آرشیف

2020-6-1

سلیمه سلطان بیگم؛ بانویی موفق و سخنوری خوش ذوق

یکی از بانوان با سواد، سخن ساز، موفق و برخوردار از نفوذ سیاسی بسیار در دربار امپراتوری جلال الدین اکبر، (سومین شاهنشاه قدرتمند سلسلۀ گورکانی در هند)، سلیمه سلطان بیگم می‌باشد که سال‌های زیستنش (23 فبروری 1539 الی دوم جنوری 1613) نقشِ برگ‌های تاریخ است.

وی، سرگذشتی بدین شرح دارد:

آنگاه که سلیمه، دیده به تماشای هجدهمین بهار گل‌افشان حیات بر دوخت، دروازۀ بختش با سرانگشتان نیرومند خان خانان (محمد بیرام بدخشانی، یا بهرام خان بهارلی) نواخته شد. خان آهنگ آن داشت که با سلیمۀ تیز هوش و سخت کوش طرح زندگی مشترک ریزد. این ندا از سوی پدرش (میرزا)  گوارا افتاد و بالمقابل به این خواسته پاسخ مثبت داد.

بهرام یا بیرام خان از وزرای معروف و در عین حال پیشکار و قیّم مورد اعتماد جلال الدین محمد اکبر شناخته می‌شد. فردی بود تحصیل یافته و ادیب و برخوردار از طبع سخنوری، که بهرۀ سواد و دانش بر وی، از خطۀ بلخ باستان نصیب گشته بود.

بیرام خان از آوان صباوت در تربیت و رهنمایی‌های جلال الدین اکبر کوشید. رشتۀ محبت میان آن دو چنان وثیق بود که جلال‌الدین، وی را به نام یاد نمی‌کرد، بل “آته”(1) خطابش می‌نمود.

ویکی‌پیدیا، خان خانان را، زمینه ساز جلوس اکبر در اریکۀ سلطنت نگاشته است.

و این در حالی بود که شهزاده، تازه می‌خواست به آستان چهاردهمین نردبان زندگی گام گذارد.

همان‌گونه که در تذکره ها به ثبت رسیده: بیرام خان (2) فرمانده نظامی تمام عیار و صف‌شکنی بوده و در جنگ‌ها همواره ظفر از رکاب او بوسه می‌زده و شهکاری‌های او را همه‌گان، به خصوص جلال الدین پادشاه می‌ستوده واز یمن چنین رشادت‌ها و لیاقت‌ها بوده که جایگاهش به حیث صدراعظم و سپهسالار تثبیت شده است.

بر پایۀ کلیه منابعی که راجع به خان در دسترس است، وی به اثرتکوین دسیسه ای رخت از این کهنه خاکدان بر کشیده و این اتفاق ناگوار، در چهاردهم جمادی الاولی 968 هجری-قمری، با طراحی نقشۀ نامردانۀ مبارک خان لودی، صورت تحقق بسته است که از اثر فرود آمدن سنگ سنگین سوگ، ناگزیر شده، با فرزندانی کوچک، در کنج غم مأوا گزیند.(3)

پس از شهادت خان خانان، سلیمه سلطان بیگم در حیطۀ عقد شاهنشاه جلال الدین در آمده و از جملۀ همسران ردۀ بالا اکبر قرار گرفت.

صاحب مآثرالامرا در ذیل ترجمۀ بیرام خان (خان خانان)، می نویسد:”… در سنۀ نهصد و شصت و پنج با سلیمه سلطان بیگم که کنت آشیانی (همایون پادشاه، 937-963 ه) در حیات خود با بیرام خان نامزده کرده بودند، عقد ازدواج اتفاق افتاد. او صبیۀ میرزا نورالدین محمد و خواهر زادۀ جنت آشیانی ( مادر گلبرگ بیگم دختر ظهیرالدین محمد بابر پادشاه و خواهر زاده همایون بوده) … بعد از وفات بیرام خان ( 698 هجری، به عرش آشیانی جلال الدین محمد اکبر پادشاه (963-1114) بیگم را به نکاح خود درآوردند. درسال هفتم جهانگیری 1020 هجری، فوت کرد.”

 Hemedan-Azezrbaycan می‌نگارد: “پس از وفات “بيرم خان” ،جلال الدين اكبر، امپراطور گوركاني ،خود تربيت فرزند بيرم خان را كه محمد رحيم خان نام داشت، به عهده گرفت و بيوۀ بيرم خان يعني “سليمه سلطان بيگم ” را بااحترام به حرم شاهي آورد. محمد رحيم خان همچون پدرش از رجال طراز اول امپراطوري ترك گوركاني هند محسوب و سپهسالار ارتش گوركاني در زمان امپراتوري “جهانگير” بود و لقب فاتح دكن را داشت .وي در ادب و شعر تركي نيز مقامي والا دارد .و به زبان مادريش تركي با توانائي شعر سروده است .”محمد رحيم خان” منتخباني از كتاب “توزوك”را كه “بابر” امپراتور گوركاني به زبان تركي در شرح زندگاني خود نوشته -به فارسي ترجمه كرد كه همان را A.S.Beveridge  به زبان انگليسي ترجمه نمود .پسران محمد رحيم خان به نامهاي ” خان زمان ” و” امرالله خان” نيز از رجال دولت “شاه جهان” امپراتور گوركاني بوده اند.”(4)
قابل یادآوری است: مخفی هندوستانی که در تذکره ها از آن به نام شاعری خوش ذوق نام برده شده است، همان سلیمه سلطان بیگم است که علاوه بر دسترسی به ارائه اشعار، به عنوان زنی کتاب‌خوان، نویسندۀ مستعد، بانویی خوش‌طبع و هوشمند و موقع شناس و دارای نفوذ فراوان در قلمرو سیاسی شوهر و متعاقب آن پسرش (جهانگیر) خوانده شده است.

و این در حالیست که پسر، مادر خود را به خاطر ویژه های ذاتی  و مهارت هایش، همواره مورد تمجید قرار می‌داد. طوری که می‌گفت:

” او به تمام کیفیت های خوب زینت داده شده است…، در میان زنان این درجه مهارت و ظرفیت به ندرت یافت می‌شود.” (5)

بایستی در افرود: زیب النساء مخفی دختر شاهنشاه اورنگزیب عالمگیر نیز به متابعت از او، تخلص مخفی را بر خود برگزیده بود.

به قول دانشنامۀ آزاد، سلیمه سلطان به خاطر دانایی اش در اوایل دوران گورکانی سر آمد بوده به طوری که به خدیجه زمان معروف گردیده است.
این سخن نیز در منابعی به ثبت رسیده است که: سلیمه بسیار به مطالعه کردن علاقه مند بود. او نه تنها دارای کتابخانه شخصی بود، بلکه به راحتی و آزادانه از کتابخانه شخصی اکبرشاه استفاده می‌کرد و کمتر اتفاق می افتاد که اوقات شبا روزی خود را بدون مطالعه سپری نماید.

مآثرالامرا تالیف عبدالرزاق صمصام الدولة شهنواز خان و پسرش عبدالحی، این بیت را به عنوان نمونۀ شعری از سلیمه سلطان بیگم، یاد کرده اند:

کاکلت را من ز مستی رشتۀ جان گفته ام

مست بودم، زین سبب حرف پریشان گفته ام.

با تاسف نمونه دیگری از کلام  سلیمه سلطان در دسترس ما  قرا ر نگرفت.

دانشنامۀ آزاد در مورد سال وفات و آرامگاه ابدی بیگم سلیمه چنین می‌نگارد:

سلیمه در سال ۱۶۱۳ در آگره بر اثر یک بیماری در گذشت. پسر ناتنی او، جهانگیر، جزئیاتی از تولد و زندگیش؛ ازدواجش و همچنین او بیان می‌کند که سلیمه در زمان مرگ در سال ۱۶۱۳، شصت سال سن داشت. طبق وصیت او، پیکرش را در باغ ماندارکار در آگره دفن کردند، که این به دستور خودش ساخته شده بود.”

………………………..

1-    آته در ترکی معنای پدر را می دهد.

2-    بیرام خان در سرایش شعر به خصوص رباعی، ازخود درخشش نشان می‌داد. از اوست:

ای واقف اسرار نهان همه کس

وی درهمه حال راز دان همه کس

بی یاد تو من نیم زمانی هرگز

ای ذکر تو بر سر زبان همه کس.

مزار نخستینش را جوار بقعۀ خواجه نظام الدین اولیا برگزیده بودند، اما پس از روزگاری، عظام رمیمش، به مشهد جوار امام رضا، انتقال داده شده است.

3-    Hemedan-Azezrbaycan نگاشته است:

بيرم خان باهارلي علاوه براينكه در زمينه سياست و سپاهيگري دولتمردي برجسته و سپهسالاري صف شكن بود در زمينه علم و ادب نيز دانشمندي عالي مقام و شاعري توانا بود .او به زبان ملتش” تركي” عشق مي ورزيد ديوان اشعار تركي او در سال 1970 ميلادي براي نخستين بار،تحت عنوان منتخبات،در عشق آباد ،پايتخت جمهوري تركمنستان به چاپ رسيد .ديوان فارسي او به سال 1910 ميلادي در كلكته هند توسط محقق انگليسي “اينوس روس “منتشر گرديد .هم اكنون به ياد نام “بيرم خان باهارلي” در دهلي نو، پايتخت كشور هند ، دروازه اي به نام” توركمن دروازه” وجود دارد

4-    توزک جهانگیری ص 232.

5-    تاريخ فرشته -مجالس المومنين – گلشن ابراهيم ،استرآبادي – نزهه الخواطر – شريف عبدالحي – نتايح الافكار،كويا موي – تركمنستان ،از سري مباحث كشورها ،نشروزات امور خارجه ،صفحه 76و…)