آرشیف

2015-1-26

حسام الدین یعقوبیان فیروزکوهی

عدم دسترسی کودکان بـــــه خدمات معیشتی، طبابتی در غور!

همه مان در غور از رهبران معزم، بلند پایه ی میهن مان ویژه از باداران محترم و باعزت غور، وکیلان محترم پارلمان جناب محمد ابراهیم خان ملکزاده، جناب کرام الدین خان رضازاده و پیر محترم و باعزت جناب بحر و دیگران که با اسمای شان بلد نیستیم نمیدانم شهروند مابانه بگم، باشه شما خوش باشین، رعیت مابانه تقاضا به عمل میآوریم اگر محبت بمیفرمایند امیدواریم شهر فیروزکوه را با سرک حلقوی وصل نمایند، از طریق پسابند، سنگین، موسی قلع یا از طریق زرتلی، غورقند – پسابند ویا هم فیروزکوه گردن دیوال یا فیروزکوه لعل و کرمان و یکاولنگ یا راه دلخواه رضازاده ویا هم راه دلخواه جناب آقای ملکزاده. امیدواریم بیش ازین آدمیت ما را زیر پرسش درین عصر جنگ ها، عصر توپ و تفنگ ها زیر پرسش نبرند و باز انتخابات پیشرو دارید، شما بادار و ما رعیت، خیلی خوشیم در پی صندوق های رای با شما باشیم. غور یگانه ولایتی است که به خدمات جاده و برق دسترسی ندارد و این سبب شده است که به پُرت های بازرگانی کاملا بی ارتباط باشد. کالای بازرگانان "دار و دوا" از پُرت های اسلام قلعه تپه ی سیاه به مسیر فیروزکوه در راه های کاملا نامصوون به حرکت میافتد. ساعت ها، روزها، شب ها انتظار میخواهد تا توسط لاری های بارکشی با تایرهای با باد، کم باد و با تن خسته "یاالله" "یاالله" به شهر فیروزکوه لنگر اندازند. همانگونه که کودکان مان به خدمات معیشتی طبابتی دسترسی ندارند، بل بزرگ سالان مان نیز بدین درد مبتلا اند. مریض های صعب العلاج از فیروزکوه به سوب هرات ویاهم از فیروزکوه به سوب کابل به حرکت میافتند، لاجرم اندرین پستی ها و بلندیها جان دهند که چنین خاطرات بدی را فراوان به خاطر داریم.
باوصف که یک مقدارِ خوب "دار و دوا" را دفتر محترم یونسف به ریاست محترم صحت کمک مینمایند که این دار و دوا کلنیک ها را در غور زیر پوشش میگیرد. خیلی متاسفیم که در کلنیک ها طبیب های مسلکی خیلی کمیاب اند. در شهر فیروزکوه طبیبان داریم که باید به آنها حساب شود خیلی متاسفیم که شمار انگشتان یک دست را نمیتوانند تکمیل نمایند. آری، طبیبان فراوان با لوحه های پر طمطراق و بی طمطراق نظرها را به خود میکشانند که اکثرا طبیبان تجارتی اند، که خود طبیب، پدرش دارو فروش بدون آنکه آموزش های در ارتباط به "داروشناسی" از سر رد کرده باشد. همین گونه خود طبیب و بچه عمه اش دارو فروش و بالاخره خود طبیب و عموش دارو فروش: لاجرم دیگر راه را سراغ نداریم به کی رو بیاوریم، به پروردگار یا به وسیله گانش که در زمین خدا "ج" دارند بر ما حکومت روایی مینمایند. انتطار میبریم تا بر مُلک مان یک حکومت حسابده و حساب گیری را حاکم فرمایند. البته این نظر ماست…
درین زمینه نظر یک تن از لیدران مردمی فیروزکوه را با شما شریک میسازیم: "همگان به بازار برآمده اند و در پی سودطلبی اند ازینکه کودکان تلف میشوند یا کهن سالان دسترسی به طبابت دارند یا نه، ارتباط میگیرد به خانواده های بی نان و بی آذوقه ی این شهر. نمیدانیم صدا مان را چگونه بلند نماییم، از کدام مسایل و مشکلات به کدام مقام و صاحب مرتبه عرض مان را، صدا مان را، فریاد مان را بلند نماییم. آیا کسی است تا عاطفی به داد مان برسند ویا حق مان را از آنها بازطلبی نماییم و از ایشان احترامانه تقاضا به عمل میآوریم تا ما را که اولاد آدمیم اگر به این فلسفه ایمان ندارند، به فلسفه ی خودشان به آنها مراجعه میکنیم، یاالله به داد مان برسید. که از کاروان "عقب ماندگانیم" و هم اگر اجازت بفرمایند نظر کودکی از کودکان فیروزکوه که ابراز عقیده مینماید و این قشر از نظر افتاده را که کودک نام است از جزیی ترین خدمات معیشتی طبابتی محرومیم، من خود ده ساله ام، بابای هشتاد ساله ی نیز در بستر افتاده دارم، من هم که مریض میشوم داروی بابام را پدرم به دندان های خود نیم مینماید و به حلق من با گلاس آبی فرومیریزد. خدا پدرکلانم را از مشکلات این دنیا نجات و مرا به آن گرفتار نماید. ما در خانواده ی بزرگ و محتاج داریم حیات به سر میبریم، از روسای کشور و ویژه از آقای غنی که پدرم ایشان را در فیروزکوه ملاقات نموده اند صاقانه آرزو میبریم تا قوی حکومت را بمیان آورند. نه همچون جناب صاحب کلاه و چپن که چپنکی به جان مان زد و رفت.
ما از حکومت وحدت ملی انتظار داریم و امیدواریم آینده ی خوبی را پیشرو داشته باشیم و باهمه ناتوانی ها به همکاری حکومت تازه خط بطلان برزنیم.