آرشیف

2020-6-14

رفعت حسینی

سر زمین مدنیت و فرهنگ

از برخی مبتذل اندیشان در خاکستان افغانستان، چنین ب دبویی نیز< انفلاق> می نماید:

آریانا و خراسان {  فرهنگ ومدنیت!} ، کم ازکم، هیچ که نباشه، پنج هزار ساله دارند!!!

من اینک، برخی از نشانه ها و پی آمد های مدنی و فرهنگی< پنجهزارسالهء >این [ خاک آباد] را می نگارم:

۰درایت نداشتن ونفهمیدن نهضت های مدنی وفرهنگی امان الله ومحمدظاهر،

۰ [انقلاب ثور] نامیدن بیدادواستبدادوشکنجه وزندانی نمودن وکشتار،

۰افتخارکردن {ملی} ومباهات ادبی به اشعارمدحی وستایشی انوری،عنصری، منوچهری وفرخی برای مستبدان وبیدادگران،

۰ قهرمان ملی خواندن یک بی سواد(مسعود). ازمعانی بیسواددرلغتنامه دهخدا: عامی، ، نادان، بی مایه، کم مایه میباشد.

۰تجلیل ازناعیاری های فراوان یک چپاولگرسرگردنه مشهوربه بچه سقو.

لندغرادبی خلیل الله خلیلی برای بچه سقو کتاب « عیاری از خراسان» رانبشت،

۰مباهات نمودن به شورای داره مالان بنام شورای نظار،

۰پذیرایی ومصافحه وبغل کشی با فرسوده اندیشان واوباشان مذهبی : گلبدین وطالبان،

۰مارشال نامیدن دولندهور: قسیم فهیم ودوستم گلم جم.

۰حیدری وجودی پنجشیری ، درسده۲۱ ،لندغری ها وبیمروتی های یک اوباش تاجیک تبارازپنجشیر،فهیم قسیم، را چنین می ستاید و بی آزرم مدح می نماید:

 

مدحیه حیدری وجودی

برای

قسیم فهیم

6 حمل 1393

ای مردِ پاسدار جهاد و مقاومت
فرزندِ نامدارِ جهاد و مقاومت

ای راه و رهبر خط مسعود قهرمان
سرلشکر تبار جهاد و مقاومت

ای قدردان خامه و شمشیر در نبرد
شخص پُرافتخار جهاد و مقاومت

عشق و خردگرایی و امید داشتی
در کار و کارزار جهاد و مقاومت

شخصیت تو بود درین گیر دار دهر
در زنده‌گی حصار جهاد و مقاومت

جسمت اگر شکست ولی هست جان تو
نیروی پایدار جهاد و مقاومت

اندیشه و شجاعت تو بود و هست و باد
در رزمگه، شعار جهاد و مقاومت

طوفان روزگار نبردت ز جاـ گهی
ای دژ استوار جهاد و مقاومت

رویینه پیکر تو اگر زیر خاک شد
جانت بود وقار جهاد و مقاومت

خودخواه نساخت منصب اعلی و عالی‌ات
ای مرد خودمدار جهاد و مقاومت

رفتی و داغ خویش به دل‌ها گذاشتی
ای شمع تابدار جهاد و مقاومت

در روز ماتم تو سیه‌پوش گشته‌اند
بوم و بر دیار جهاد و مقاومت

تا نام عشق و عزت و آزاده‌گی به‌جاست
هستی تو یادگار جهاد و مقاومت

.

۰ومولانا! کبیرفرخاری ،دروانکورکانادا،برای دوستم چنین می [دلنگاند]:

 

مـــی سزد جنرال دوستم را که گیرد از نیام

 

تا زند بر سینه ی نا پاک دشـــــمن خنجری

 

وه چه بد بختیست گیرم راه و رسم هیتلری

 

اهل دانش کی سزد گیری تو شیطان باوری

 

دیـــده‌ام ارباب بینیش را که در سیر زمـــان

 

باغـــــــبان این درخت تلــــخ و حنظل پروری

 

برتری خـــــواهی ندارد جلوه چون دور کهن

 

مـــــــوتر فرسوده را چـــــالان نسازد مستری

 

مجمر اسپند دود است نزد اصحاب خـــــرد

 

می فتد قــــــلب از توان و قدرت گردشکری

 

بــــوم را کی می سزد گیرد به بوم من مقام

 

جــــــغد را ویرانه می باید نه کـــــــاخ مرمری

 

هـــر ستمگر می فتد یک روز در چنگ حژبر

 

هـــــر زحاک اید بدام کـــــــاوه ی آهنگــــــــری

 

در سیاست ریده اند دزدان نامی در وطن

 

می‌برند این تحفه بـــــر بادار خود در لنگری

 

در نظــــام زندگانی آدم است اصل سترگ

 

بر زبان هــــرگز نباید داد فضـــــل و برتری

 

می سزد جنرال دوستم را که گیرد از نیام

تا زند بر سینه ی نا پاک دشـــــمن خنجری

چون اتا ترک آورد گوی سعادت بر هدف
پیش چوگانش فتد چون برگ صد پا و سری

همچو رستم می‌دواند رخش تا دامان شرق
می‌زنــــــد درصفحه ی تاریـــــــخ مــــهر ابهری

نیست " فرخاری" که بیند دیده ی روشن نگر
کشور است در زیر سنگ طالب کافِر گــــری

 

بنابران درخاکستان،فرهنگ ومدنیت!! میتواند ازیکروز تا۵۰۰۰۰۰ سال عمرداشته باشد.