آرشیف

2015-1-9

عبدالظاهر خالقيار

شـــاد مـانيهـــاي زنــــده گـــي

 

بسم الله الرحمن الرحيم

1:وقتي مابراي خود زنده گي كنيم ، زنده گي كوتاه وناچيزاست، از آنجا آغازمي گردد كه مرگ آغازيا فته است، وباپايان يافتن عمرمحدودما پايان مي يابد.اما وقتي زنده گي مابراي ديگران باشد ، يعني زنده گي مابراي انديشه اي باشد د رچنين صورتي است كه زنده گي عمرطولاني وعميق دارد، ازآن جا آغاز ميشود كه انسانيت آغاز يافته است، وحتي بعد ازآنكه مازنده گي درروي زمين راترك ميگوِيم نيزادامه ميابد.درچنين حالتي مادريافت چندبرا بر عمرفردارافايده مي بريم واين سود سودحقيقي خواهدبود نه سودوهمي، وتصورزنده گي به اينگونه احساس مارادرارتباط به روزها، ‍لحظات وساعات را چند برابر خواهدساخت.وقتي ماجوانان زنده گي خودرابراي ديگران وقف ميكنيم درحقيقت زنده گي خودراباديگران چندبرابري براي خوددريافته ايم،وبهراندازه كه احساس خودراباديگران چند برابرسازيم، وبه همان پيمانه احساس ما بزنده گي چندبرابرخواهدشد وبه اين ترتيب زنده گي راچندبرابرخواهيم ساخت.
2:بذرشرخرابي مي آفريند امابذرخيرميوه بارآرد اولي به سرعت درهوابلند ميشود وريشه هاي آن درفاصله كمي درزيرخاك قراردارد وبلند ميشودتاآنكه نوروهواراازبوته خيربازميدارد، امابوته خيربه نموي بطي وآرام خود ادامه ميدهد، ودرعوض عمق ريشه آن درخاك گرمي وهوارا به آن ميرساند…اما وقتي ازبرابرمظهرفريبنده وپرزرق وبرق  بوته شرعبورنمايم قوت حقيقي وصلابت آْنرا به پژوهش بگريم، براي ما چنين وانمودميشودكه بوته بسيارسست، ضعيف است وهيچ نوع صلابت حقيقي درآن ديده نميشود  تادربرابرتندبادها وطوفانهاي سخت مقاومت وپايداري نشان دهد.اين حقيقت درحا ل است كه بته خيردربرابر بلاها ومصيبتها مقاومت  داشته ودربرابرطوفانها ثابت واستواربوده وبه نموي آرام وبطي خودادامه ميدهد وبه خس وخاريكه بته شربسوي آن احواله مي كند التفاتي نمي نمايد.
3:وقتيكي ما جوانان محبت واعتماد خودرا بديگران مي بخشيم درحقيقت براي خود اطمينا ن، راحت وسعادت كسب مي نمايم درحقيقت خوشي راستين همانا خوشي است كه افكار وعقايد خودرا درملكيت ديگران ببينيم ،در آنصورت احساس خواهيم كرد كه ماهنوز زنده ايم، باداشتن چنين افكارزنده گي كنيم وقتي كه ما زنده گي دراين كره خاكي راترك گويم، همين احساس وتصوربراي ما كافيست كه دلهاي ماراسرشار ازسرور، سعادت واطمينان سازد.
4:ماجوانان نيازمندي شديدي به داشتن متخصصين درهرفرع ازفروع معارف انساني هستيم، رهبران واقعي هميشه اصحاب وياران نيروهاي عا لي روحي بودندوخواهندبود، آنها كساني هستند كه شعله مقدس ايمان راكه  درحرارت آن تمام ذرات معارف ذوب ميشود بدست خواهند گرفت،ودرروشناي اين شعله ايماني خودراتقويت بخشيده وبااين توشه قوي آماده شده سفرراروشن ونمودارخواهدساخت. تنها رهبران واقعي هستند با بصيرت كه دارند اين وحدت همه گير رادرك مي كنند، وحدت كه مظاهرمتعددي در:علم  وهنر، عقيده وعمل دارد،  ازاينرو هيچ يك را تحقيرنمي كنند ونه هم كسي را بالاتر از مستواي كه دارد بالا ميبرند
 .5:انديشه كه درآن انسانيت تجلي نكند انديشه زنده نخواهد بود، همچنان شخص كه درين مجال قلبش راگرمي انديشه واخلاص آباد نسازد وجود نخواهد داشت . فرق ميان انديشه وشخص فرق ميا ن روح وجسد ويالفظ ومعناست هرانديشه كه زيسته است قلب انسانهارا بخود داشته است! اما انديشه هاي كه ازغذاي مقد س ا يمان تناول نكرده اند مانند انديشه هاي است كه مرده بدنيا آمده وبشريت را هم قدمي به پيش نبرده اند.
6:مبادي و افكار_بدون عقيده انگيزنده _ درذات خود كلمات ميان تهي ويا حد اكثركلمات مرده است ،وآنچه كه براي عقيده زنده گي مي بخشد همانا شعله ايمان است كه ازقلب انساني سرچشمه گرفته باشد، چون مردم به مبدآوانديشه كه ازذهن سرد وقلب خاموش سربرآورده باشد ايمان نمي آورند . توانديشه كه داري ايمان بياور كه گوي عقيده آتشيني داري، درچنين فرصت است كه ديگران نيز به اين عقيده توايمان خواهند آورد ،اكرچنين نباشي انديشه ات درقالب الفاظ ميان تهي كه هيچ نوع روح وزنده گي درآن مشاهده نشود باقي خواهد ماند.
7:مسلمانان واقعيت گرا بااين باورهستند وچنان احساس مي كنند كه هرقدرشعور واحساس ما نسبت به عظمت الله (ج)افزون گردد به همان اندازه به عظمت وارزش خود افزوده ايم مسلمانان مي پندارند كه انسان مخلوق وآفريده خداوند(ج) است .آنهايكه به خداوند (ج)بديده سبك مي نگرند ويا ازوجود وي انكاردارند چنين ميپندارند كه با اين كارشان برشخصيت خود افزوده اند، اين تيب انسانها مردمان محدودي اند كه نميتوانند جزافق پست وهمواربه افق هاي بلند وشامخ بنگرند.انسان سزاوار آنرادارد كه احساس خود نسبت به عظمت مطلقه الله (ج)راهروقت كه نيروي ايمانيش افزون يابد درخود بيفزايد زيراوي سزاوارآنرادارد كه مصدراين قوت ايمانيي راكه به همان پيمانه كه طاقت ونيرويش برادراك اين قوه افزون مي يابد درك كند.مومنان واقعي هرگزدرشناخت عظمت مطلقه الله (ج)درخود احساس حقارت وضعف نميكنند بلكه برعكس باشناخت عظمت الله (ج)درخوداحساس عزت وسربلندي مينمايندچون اندوخته ازعظمت وعزت درايمان عميق شان نهفته است ازين جهت مومنان بخوبي ميدانند كه مجال عظمت ايشان همانا درروي اين كره خاكي خليفه بودن شان است.
 
 
ترتيب كننده:عبدالظاهر"خالقيار"
محصل سال سوم دانشكده تعليم وتربيه دانشگاه بلخ.
مورخ:-  12» 8 »  1390(ه،ش)