آرشیف

2014-12-25

سید محمد نبی عندلیب علوی

ســــــرای بی در ودیوار

ســـــــرای بـی در ودیـــوار را  بنگــــر!
که روزی بیشه ی شیـران غران بود.
خـط زرین تاریــخ را
به مـردان دلا ور
هــد یـه مـــــی بخشیــد.
شکـوه تاج سلطانش
شکـوه راد مـردی بــود .
**
برو !
برو تاریـــــخ را بر خوان
نگاهی کن سکنـدر را
که نامش را جهان بی باک رو میخواند
چسان از سرزمین  ما
به دوشش بار خجلت را
سرا سیمه
به آن سوی جهان می برد.
**
چه پیـش آمد ؟
چه پیش آمد ؟
که امروز
ناخلف فرزند  این میهن
به سنگ و چوب وتوپ وتانگ
به راکت های دهشت بار
به بُمب ها ومسلسه های بیگانه
هزاران زخم را بر بیکر مادر
همی کارد
از این فر زند بی عارش
وطن هم عار میدارد.
**
 
سید محمد نبی عند لیب علوی   مقیم ایران
تاریـــخ:14/9/1390