آرشیف

2020-6-19

رفعت حسینی

سخنی از ناگزیری

برخی آشنایانی که از حوالی پنجاه سال با آنان معرفت دارم وبدان میبالم ، برشیوه نگارش من باصطلاح « قهر» اند.
درین دوسال پسین نگاشته های فشرده ام را درپیرامون موضوعاتی وابسته به :
– چپگرا ها وشعله یی ها وانشعاب های آن وخلقی وپرچمی،
– قوم های تاجیک و پشتون،
-طالبان،بچه سقو،مجاهدین اسلامی،
– سروده های بیخردانه ویاوه نامداران پارسی سرا، اشعار مبتذل مدحی وستایشی وشاعران لندغر اینگونه سروده ها،منتشرمی کنم.
گاهگاهی واقعیت های تلخ وگزنده در مندر جات نبشته هایم هویدا می‌باشند.

درین جاناگزیرم بنگارم:
ازین گونه نبشته های « تلخ مزاجم» افسرده دل وپشیمان ، بهیچوجهی، نبوده ام ،نیستم و نخواهم بود.
من آگاه ترین آدم سرزمینم نیستم مگردرمحدوده توانایی های انسانی وامکانات خودم دردرازای زیستنم، فراگرفته ام ووضعیت روزگارسرزمینم وادارم نمود تا ازبرداشتها و پنداشت هایم بنویسم.
این خصلت وفطرت منست:
یک‌.
سازگاروپذیرای :تره کی ،امین، نجیب،ببرک،ملاعمر،ملا
مجددی، ملاربانی،بچه سقو،کرزی،فهیم قسیم واحمدشاه مسعود ،اگربندم را ازبندم جداسازند، نخواهم گشت.
دو.اشعار مدحی وسروده های غیرعقلانی درلسان پارسی را وشاعران چنین شعرها والقاب منحوس آنان را تقبیح ونفی کردم وخواهم نمود‌.
سه.
آنچه را،نیز،که از دریچه دیدمن درمورد اقوام افغانستان خردمندانه میباشد، مطرح خواهم نمود‌ .

….