آرشیف

2016-2-25

نثار احمد کوهین

سخنی بــــــــــــــه غوری ها :

هم دیاران عزیز ! این نامه حرف دل یک جوان هم دیار تان است ، نقد و نظر های تان اگر وقت خواندن این نوشته را تا آخر داشته باشید سازند است .  
جوانی ام زاده این سرزمین (غور)سرزمین که دیروز باستانش میخواندم وامروز گورستانش می پند دارم .نه قدرت خواهم ونه فرزند قدرتمند ؛ طفل بودم که درگهواره وآب خاک این محدوده جغرافیه ی به جوانانی  رسیدم . وجدانم راحت است که نه مداح کسی هستم ونه هم از کسی هراسی در دل دارم وبارها گفتم نقد نظر راجع به خودم آزاد است وهیچ گاهی از کسی کینه به دل نخواهم گرفت. با اینکه روزها شد صحتمند نبودم ونیستم روزی چندی شده از اظهار نظرهای بزرگان وجوانان دیارم درفضای اجتماعی به ستوه آمده ومجبور این مطلب را نبشتم و امیدوارم به شاخ کسی برنخورد.
 غوری های عزیزم، مردم شریف دیارم !  بیایید یکبار صادقانه، مسئولانه، خردمندانه وبه سخن عام : کلاه خودرا پیش خود مانده وبه تاریخ ، هویت واصلیت خود اندیشیده وسپس درجایگاه ، موقف وموقعیت خود نظر افگنید .
همه می دانیم وشعار سر می دهیم که  غوری ها تاریخ درخشان، دارای اصلیت ونام نشان بودند؛اما گاهی شده که به وضع امروز غور لحظه درنگ کرده ه باشیم؟ امروز غوری ها مظلوم ترین مردم، محروم ترین مردم ومحکوم ترین مردم افغانستان هستند .
زاده غورم وقتی به تاریخ هویت واصلیت خود می بینم وسپس جایگاه موقعیت اجتماعی ،سیاسی، اقتصادی وفکری غور وغوری های معاصرم را به بررسی میگیرم از غوری بودنم خجالت کشیده واز خداوند مرگ میطلبم .نمیدانم این بزرگواران عزت ،حرمت وشرافت را درکجا ودرلایی کدام بستر و در کدام مخروبه ها جستجو میکنند.

بزرگان عالیقدر وجوانان بااحساس دیارم! اگر درین باور هستید که با این قوم گرایی ها وقبیله گرایی های بی ربط وبی اساس می توانید پیروز شوید وبردیگران حکومت کنید . صادقانه می گویم رای را که درپیش گرفته اید به ترکستان منتهی شده وهرگز به کعبه مقصود نخواهی رسید وسرنوشت تان هم همین است که هستید .

جانی ،جانی است و خاین، خاین .
جنایت کار قوم نمی شناسد و هرگز هم درفکر قوم وفردای بهتر برای قوم نیست؛ آنی که با خود نباشد بادیگران هرگیز نخواهد بود؛ وضمنن متهم تازمانیکه جرمش از طرف محکمه با صلاحیت ابلاغ نگردیده متهم است نه مجریم .
ازتمام برادران غوری که درقضیه گرفتاری مولوی عبدالرحمن ابراز نظر میکنند تقاضامندم که کمی اصول اجتماعی مردمی؛ واخلاق زنده گی باهم بودن را درنظر گرفته ومطابق به اصول انسانی رفتار نموده از توهین وتحقیر دیگران جدآ پرهیز نموده وبه کرامت انسانی احترام بمانند .
غوریهای عزیز طرفداران دولت واندیشه دولتی وهمچنان طرفداران طالب واندیشه طالبانی از شما عزیزان یک سوال دارم .
وآن اینکه :عزیزانم ! جایگاه وموقف شما غوریها هم در دولت وهم در طالب درکجاست ؟ 
 می دانم که هیچ یکی از ما پاسخی به این سوال نداریم، ما غوری ها یک مشت هیزم ومواد سوخت هستیم که همچون سرگین خشک شده حیوانی برای گرم سازی تندور نان پزی شان استفاده شده واستفاده میشویم . 
مردم عزیز ، بزرگان وجوانان بادرک وباشعور دیارم! کجایی این عمل شما انسانی است که باچشم باز راهی را انتخاب کرده ، ومیروید که به چاهی عمیق وگودال از لجن زار متعفن ونابود کننده منتهی میشود ؟ بیائید یکبار بخود بی اندیشید وبنده گی وفرمانبرداری دیروز تان از بیرونی ها چی فرشی را برای تان پهن نمود که فردا برای تان پهن کند ؟
من از رهبران جهادی غور الخصوص از جناب مولانا دین محمد عظیمی وداکتر صاحب محمد ابراهیم ملکزاده می پرسم که:  بزرگواران گرا نقدر! رهبران جهاد ومقاومت مردم غور! جایگاهی تاریخی ، هویت ، اصلیت ، موقف اجتماعی وسیاسی امروز غور وغوری ها درکجاست ؟
سخنم تنها به جناب عظیمی وداکترملکزاده نیست از برادران غوری ام که حامی نظام کمونیستی ونظام قبلی طالبانی بودند وبخاطر رفقا وملاصاحبان طالب صد ها جوانان غوری را نیست ونابودکردندمی پرسم که: برادران عملکرد دیروز تان بخاطر کدام منافع انسانی واسلامی برای مردم غور بود که امروز غور اینقدر در به در وخاک به سر است ؟
و بعد ازشما مردم حامی رهبران جهاد ومقاومت ،حامی حکومت کمونستی وطالبانی می پرسم که : شمارا  بخداوند ج  سوگند ازحمایت وپشتبانی وگلو  پاره نمودن تان، جز زن بیوه و طفل یتیم ،معلول ومعیوب چی بدست آورده اید ؟ 
لطفن غوری های پرغرور دیروز وبی غرور امروز! از خواب غفلت بیدار شوید! بخداوند که مرگ وزنده گی من در دست اوست  سوگند یاد میکنم که نه شورای نظار ونه هم حزب های همچون  افغان ملت ،وحدت وتفکر طالبانی و…و، بفکر شماست،  ونه هم تازمانی شما خود متحد وهم گام نشوید خدا شما را یاری میکند تااینکه بتوانید هویت اصلیت وموقعیت خودرا روشن وآشکارنمائید .
برهمه اقوام که درغور زنده گی میکنند روشن واضح  وصریح می گویم که اگر تحت یک نام یعنی غوری متحد هم گام وهم نظر نشوید عزت ، حرمت ،غرور وشرف خودرا باخته وهمیشه خوار زار ، زبون وسرافگنده خجل ومحتاج وسر به زیر بوده وخواهید بود .
اگر عزت، شهامت ،همت، و  زره وجدان،ننگ وخون غوری در رگهای تان جا دارد ؛
اگر واقعا خودرا غوری وفرزند سلاطین غوری میدانید ؛
 اگر فرزند ناخلف این دیار تاریخی نیستید؛
 لطفآ درقضایایی  غور، محروم ومظلوم رفتار ،گفتار وپندار تان را براصل عدالت اجتماعی وحفظ عزت وحرمت منافع ملی برابر نموده واز آتش افروزی در اجاق دشمن پرهیز کنید.
 انسان خوب وانسان بد در هر قوم واجتماع پیدا میشود .دفاع از انسانهای بد درصورت اثباط جرم شان، عملیست نه انسانی ونه هم اسلامی؛ وهمچنان بدنام سازی انسانهای خوب و وتوطیه بر یک قوم و گروه بخاطر عملکرد یک نفرکاریست احمقانه وطفلانه .
من به عنوان یک جوان غوری  این تفکر غلط را نکوهش نموده و از همه  مردم غور تقاضامندم که بیش ازین بر طبل اختلاف افکنی مشت نکوبیده و  خودرا رسوا نسازند.
 بزرگواران وجوانان عزیز دیارم ! بیش ازین همچون عروسک کوکی برساز دیگران رقصیدن وپای کوبیدن برای ما وشما غوری ها زیبنده نیست.تا کی بر ،هویت ،اصلیت و موقعیت خود فرهاد وار  تیشه به ریشه این درخت تنومند می کوبید؟ بس است ازین بیش سنگ جفا را بر شاخ وبرگ این  نهالان با وفا نزنید. بس است!بس است !بس است! …
به امید درک بهتر،اتحاد بیشتر و تلاش مثمر تر برای احیای دوباره غور و برگشت به افتخار ات انسانی واسلامی خود به قو ل مولانا ی بزرگ :
هر کسی که دور ماند از اصل خویش 
باز جوید روز گار وصل خویش…
تا درود دیگر بدرود .  

کوهین 
3/12/94 غور- فیروزکوه .