آرشیف

2023-3-29

عثمان نجیب

سلسله‌ی گفتار های روحانی در ماه رمضان.

 

بخش هشتم

ما می‌توانیم نوازش‌گر قلب های مجروح از دردِ اندوه‌بار انسان باشیم. ما می‌توانیم انسان درمان‌گر روح سرگردان انسان باشیم. ما می‌توانیم بدون اندیشه‌ی دینی یا مذهبی و بدون وابسته‌گی به آخرت و‌ حاضرت انسان رهیده از گناه باشیم. ما می‌توانیم به هر دینی که باشیم و به هر آیینی که وابسته باشیم بنده‌یی پاینده‌‌ باشیم ‌و از طراز بلند گفتار پیام گویایی از مهر به هم داشته باشیم و‌التفاتی به خود کنیم از گناه بگذریم و به فنا باور کنیم. به انسان احترام کنیم و در کمین مدام به دست آوردن خدایی باشیم که خالق ماست. ما را بایسته است تا در نجابتِ نجیب انسان پای‌دار باشیم. در اطاعت و عبادت استوار باشیم ‌در رسیدن به فروتنی بی‌قرار باشیم و نهال پربار میوه‌ی فروتنی و شکسته غرور باشیم. هر مدام ما واعظ بحث خلقت و اخلاق باشیم و هریک ما نماد عبادات آن ذات پاک باشیم که ما را درایت کاردانی داد و پیام دادرسی روز جزا را داد. دستان مان را پاک نگه‌داریم، دل های مان را آراسته‌تر سازیم. به پاکی های زیاد زنده‌گی را صیقل دهیم و شمیم گیسوان دعا را نوازش‌گر خود سازیم. آن‌گاست که ما حریف بی‌شکست بدی ها می‌شویم، آن‌گاه‌ست که آواز بلند گلوی گفتار خو هم‌چو نوای نای می‌شویم و بر مقدرات تن در می دهیم و‌ در بازتابنده‌گی نمکین خوبی های زنده‌گی مان بالنده پر های پرواز ها می‌شویم. چون می‌توانیم رضایت او تعالی را به دست آوریم و دعا های بنده‌ های نیک خدا را نصیب می‌شویم. چون ما گدای بخشایش و بخشنده‌گی رب‌العالمین هستیم. ما گدایانیم که می‌پرسیم ره دل های مان کجاست رفتن ها؟ و ما شنونده های جواب جلیلی می‌شویم که می‌گوید مان با هنر است راهِ دل را رفتن، ز یمین و ز یسار ناباب ها را برچیدن، تا ناکجا و با کجا بی خدا نه‌توان رفتن، سزاست ما را از عشوه و ناز بریدن و خویشتن را از خویشتنی بازداشتن. نه عندلیب بد خوان بودن و طلعتِ دون صفتی داشتن، خویشتن را با طهارت آراستن و به عبادت و تلاوت آبستن. و‌ چنان است بی‌خیال فردای روشن را انتظار داشتن. فردایی که در پی آموزش و پرورش روحی و حسمی و هوشی ما و تلاش برای رست‌گاری مان به دست می‌آید. ما می‌توانیم آراینده‌گان آینده های سرزمین خویش باشیم تا نسل های ام‌روز و آنانی که در راه ‌اند ما را الگوی رفتار خویش قرار دهند. نه به اجبار. هرگاه نه توانستیم حاصل سبز و بلند بذر آموزش نیکی هایی باشیم که از آموزگاران عزیز خویش داریم، آن‌گاه‌ست که به خطا می‌رویم ‌و دگران را هم به خطا می‌بریم. ای انسان بیا تا از مردار بد بپرهیزیم و با انسان هم‌آورد و آگاه هم‌نشین باشیم تا اگر ما او را ره‌نمای نیک نه شویم، او ما را به راه خطا نه بَرد. زیرا اراده‌ی شیطانی داشتن انسان را دور از انسانیت نگه‌می‌دارد و آن‌گاه که در سیاه‌چاله‌ی بدی ها و بدکنشی ها افتادیم دیگر راهی برای برگرد نیست. چه بهتر که هیچ دوستیْ نه داشته باشیم اگر هزار دوستِ بی‌ هنر و‌ بی خبر و بی‌اثرِ مثبت داشته باشیم. زنده‌گی این‌سان زیبایی ها دارد که با زیبا‌ترین های خلقت هم‌پیمان باشیم. آنانی که می‌توانند ما را هم‌دم و هم‌گامِ نیکی ها باشند. نه آن که هم در خواب راحت باشیم و هم در گذراندن روزگاران، ولی از معنویت توشه‌یی نه داشته باشیم و هی در پی مادیات باشیم. گاهی که سر‌و‌کار مان ناخواسته با چنان افرادی می‌شود، بهتر است تا به یاد بیاوریم که از خواب می‌ترسیم و در بستر نه می‌خسپیم تا در رویا نه بینیم که در لجن‌زار آدم های بدکرداریم که همه طغیان دارند. اگر همه‌ی ما از طغیان نفس و هوای نفسانی نفرت داشته باشیم که داریم،‌ بی‌گمان به پیام دل های مان گوش می‌دهیم که هوش‌دار و به بدکاران باور مه کُن. خوشی های آنان سراب های کذابی بیش نیستند که فقط در گذر اند. فردای نامیمونی دنباله‌ی این مستی های زودگذر و غرور آورند که آدم را از راه آدمیت به بی‌راهه می‌برند. انسان خردمند می‌داند که رهیدن از این راه اگر رفتی محال است و مجال نیست. پس هرگز به آن راه نه می‌رود، حاصل دوران زنده‌گی ما تا رسیدن به آرزو های نیک انسانی ما چنان بسته‌گی ناگسستنی با آموزش ‌و پرورش و مطالعه و خودآگاهی دارد که نه می‌شود نفسی بایسته ی بدون آن ها کشید، مگر نفس کشیدن های بی‌اهمیت. در نتیجه‌ی توسل به خردگرایی هاست که می‌توانیم انسان عاقل بار آئیم و با جامعه‌ی آگاهان هم‌گون شویم و از خرافات و جهالت بپرهیزیم و کام‌گاری ها را در عنایات الهی چشم داشت داشته باشیم…

ادامه دارد