آرشیف
عاشقانه، سیاسی، تبلیغاتی، ورزشی!
راشد انصاری
یک بار دیدم او را، عمری شدم خمارش
ای کاش کرده بودم، آن لحظه جان نثارش
در آن نگاهِ اول، ما را ندیده در رفت
هرگز کسی نبیند، مانند من فرارش!
از پشت سر جوان بود ، زیبا و مهربان بود
این گونه زیر چشمی ، سنجیده شد عیارش!
( در بین شعر خوانی، با آگهی چطورید؟
تبلیغ های مفتی، از ساوه و انارش!
آن میوه ای که دستت نا خورده می دهد آب
در می رود تلنگش ،تا می دهی فشارش!
با پوزش فراوان ، بشنو ادامه ی شعر
شاعر اگر چه از خط، خارج شده قطارش…!)
دنبال او دویدم، اما نمی رسیدم
آن سان که نره شیری، در می رود شکارش
یک بوسه از لب او، سرقت نمی توان کرد
چاهی بکَن عزیزم، دزدیده ام منارش
با بوسه های کشکی، گاهی عنایتی کن
یعنی بساب قدری، کشکی در آن تغارش!
با دوستان خشونت، با دشمنان رفاقت
این بود مطمئنا، سر لوحه ی شعارش
من نیز دادم از لج ، تغییر سوژه ام را
تا مثل من بسوزد، با سرنوشت تارش!
چون مطربی حرام است، خواننده را گرفتند
با افتخار کردند، در حلق او سه تارش!!
در عرصه ی جهانی، هستیم اگر موفق
برگردد این به « دکتر» ، با سعی بی شمارش!
در آن دو دوره می گفت، بی شک جهان سلطه
عمرش رسد به آخر، در می رود زوارش!
این بیت را که خواندی، لطفا حلالمان کن
شاید مرا بگیرند، هنگام انتشارش!
« فلفل نبین چه ریز است، بشکن ببین چه تیز است»
آتش گرفته دنیا، از شدت بخارش!
از گینه ی بیسائو، بردیم وُ بعد از آن هم
بردیم بنگلادش، یک بار نه! سه بارش!!
اوضاع ورزش ما، مانند شعر من شد
هر کار کردم اما، رفت از کفم مهارش!
سروده:راشدانصاری(خالوراشد)-ایران
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور