آرشیف

2016-1-9

علم عبدالقدیر

شهید محمد طاهر ملکزاده نماد آگاهی و شعور، اسطورۀ شهامت و غرور!

شهید محمد طاهر ملکزاده نماد آگاهی و شعور، اسطورۀ شهامت و غرور!

در آستانه بیست ودومین سالگرد شهادت شهید محمد طاهر ملکزاده قرار داریم وبسیاری از مبارزان  وآگا هان راستین عصر حاضر حاضر با نام  نامی این قهر مان روز های نخستین قیام وجهاد علیه جهل وخود کامگی واستبداد کور عهد تره کی آشنا اند که مارا از معرفی مجدد ایشان بی نیاز میسازد واما طور فشرده   تکرا میکنم که اوفرزند برومند میرزا عبدالرحمن خان ملکزاده وبرادر بزرگ داکتر محمد ابراهیم ملکزاده بود در شما ل شرق  کوه های غروز آفرین شاداب کوه (چهل ابدال)در دهگده سر جنگل عاشقان ولسوالی تیوره غور چشم به جهان فانی گذاشت.از طفولیت تا جوانی به عیاری ومردانگی آراسته بود .تنگ نظری وخود کامگی حاکمان بی رحم وخود فروخته وقت با عث شد تا اوائل سال 1358 خور شیدی مکتب را ترک وچون عقاب رو ئین تن به فضائی بیکران انقلاب ونبرد به پرواز اید .
شهید محمد طاهر ملکزاده زمانی به اوج شهرت رسید که اوائل سال 1358 خورشیدی  طلوع ستاره پر درخشش در آسمان جهاد وانقلاب چشم خفاشان تاریک بین وبزدل را کور وخدنگ کفر بر اندازش قلب بی عاطفه عناصر اجیر وبی مروت را نشانه گرفت.او در جوزای 1358 با یک حرکت برق آسا وجهش انقلابی در مرکز ولسوالی تیوره ولایت غور حصار ها وسنگر های دشمنان خون آشام مردم افغانستان را در هم شکست وعدۀ از اجیران نظام مزدور وقت را اسیر گرفت.وبا رهائی  این اسرا که پیروی  مکتب کور استبداد واندیشه یخزده دیکتاتوری پرولتاریا بودند غرور وشهامتش را به نمایش گذاشت.درست زما نیکه انسانهای جبون وبزدل  شخصیت های شریف ومتنفذ جامعه محروم آنهم سر زمین غور را بجرم داشتن لقمه نانی از خانه ها بیرون کشیده به رگبار مسلسل می بستند ویا روانه زندانهای دستگاه جهنمی خاد و کا جی بی  آنوقت  میساختند که تا هنوز بر نگشتند، اما او کشتن خفاشان شبتاز را عیب دانسته با کمال غرور وشهامت آزاد ساخت وچون اسطورۀ از شهامت وقهر مانی نامش را در دل تاریخ غور ثبت کرد.اما حکومت وقت در پاداش این رشادت وشهامت دستور داد تا ملکزاده یا محیط را ترک کند ویا همه ده ومنطقه آبائی اش به آتش خشم لشکر خون آشام دوستان بی رحم آن زمان  خواهد سوخت. سر انجام شهید محمد طاهر ملکزاده را جبرا تبعید نمودند وبا کمال نا مردی در مسیر راه برایش تله گذا شتند تا اینکه در منطقه کشک نخود از طرف همین گروه بی ایمان وعهد شکن اسیر شد وبا پدر بزرگوارش در تک سلول های زندان مرکزی قندهار افتاد.اما تحولات پر نشیب وفراز آن عصر خو نین  زیر عنوان ضرب المثل شر بر انگیز تا به خیر دیگران باشد با عث رهای اش از بند دشمنان مردم افغانستان گردید ودر اواخر سال 1359 دوباره  به یاران وهمسنگران روز های نخستین  قیام  وجهاد در ولسوالی تیوره پیوست ومایه قوت قلب همگان گردید..
شهید محمد طاهر ملکزاده  در استقامت وپایداری چون کوه ودر شفقت ومهربانی چون ابر بهاران پر فیض بود اما خشمش کمتر از یک توفان دشمن بر انداز نبود ،ظلم ستیزی ودستگیری مظلومان چون لوح درشت با نامش وشهرتش رقم خورده بود.هرکس نامش را میشنید نا خود آگاه  گل واژه های ایمانداری و صداقت،پایمردی و شهامت را در پیوند با نام پر آوازه طاهر ملکزاده با خود زمزمه میکرد.او رزمنده بود که گاهی سلاح را بر دوش نیفگند وهمیشه چوب ویا اعضای  در دست داشت تنها نیرو هایش را درست هدایت ورهبری میکرد ودر خط اول نبرد با دشمن قرار میگیرفت.از اثر انفجار مین های کور وجا گذاشته شدۀ ای روسها در سال 1364 یک چشمش را از دست داد واما جرئت وشهامتش هیچ  کاهش نیافته بود او همان دلیر مردی بود که در روز های نخستین قیام با رهبری درست  و خرد مندانه اش  هزاران دوست پیدا کرده بود.در زمستان ویا جدی 1369 خورشیدی  در یک کمین نا جوانمردانه از طرف انسانهای جبون وبزدل به شهادت رسید.یادش بخیر وجایگاهش فردوس برین باد.
یاد وارۀ شهادت محمد طاهر ملکزاده به ما این پیام را میدهد تا همیشه با غروز وعزت زندگی نموده  علیه ظلم، استبداد، جهل وخود کامگی  ووابستگی ومزدوری به بیگانگان مبارزه  ودر مسیر مبارزه  در تعامل وبر خورد با دیگران همت ومروت اسلامی را در نظر داشته باشیم. چون او نماد والگوی از قهر مانی شهامت ،شجاعت ، مروت  ومردانگی بود ووسعت دید به پهنای آسمانها وزمینها  داشت.بلی او چنین مردی بود که قهر مانی چون داکتر محمد ابراهیم ملکزاده در ادامه راهش قرار گرفت اما با شرائط سخت تر وپیچیده تر .خداوند طاهر شهید را غریق رحمتش گرداند وپیروان راهش را سر افراز وکامگار داشته باشد.آمین.