آرشیف

2023-7-10

آی سان مرامی

صباحی که خواب می‌مانم

☀️

 

هیچکس نمی‌داند چه چیز نهان است

در ژرفای اقیانوس؛چیزی

احتمالاً برای آشکار شدن،بیش از حد بدمنظر است.

 

تمام آنچه بدان توجه دارم این است: من دارم دروغ می‌گویم

در کرانه‌ای زرد در تابستان

و جزر و مدی نیلی در آن است،

 

که خورشید را بر پشتـش شناور می‌کند؛

مرغ های دریایی دارند در آسمان زلال نقشه می‌کشند

که برای بوسه‌ها، هق هق‌هایی اندک بدمَند.

 

من به ژرفا [اقیانوس] نمی‌پردازم

که چه کسی در این مکانِ گرم است ؟

محتملاً جانورانی هستند

 

که اسکلتشان می‌تواند فاش کند

استخوان بندیِ ایامی که گذشت

رخدادهایی فجیع، به سان لجن

 

 در تصویری از کابوس فشرده شده‌اند؛

من هیچ منزلی برایشان نمی‌سازم اینجا.

به چشمانم سایه می‌بخشم وانگهی تعقیب می‌کنم

 

عبور شیطنت‌آمیز دختران کرانه را.

آرنج‌هایم را به پتو تکیه می‌دهم

و عرق بر پشتم جلز ولز می‌کند.

☀️

صباحی که خواب می‌مانم

روبلی ویلسون

ترجمه: آی‌سان مرامی