند و افسوس میخورند. 
لذا مصالحــﮥ سیاسی به درنظر داشت ملاحظات و فهم درست از عُمق و بُعد آن بادر نظر داشت جوانب که در بالا متذکر شدم، باید همیشه در سرخط کلام و مواضع ما قرار داشته باشد. 
مصالحـﮥ سیاسی خیانت به آرمانها نیست، مصالحــﮥ سیاسی خیانت به خون شهدا وارمانهای آنها نیست، مصالحه فریب و تلاش برای جذب واضمحلال دیگران درخود هم نیست.
درصحبت های جناب اتمر و جناب صالح درین بحث زندﮤ تلویزیونی افغانستان و پاکستان به این جانب قضیه کمتر ویا اصلاً توجه صورت نه گرفت. چیزیک پاکستان نمی خواهد. پاکستان نمی خواهد آلــﮥ دست خواسته ونا خواستــﮥ خویش را از دست بدهد. درست نه خواهد بود ما با مواضع احساساتی نا خود آگاه، آب به آسیاب دشمن بریزیم. این برخورد تأثیر معکوس (کنترا پرودکتیف) دارد.
سخن ومطلب دیگر بس مهم که درین راستا برای جناب اتمر گفتنی هستم، این است که جناب اتمر از جانب پاکستانی خواست تا مطالبات خویش را از جانب افغانی مطرح کنند واظهار داشتند که درجانب افغانی ارادهء سیاسی کافی برای برآورده شدن آن وجود دارد و جانب افغانی نیز میخواهد تا جانب پاکستانی نیز چنین کند و گویا صلح قایم شود. و……. 
میخواهم برای جناب اتمر روشن سازم که این مانند یک آرزو و خیال حالت و آرزوی بد نیست. اما باید دانست و بلاخره باید دانست که مطالبــﮥ پاکستان را درابتدای این نشست جنرال دورانی رئیس ای اس ای (۱۹۹۰-۱۹۹۲) گفت واظهار کرد و ما عـمـق مطالبات پاکستان را از افغانستان وجهان میدانیم ومن مطالبات و خواسته های پاکستان را به نحوی برای شما باز تکراراً بخوانش میگیرم: 
پاکستان همان صلح را در افغانستان میخواهد که: در نتیجــﮥ آن « ډیورند لاین» رسماً ازجانب افغانی اعتراف گردد وجنرال درانی آنرا نیز در آغاز کلام خویش گفت: جانب پاکستانی توقع دارد ومیخواهد که جانب افغانی و جهان برای پاکستان در آیندﮤ افغانستان حصه و سهم قایل شوند همان سهم راکه دردوران جنگ سرد به پاکستان وعده داده بودند. 
پاکستان میخواهد در افغانستان همان حاکمیت قایم شود که پاکستان از آن احساس خطر نه کند، به حضور هند در افغانستان پایان داده شود، حد اقل قسمت های پشتون نشین افغانستان به پاکستان ملحق شوند، پاکستان از طریق افغانستان به آسیای میانه دست باز رفت و آمد داشته باشد، افغانستان با جهان مانند سه دهــﮥ اخیر قرن ۲۰ از طریق و چینل های پاکستانی در تماس باشد و جهان با افغانستان از طریق پاکستان درتماس باشد و مانند سه دهــهء اخیر به حساب خون و سر مردم افغانستان جیب های جنرالان پاکستانی پُر شود.
درافغانستان شخصیت به قدرت نه رسد که منافع و مصالح افغانی را برمنافع خارجی و پاکستانی بالاتر بداند و ………….. 
از آقای اتمر میپرسم: آیا در جانب افغانی چنین ارادهء سیاسی برای قبول این خواسته های پاکستان وجود دارد. ایا جانب افغانی میتواند این خواسته های پاکستان را برآورده سازد؟ مسلماً که نه! و هرحاکمیت چنین کند سرنوشت اش به سرنوشت شاه شجاع مواجه خواهد شد. لذا پیشنهاد وخواست جناب اتمر از جانب پاکستان که از افغانستان چه میخواهند که جانب افغانی عملی کند، یک خواست برای یک افغان واولادصالح این وطن غیر قابل پذیرش است. پاکستان برای تحقق اهداف فوق به وسیلـﮥ مشروع و نامشروع کار میکند و شواهد زیادی غیر قابل انکار برای اثبات این حقایق، تلاشها ومواضع پاکستان، وجود دارد. 
شواهدزیاد نشان میدهد و تصادفی نیست که متصل نشست لندن سران افغانستان و پاکستان (جناب زرداری و جناب ح کرزی) از منابع نزدیک به مراجع پاکستانی خبرها و آوازه ها پخش شد که بلاخره خط « دیورند لاین » هم برسمیت شناخته شد! درحالیکه چنین نه شده بود و جانب افغانی اصلاً ازین موضع که درنشست لندن مطرح شده باشد اظهار عدم اگاهی کردودر قطعنامه این نشست نیز درارتباط چیزی وجود نداشت وجانب افغانی و اشتراک کننده گان این نشست چنین خبر را کاملاً رد کردند. 
اما بقیه اسناد تهیه شده وقطعنامه این نشست از قدم های بزرگ به جانب صلح در شش ما آینده واز جمله از نشست سران حرکت طالب (شورای کویته) با حکومت کابل خبر میداد. محاسبات معین چنین نشان میدهد که جانب پاکستانی مطابق آمادگی های قبلی خویش به وساطت لندن بر جانب افغانی خط «دیورند لاین» را برسمیت میشناسد و جانب پاکستانی نیز قیمت آنرا در مقابل با پرداخت مال به نام (شورای کویته) به جانب افغانی در شش ماه معامله میکند. 
انکشاف متصل بعد ازین نشست نشان داد که برزگترین دست آورداین نشست از جانب خانم حنا کُهر ربانی وزیر خارجـﮥ پاکستان مطابق سناریوی قبلاً تهیه شده همانا تشکیل کمیتـﮥ سرحدی (باردرمنجمنت کمیتی ) افغانستان و پاکستان خوانده شد و باوجود اینکه در حدود بیش از۲۶۴۰ کیلو متر خط همجوار ودارای منازعه و ۳۶۵ معبر دارد. درین حالت چطور میتوان مسأله عبورو مرور با کنترول پاسپورت را دربعضی ازاین معبر ها به مسأله امنیت ارتباط داد؟ این موضع و این برخورد وتجویز، باشدیدی ترین کلمات از جانب مجامع افغانی خاصتاً انطرف خط «دیورندلاین» همراه با انزجار رد شد. این روش یکبار دیگر عمل فریبکارانه، تمسخر ، دست کم دانستن، چالاکی وفتنه پاکستانی بود که در طول تاریخ خویش در برابر افغانستان و جهان بکار برده است. 
مسلم اینکه پاکستان به صورت غیر مشروع در سرزمین بیگانه ۶۵ سال قبل برای اهداف شوم استعماری بوجود آمد. نام پاکستان درلندن توسط شخص انتخاب گردیدکه بعداً جایگاه دفـن خویش را نیز در پاکستان نیافت وعوض تقسیم هند درسال ۱۹۴۷م، قسمت اعظم خاک افغانستان را که آنطرف «خط دیورند» وجود دارد، به پاکستان به صورت یکجانبه و تهدید، هدیه کردندند وبه این ترتیب بر پیکرﮤ افغانستان واحد، چنان کارد خونین و زخم وارد کردند که خون مهلک از آن تا حال می چکد. پاکستان چیزی دیگری جزء تروریزم برای صدور ندارد. 
مطابق به وضع آنزمان یک خط فرضی« دیورندلاین» ویک هم خط اداری هند وجود داشت. درسیستم اداری هند برتانوی درآن وقت و آن هم به صورت غیر مشروع صرف بخش از مناطق دیره جات و پیشاور شامل بود، که بعد از تقسیم هند، درصورت تقسیم هند مناطق داخل سیستم اداری هند میتوانست جز پاکستان بودن مطرح میشد، نه مناطق افغانستان. برعلاوﮤ این سرتیمار دیورند، وزیر خارجــﮥ انگلیس برای هند برتانوی دریادداشت های خویش که به نشر رسانیده، جانب شرقی خط فرضی «دیورندلاین» را جزء قلمرو هند برتانوی نمی دانست. صرف آنرا خط فرضی و حد فاصل ساحــﮥ نفوذ انگلیس وامیر افغانی میدانست. مناطقیکه اگر جانب امیر افغانی درآن عملیات نظامی میکند، به جانب انگلیس و جانب انگلیس اگر عملیات میکنند به جانب افغانی خبر دهند. 
خط دیورند «ډیورندلاین» که افغانها حتی نام آنرا خارجی گذاشته واز خود نمی دانند، خط فرضی بوده، که تمام اسناد آن با متن انگلیسی، توسط انگلیس ها تهیه شده و با التیماتوم نزد امیر به طور گذاشته شد و گفته شد: یا امضاء ویا هم نیرو های نظامی ما به صورت فزیکی در هرات و جانب شرقی حضور یافته اند و به جنگ علیه شما آغاز خواهندکرد. قیام های ازجانب انگلیس نیز علیه امیر سازمان دهی شد و امیر که سرنوشت تراژیک امیر شیر علی خان و امیر دوست محمد خان را میدانست، به قبول یک چیز مجهول، مجبور ساخته شده (۱۲نوامبر ۱۸۹۳م ). سند یکه (نقشـﮥ ) ضمیمه آن حتی درسه سال بعد ( تا۱۹۹۷م) نیز نهایی نه شد. امیر درموارد زیادی اعتراض داشت که این همان نقشــﮥ فرضی نیست که برای وی از جانب سرتیمار دیورند در ابتداء نشان داده شده بود. این تفاهمنامه برعلاوهء کم وکاستی های مبدیی پروسیجری از طرف پارلمان های افغانی نه تنها که تصویب (راتیفیکشن) نه شده بلکی در شورای هفتم این سند با سه سند دیگر آن کاملاً ملغی وفسخ پنداشته شد. این آخرین میخ بود که بر تابوت این تفاهمنامه های کوبیده و باطل شناخته شد. و ….. 
پاکستان این همه را میداند ومیداند که خط دیورند « دیورند لاین» دیفکتو (درواقعیت) ودیوره (از لحاظ حقوقی ) مشروعیت ندارد. 
پاکستان میداند که در محاکم و مراجع بین المللی درصورت موجودیت حاکمیت ملی درافغانستان و استقرار در منطقه توان مقابله به غیر مشروع بودن خط مذکور را ندارد . پاکستان میداند که درصورت صلح و آرامش لازم وضع به ضد وی باز خواهد گشت. 
پاکستان تصادفی تلاش ندارد تا افغانستان ازخود اردو وقوای امنیتی ملی نداشته باشد. 
پاکستان میداند که چرا باید حکومت افغانی باید دست نشاندﮤ پاکستان باشد. 
درهمچوشرایط پاکستان همان میکند وهمان خواهد کرد که تاحال کرده و دیگر نه خواهد شد. فریب، و ادامــﮥ سیاسیت دورویه و تفرقه وحاکمیت سیاسیت دوگانه. 
تصادفی نیست که پاکستان در یازده سال گذشته اولاً به پشتون های آنطرف سرحد وجهان میگفت که در افغانستان حقوق پشتون ها تلف است و حالا به اقوام دیگر افغانی روابط بس تنگاتنگ استخباراتی و تمولی دارد وبه تفرقه های قومی در افغانستان دامن میزند و عدﮤ مزدور و معذور افغانی نیز درین راستا قربانی و در خدمت اهداف پاکستانی قرار گرفته اند. چیزیکه جناب امرالله صالح نیز آنرا دقیقاً ارزیابی کردند.
تصادفی نیست که پاکستان میخواهد گروه ها، احزاب و شخصیت های ؟! را درافغانستان مسلط ساختن میخواهد که بعداً درخدمت پاکستان قرار گیرند.
تصادفی نیست که پاکستان همان گروه های متعصب را در شمال کشور مساعدت کرد ومیکند که بتوانند سیاسیت تفرقه بانداز و حکومت کن را موفقانه عملی کند. اندیشه های ایجاد خراسان، فدرالی، زمینه سازی برای تقسیم بعدی افغانستان همه و همه در برنامه های پاکستانی میگنجد وعدهء از هموطنان ما ناخود آگاه قربانی سیاسیت شوم میشوند. 
لذا به نحوی تأکید ده کجا ودرختان به کجا وسیاسیت فتنه و فریب و دوکانه پاکستان منطق خویش را دارد و پاکستان دلایل و انگیزه های زمانیکه نوشتـﮥ خیرخواهانــﮥ تحت عنوان (ده به کجا ودرختان به کجا؟) مؤرخ ۱۹/۳/۲۰۱۳ برادر محترم محمد اکبر خوشبین را درمورد نوشتـﮥ بر تفسیر بیت بوزینه از مولانا ابوالمعانی عبدالقادر بیدل (هیچ شکل بی هیولاقابل صورت نه شد – آدمی پیش از آن کادم شود بوزینه بود ) از نظر میگذراندم وخواندم، به نوشتن سطور ذیل وادارشدم.
داردتا در قبال جهان و افغانستان صادق نباشد وعوامل برخورد پاکستانی چنینی است و پاکستان چنین خواهد کرد که تا حال میکند. 
وحال که این را گفتیم تصور پیدا میشود که دولت پاکستان قادر است در افغانستان صلح ویا جنگ را مسلط وقایم سازد؟
نه چنین نیست! پاکستان تنها حرکات خراب کاری خویش را کم کرد میتواند اما آنرا نیز بخاطر اینکه پرابلم خود چاق میشود کرده نمی تواند و نه خواهد کرد. لذا پاکستان از توانایی ودرست باز خویش سخن میگوید تا امتیاز به دست آرد اما در عمل ناتوان است. 
درپاکستان نیروهای جهادی موجود اند که درشرایط معین تحت تسلط و امکانات معین حاکمیت پاکستان زندگی دارند. این نیرو ها که اکثریت شان از مناطق پاکستان امروز اند وتعداد ممکن ربع آن از افغانان حیطـﮥ افغانستان امروز اند، مجبوریت های خویش را نیز دارند. پاکستان با ایشان معامله میکند و همان قسمیکه درتقویت اولی شان برای اهداف معیین از جهان پول گرفت، حالال به فروش پرچون ویا عمدهء شان نیز از جهان پول میخواهـد. 
فروش عمده برای پاکستان حالا بخاطر مشکل شده که قسماً این نیروها از کنترو ل خارج شده اند و رهبری افق این حرکات جهانی از رهبری عمودی، به مفهوم حزب وسازمان متابعت ندارند. این حرکات جهادی ایدیولوژی و دساتیر خویش را به صورت عمده در سطح افقی تقریباً مستقل میگیرند. منابع تیوریک را خودنیز دارندکه به آن عمل میکنند. 
حاکمیت اصلی پاکستان (استابلشمنت، ای اس ای، اردو، ایجنسی پاکستان) درمعامله و کنار آمدن با نیروهای جهادی موجود درپاکستان ومنطقه مطرح کرده ومیکند. ما نیروهای کافی نظامی ( ۱۴۰الی۱۶۰) هزار نیروی نظامی پاکستان درمناطق سرحدی بین افغانستان وپاکستان موجود داریم. اگر ما بین هم درگیرشویم هم برای شما مشکل است وهم برای ما. شما جها میخواهید. بروید جهاد کنید. در افغانستان و بر ضد هند. ما شما را نمی بینم و شما مارا. درصورتیکه کاری برای ما انجام دهید و یا انفجاری بر ضد سفارت هند و یا اهداف هندی در افغانستان اجرا کنید برای مهمات و لوژیستک نیز تهیه میداریم و بخش از دوستان شما را از زندان ها نیز خارج میسازیم. فرار زندان ها را نیز برای شما مهیا میسازیم و …… درین صورت توافق صورت میگرد. جهاد و میدان کارزار جهادی وجود دارد و در امن هم هستیم. 
اما اگر پاکستان درین راستا چنانچه در نشست سران کشور های افغانستان وپاکستان وعده شد که در ظرف شش ماه به نشست صلح با شورای کویته و …. اقدامات عملی صورت میگیرد. حالت خواهد شد که جهادی های افغانی و پاکستان در پاکستان دست از معاملهء اولی با حکومت پاکستان خارج شوند و اردوی پاکستان دست به گریبان با آنها شود. این حالت نیست که پاکستان خواهان آن باشد و این را پاکستان موفقانه کرده نمی تواند و درد سر برای پاکستان ایجاد میکند. آن هم در شرایط که هدف تاریخی پاکستان و « دیورندلاین» نهایی نه شود. لذا پاکستان کماکان به سیاسیت دو رویه و فتنه ادامه خواهد داد و توقع دیگر از ین غدﮤ سرطانی وجود ندارد. 
پاکستان امکانات وسیع کدری و دوسیه ای کامل اپراتیفی استخباراتی افراد مطرح افغانستان را که در دورهء جهاد تهیه کرده است، در درست دارد و همین حالا میتواند هرکس را که خواسته باشد به طروق مختلف بدنام وحتی با مهارت وامکانات چندین دهه ایکه دارد شامل لست های سیاه علنی و سری مراجع استخباراتی غربی کند و برای شان یجاد مشکل کند. تصادفی نیست که بخش از سیاسیت مداران ما در افاده های با پاکستان سخت محتاط اند. شواهد و تأثیرات آنرا حتی در اظهارات جناب اتمر درین نشست تلویزیونی به مشام میرسد. 
افاده و جملـﮥ رئیس حزب مسلم لیک آقای شیخ ….درین نشست تلویزیونی افغانستان وپاکستان سازمان داده شده توسط طلوع نیوز و تلویزیون اکسپر پاکستان مبنی براینکه که از رازهای خبر دارند که اگر آنرا افشا کنند، خون زیادی خواهد ریخت….مطالب و سنگنال های اند که از قوت وامکانات پاکستان سخن میگویند و تصادفی نیست که بخش از سیاسیت مداران روی صحنه و در عقب صحنه و عقب ستیج سیاسی افغانستان با سکوت و احتیاط تام در قسمت پاکستان میپردازند. این چه راز ویا راز ها چه اند که پاش کردن آن سبب خون ریزی بیشتر درافغانستان خواهدشد؟ صحت وسقم این رازها را کی ثابت کرده خواهد توانست؟ سوالات اند که جواب آن با سوالات دیگر همراه میشوند.

مردم ما قربانی زیاد دادند و همیشه توسط افراد و حکام چالاک و فریب کار معامله شدند. الهی به حال این ملت رحم کنم. 
وماعلینا الاالبلاغ المبین – پایان ۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸تیلفون