2015-6-1
Shahla Latifi
چشمانت را ببند
تا ماه را از عقب ابرها بنگری
با تخیل
~~~~~~
اشک یتیم را از رخسارش
با بوسه های یقین برچین
تا لذت مهربانی را
از تو بچشد
~~~~~~~~~
بهار می گذرد
پیمان های صفا بین مرادی آب و گُل می شکنند
گل به زردی پائیز بهار پا می نهد
آب در ریشه ای یک نخل دیرین جان می دهد
باز هم سرمای تنگ روزگار
روی فرش بستان جا می گیرد
هردوی آن آب و گل از ریشه ها
در میان سردی باغ خموش به یکدیگر قریب شده
از برای گرمی پیکر شان در همدیگر می پیچند
باز هم بوی لطافت های عشق
با سواء هر دو سر میزند
تا زمستان سپید را به امید بهاری فردا با یکدیگر طی کنند
چون دو رفیق همراه
هم ستیز با سرما
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
سه سروده کوتاه