آرشیف

2019-2-4

عوامل افزایش تعصبات قومی در غور

یکی از عوامل عمده و مهم تعصبات قومی در غور، دولت ‌مداران و مقامات بلند رتبۀ دولتی در خصوص گسترش و تعمیق «تعصبات قومی و قبیله‌یی»، به مراتب بیشتر و موثرتر از شهروندان عادی کشور است. مسؤلان رده ‌بالای دولت از مجرای مختلفی به «تعصبات قومی و قبیلوی» دامن می ‌زنند. این مقامات بلند رتبه‌ دولتی، آدم ‌های عقده‌ یی و متعصب اند و داغ این «تعصبات قومی و قبیلوی» را بر پیشانی خود حمل می‌کنند که بینش‌، نگرش‌ و کنش‌شان قومی است و بیشتر از این چیزی اندوخته ندارند.
این افراد؛ یا در در رده های اجتماعی متعصبی به دنیا آمده‌، یا متعصب پرورده شده‌اند، یا قربانی تعصبات کور قومی شده و عقده یی اند و یا شخصیت علمی و عقلانی و اخلاقی‌شان چنان ضعیف است که در ساده‌گی به دام «تعصبات قومی و قبیلوی» می‌افتند و گمان می‌برند که این «تعصبات قومی و قبیلوی» بقای آنان را در قدرت تضمین می‌کند و حتی یقین دارند که با «تعصبات قومی و قبیلوی» می‌توانند بیشتر از این رشد نموده، به شهرت، ثروت و قدرت برسند. چنین افراد بدون تردید تصامیمی مبنی بر قومیت اتخاذ می کنند، داوری‌ شان قوم ‌پرستانه، روابط‌ ‌‌شان قوم ‌محور و گزینش‌ شان قوم‌گرایانه است. چنین افراد از طریق «تعصبات قومی و قبیلوی» آشکار خود به «تعصبات قومی و قبیلوی» دامن و به بدتر شدن اوضاع کمک می‌کنند.
دومین عامل تعصبات قومی، تعصب ‌ورزی و تعصب‌ گستری قدرت‌طلبان است! منظور از قدرت‌طلبان در این نبشته تمام جریان‌ ها، احزاب سیاسی، ائتلاف‌ های بزرگ سیاسی، قوماندان های مسلح غیر مسئول، اربابان محلی و بزرگان‌ قومی است. این طیف؛ علی‌رغم تفاوت‌ها و اختلاف‌ هایی که در تشکیل، ساختار، ترکیب، صلاحیت، قلمرو نفوذ و مرام در یک امر با هم اتفاق دارند. 
این امر عبارت است از مبارزه برای به دست آوردن قدرت و یا اعمال نفوذ گسترده بر قدرت‌ مداران دولتی! این طیف‌ها؛ بدون تردید از پایگاه قوی مردمی مستفید اند که پیروان، طرف‌داران، مبلغان، مداحان وچاپلوسان زیادی دارند که می‌توانند بر گرده‌ های شهروندان سوار شوند و به آنان جهت بدهند. با استفاده از این پایگاه مردمی می‌توانند بر حکومت مرکزی و نهادهای محلی اعمال نفوذ کنند. شاید نتوانند با قوماندان های مسلح غیر مسئول دلیل مسلح بودن به دلیل خودسری و بی‌مسوولیتی شان کنار آیند.
اما نقش سازندۀ جریان ‌ها، احزاب سیاسی، ائتلاف‌ های سیاسی، اربابان محلی، بزرگان قومی را نمی‌توان نادیده گرفت. در یک جامعۀ دینی، مردمی و چند قومیتی داشتن جریان‌ ها، احزاب سیاسی و ایتلاف‌های سیاسی و اربابان محلی و بزرگان قومی در کنار زایش بد بختی ها، عاری از فواید: انسجام و هم بستگی مردم، فشرده ساختن خواست‌ های ملت، بازتاب نیازهای جامعه، ارتقاع سطح مشارکت دینی و اجتماعی و سیاسی، چالش کشیدن قدرت مرکزی، مبارزه با انحصارطلبی، زورگویی، حق ‌تلفی دولت‌ مداران  و پاسخ‌گو ساختن مسؤلان حکومتی و!نیز نیست. 
اما از فساد پذیری و آفت‌زده‌گی و آفت ‌آفرینی خود این جریان‌ها و نهاد ها نیز باید در امان بود. مردم‌ ما تنها تازیانه‌ حکومت‌ های استبدادی و دولت‌ مداران مفسد را نخورده و فقط زهرِ جریان ‌های خشونت‌طلب و گروه‌های تروریستی را نچشیده‌اند! مردم رنج و درد جهالت‌، حماقت‌، عوام‌ فریبی، قدرت‌طلبی‌، ثروت‌اندوزی‌، شهرت‌ طلبی و امتیازگیری‌ این جریان ‌ها و نهاد ها را نیز چشیده و تحمل کرده‌اند.
سومین عامل تعصبات قومی تروریسم است. تروریسم در کشور ما ریشه ‌ها و خواست‌گاه ‌های مختلفی دارد و از سوی گروه‌ های مختلفی حمایت و تمویل می‌گردد. دست‌ های کشور های خارجی و باند های مافیایی جهانی نیز در پیدایش این گروه‌های تروریستی دخیل است هم چنان؛ باور های مذهبی نیز توانسته و می‌تواند این گروه‌های تروریستی را تغذیه فکری نموده و قوت معنوی بخشند. زورگویان، انحصارطلبان و گروه‌های مافیایی داخلی نیز با گروه‌های تروریستی رابطه داشته و از آنان حمایت می‌کنند. آنها از وجود شورشیان بهره می‌برده و از طریق آنان اهداف خود را تعقیب می‌کنند که مسیر را به سوی اهداف خود باز می‌سازند. اما خواستگاه‌ها و ریشه ‌های قومی و قبیلوی این گروه‌های تروریستی را نیز نباید فراموش کرد و نادیده گرفت. 
در آخر، پیوند هایی را که این گروه‌های تروریستی با کشورهای خارجی، زورمندان داخلی، انحصارطلبان دولتی و با باندهای مافیایی محلی، منطقوی و جهانی دارند، با اقوام و قبایل نیز دارند. در بعضی حالات؛ عامل ایجاد این گروه‌ های تروریستی «تعصبات‌قومی و قبیلوی» می‌باشد. اکثر اوقات؛ گروه‌های تروریستی، از سوی اقوام خاصی حمایت می‌شوند و تمویل می‌گردند. زمانی این گروه‌ های تروریستی در راستای منافع قومی و قبیلوی عمل می‌کنند، گاهی رهبران قومی و بزرگان قبیلوی این گروه‌های تروریستی را حمایت می کنند.

محمد صدیق صدیق