آرشیف

2016-2-5

mazizi

شرمساری جهان در برابر طفلکان سوریه

ای کودکان سوریه جانم فــدای تان
اشکم زدیده می چکد اکنون برای تان

فریاد الغیاث شما بر فلک رود
اما کسی نمیشنود این ندای تان

خشگیده است آب از آن چشــــم ناز تان
بر جای اشک خون رود از دیده های تان

ای طفلکان بی کس وبی جا و درد مند !
نیست آدمی که پاک کنــد اشکهای تان

« «ای کودکان تشنه لب شــام ، با خبر»
جرم شماست مذهب و جغرافیای تان !»(***)«

چون سر به آستان عزازیل نسوده اید
باید خفـــه شود به گلو هرصدای تان

بردست اهل کفر کنون قتل تان رواست؟!
پرسان نمی کند کسی از خون بهای تان

ای مرغـــکان بی پر وبی بال وآشیان !
کس نیست درجهان شنــَوَد این نوای تان

پشت کرده است جمله جهان برغم شما
غمخــوار دیگری نبود جُز خـدای تان

گرچشم وگوش اهل جهان گشته کوروکر
باری خدای بشنود این ضجه های تان

نامحرم جهان شده اید ننگ بر همه
تنهــا خدای مــانده  فقط آشنای تان

چون مرغ شب صدای شما دردل سحر
حق بشنود زمزمــه و نالـــه هــای تان

ای طائران قدس ! زمن بر شما سلام
فردوس باد  منزل وماوا وجای تان

باشید «عزیز» خاطرما اهل سوریه !
هر مومنی  همیش نماید دعـــای تان

پایان
—————–
محمــد عزیز(عزیزی)
ساعت 18:50
02-02-2015

(***)این مصرع از استاد سید نورالحق صبا به عاریت گرفته شده است