2015-1-23
داکتر عزیز فاریابی
عاشقم ، عاشق به چشمان چو آهوی تو ام ،
بسته ی زلفان پر پیچ بلا جوی تو ام .
در حجاب انداختی خورشید عالم تاب را ،
شاکی در پیش خدا از شام گیسوی تو ام .
آتش افروزی بجانم ، در گرفتم ، سوختم ،
می کشی یا زنده می سازی دعا گوی تو ام .
صبح تا شام انتظار رفتنت در مکتبم ،
تا شوم خاک رهت بنشسته در کوی تو ام .
زیر سنگ طفل بازیگوش چون مجنون تو ،
وامق و دل بسته ی لعل سخنگوی تو ام .
نرگس بیمار چشمت پیچ و تاب آرد بمن ،
همچو بسمل کشته ی آن تیغ ابروی تو ام .
زلف مشکنت دهد از مشک بردست نسیم ،
برمشام " فاریابی " می رسد بوی تو ام .
باعرض حرمت وادب
عزیز فاریابی
از شهر وانکوور کانادا.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
عــــــــــــــــــــــــاشقــم