آرشیف

2017-11-1

ستاره افغان، هنر یا فساد

حقیقت این است که ما هر سال در بر نامۀ برگزاری ستاره افغان وهر ماه وهر هفته وهر روزوهر لحظه در برگزاری امثال این برنامۀ تباه کن ، شاهد تحقیر و بی اعتنایی به اصول و مقررات بنیادین اسلامی وگمراهی جوانان خود هستیم ، این موضوع نمی تواند بعنوان مسئلۀ اختلافی بین طبقه سنتی و نوگرا و طیف متوسط مطرح گردد ، وآنگاه بحث صورت بگیرد ، ونظریه پردازی شود ، ملت به این نام ها کدام طبقه بندی خاصی را در جامعه اسلامی افغانستان نمی شناسند . زیرا افراد غیر معتقد به اسلام از هر طیف وطبقۀ که باشند ، انگشت شمار اند.
ودر مقابل ملتی مؤمن و معتقد به اسلام عددی به حساب نمی آیند ، واین حق ملت است که وقایع وحوادث جامعۀ اسلامی شانرا از دیدگاه اسلام مورد ارزیابی قراردهند ، بنابراین مسئلۀ که در این جا باید مطرح گردد ، این است که آیا نوع موسیقی و آواز خوانی که در برنامه ستاره افغان وامثال آن اجراء میشود ، با اساسات شریعت اسلامی مطابقت دارد ؟ آیا اجرای این برنامه و امثالهم در یک کشور و جامعۀ اسلامی توهین به علماء اسلام ، اخلاق اجتماعی ، و دیانت مردم نیست ؟ آیا رهبران دینی و ملت افغان ، در قبال ملیون ها قربانی  که به خاطر بر قراری بنیاد هایی اسلامی شهید شدند مسئولیت ندارند ؟ آیا بجاست که عده انگشت شمار را بنام نوگرا و نو اندیش که در حقیقت همان سکولار های مادی گرا و استفراغ شده غرب اند ، و هنوز حتی وجود ذهنی هم ندارند ، بنام یک طیف و یک گروه و طبقۀ از جامعه مطرح نموده و سامع وناظرعملیاتی کردن نظریات الحادی آنان در جامعه اسلامی باشیم ؟ نظریاتی که ریشه در دشمنی با اسلام دارد ، آنان اسلام را تاریخمند دانسته و معتقد اند که اسلام مخالف آزادی و حقوق انسانیت بوده وآزادیهای انسانی را قربانی می کند. والحمد لله که اینان عددی نیستند که به عنوان طیف مخالف در مقابل جامعه اسلامی از آنها نام ببریم ، در این میان تعدادی مسلمان هم هستند که بدون وابستگی به کدام اندیشه فکری دیگر ، از روی عدم فهم و درک درست از اسلام ، منع هر نوع فساد و رذالت را نشانه تحجر و ارتجاع می دانند ، و ما امیدواریم که خداوند ج آنها را هدایت نماید .
 بیاییم صرف نظر از این گروه بندی ها و طیف بندیها و با در نظر داشت واقعیت های عینی و زمانی و مکانی ، ادبی و فرهنگی و ذهنی ، بحث را روی آزادی و حقوق بشر ، اصول و مقررات اسلامی و اینکه آیا مقررات شرعی مخالف آزادی هایی بشری است ، و دست و پای بشر را بسته کرده است یا خیر، و آیا رقصیدن و خواندن زن و بر انگیختن غرائز جنسی جوانان به هنر شباهت دارد ، و جزء علوم اجتماعی است یا زیاد تر جزء طبیعت حیوانی است که در وجود انسان و هر حیوان دیگر قرار دارد ، متمرکز نمائیم .
 اول باید سوالی مطرح نمائیم که به کدام دلیل ، فساد و فحشا و رقصیدن زنان را در محضر جوانان و در مجالس عمومی می توان هنر نامید ، و بنام آزادی و حقوق بشر و آزادی بیان آنرا به رسمیت شناخت ، چه طیف های از جامعه براین باورند ، آیا این ها معنای واقعی حقوق بشررا می دانند ؟ آیا تصویر درستی از آزادی بیان در ذهن شان وجود دارد ؟ آیا آزادی به این معنا است که هرکس هر چه بخواهد و هر چه بگوید آزاد است ؟ یا آزادی با درنظر داشت حقوق دیگران و احترام گذاشتن به عقاید همدیگر و رعایت اخلاق و امثالهم معنا پیدا می کند ، بهتر است در این خصوص مثالی بیاورم تا مدعا بهتر واضح و روشن گردد ، اگر کسی بدلیل آزادی بشر قوانین ترافیک را رعایت نکند و از چراغ قرمز عبور نماید حق با اوست ؟ آیا می توان مقررات ترافیکی را به قوانین اصیل و مبتذل تقسیم کرد آنگاه یکی را قبول و دیگری را رد نمود ؟ آیا قانون اساسی و قانون جزائی و قانونی مدنی و امثالهم دست و پای بشر را نبسته وجلو آزادی هایی بشر را نگرفته است ؟
اگر ما آزادی را بلا قید و شرط مطرح نمائیم همانا پای آزادی حیوانی به میان آمده و قوانین ترافیک و امثالهم جلو آزادی هایی بشر را میگیرد و باید رعایت نگردد ، و کوشش اجتماعی بطور مطلق در جهت از بین بردن هر چیزی باشد که دست و پا گیر است ، اما وقتی در پهلوی آزادی حرفی از اخلاق اجتماعی ، ادب ، رعایت شئون انسانیت ، رعایت حقوق دیگران ، احترام گذاشتن به اصول و عقاید یک جامعه ، یک کشور و یک ملت و یک امت بیاوریم ، نتیجه به عکس نتایج قبلی تبارز می نماید ، و هیچ کس جرأت نخواهد کرد در ملأ عام کاری انجام دهد ، که روی اعصاب یک امت پا گذارد ، اینرا هم باید بگویم ،  کسانی که بخاطر رعایت شرایط کنونی و مصلحت کشور از برخی رفتارهای فساد بار بنام هنر ، و بخاطر پیچیدگی های شرایط سخت ونه بخاطر رعایت حقوق یک امت ورعایت مقررات اسلامی ممانعت می نمایند ، در واقع ترس شرایط و مجبور شدن و تسلیم شدن در مقابل شرایط است و این بدین معناست که چند روزی دل مسلمانان را خوش می سازند ، تا بستر فساد خوب مساعد گردد ، و آنگاه آزادانه به بخش و نشر فساد و فرهنگ غرب می پردازند ، که این یکی از روشهای نوگرایان است و ریشه  در مکتب مادی مارکسیسم لنینیسم دارد و درطرز تفکر شان ، هدف توجیه گر وسیله است .
 ایشان همیشه به خاطر ترس از شرایط ، نه بخاطر مخالفت به کدام اندیشه عمومی و اخلاق و ادب انسانی از فحشاء و فساد برای زمان موقت ممکن است ممانعت نمایند ، تأکید بر شرایط و ملاک قرار دادن آن معنای جز بی اعتنایی به اصول و بنیاد های اسلامی در کشور افغانستان ندارد .
مردم ، علمای دینی و اسلام ازترورو گروههای تروریستی بیزارند اسلام دین ترور و وحشت نیست ، بلکه دین دفاع از ارزشهای انسانی است ، و نمی خواهد که زیر نام آزادی بیان ، حقوق بشر ، حقوق زن ، دفاع از ارزشهای مدنی و حکومت داری خوب به ملت خیانت شود  .
عجیب است که افرادی در کشور اسلامی و در بین ملت مسلمان به روز روشن برنامه فساد و فحشاء بنام ستاره افغان و امثالهم برگزار میکنند ، ووقتی که مردم ندای اعتراضات شانرا بلند میکنند ، آنانرا متحجر ومرتجع خوانده ومی گویند  شما مخالف آزادی بیان و حقوق بشرید ؟ کدام حقوق بشر، کدام آزادی بیان ؟
آیا کسی تاحال ثابت کرده که اسلام مخالف حقوق بشر ، حقوق زن ، آزادی بیان ، آزادی بشر ومخالف دفاع از ارزشهای مدنی است.
 شریعت اسلامی بادر نظر داشت حقوق فرد و اجتماع و آزادی هایی فردی و اجتماعی ، پاسدار واقعی حقوق بشر وآزادی هایی بشری است ، افزون بر آن اگر مستمسک درین رابطه قانون اساسی افغانستان است ، قانون اساسی افغانستان صراحتاً گفته که اجرای هر آنچه مخالف مقررات اسلامی است در افغانستان ممنوع می باشد ، گذشته از آن نام کشور افغانستان ، جمهوری اسلامی است ، اگر بی بند و باری و ترویج فساد تمدن است ، لعنت بر این تمدن ، ملت ما این نوع تمدن را نمی خواهد ، افزون بر آن آیا می توان با این گونه اعمال آثار جنگ را از سر و روی این سر زمین زدود و فردای نو را بنیاد نهاد.
وقتی که از طرف علمای دلسوز بر علیه برنامه های فساد و فحشا ، که از نظر شریعت اسلامی هیچ شکی در فساد و تباهی آن وجود ندارد ، تظاهرات صورت می‌گیرد ، طرفداران فساد و ترویج فرهنگ غربی داد می زنند وحلقوم هایی شانرا پاره می کنند و فریاد می کشند که ، ده ها و صد ها تشکیل زیر نام دین بوجود آمده که شمار چشمگیری از آنان تجارت با دین را شروع کرده اند، منابع مالی بدست آوردند ، غوغا سالاری و فشار بوجود آوردند ، فرهنگ اوباشگری ، تهدید و ارعاب را بین شهروندان ترویج می دهند ، و به ریش حکومت و جامعه مدنی می خندند و تلقین می کنند که دین به خطر افتاده .
میگویند کسی دزدی میکرد صاحب مال گفت چرا دزدی می کنید دزد گفت تو چرا به زنت کفش نمی گیری .
 طبق ضرب المثل مذکور و به گفته مردم  ، ده کجا و درختها به کجا .
بحث ما ، بحث گروههای اوباش نیست ، بحث علمای متدین و شریعت اسلامی است ، ملت که نیامده از گروههای اوباش حمایت کند ، حرف اصلی ما این است که قرآن و سنت رسولش به عنوان قانون لا یتغیر امت اسلامی و کشور اسلامی افغانستان در خصوص برنامه ستاره افغان و امثالهم چه می گوید؟
 آیا مطابق مقررات شرعی است و فتوای درین خصوص گرفته شده یا خیر؟ حرف ما این است ، نه اینکه کدام گروه و کدام طیف چه کرده و چه می کند ، آنانکه که ملتی متهم به نادانی میکنند و مدعی اند که ملت نمی داند معنای دموکراسی چیست؟ جمهوریت چه معنای دارد؟ جامعه مدنی کدام است؟ و کدام نظام را می توان اسلامی نامید ، در حقیقت به این ملت عظیم که در طول تاریخ مولوی ها داشته سید جمال ها داشته رازی ها داشته و جهاد و مبارزه نموده توهین کرده ، و علماء واندیشمندان و محققین این مرز و بوم را به باد تمسخر میگیرد ، ویقیناً این طرزرفتارنمایانگر گرفتاری جهل مرکب و مریضی روحی است .
 اگر این سئوال را این طور مطرح کنیم که شما چه تصویری از دیموکراسی ، نظام جمهوری و حکومت اسلامی دارید ؟ بفرمائید مطرح نمائید ، چرا معطل اید؟ بیائید ملت چندین ملیونی و حتی امت مسلمه را که قرن ها بیراهه رفتند ، هدایت کنید و شکل درست حکومت اسلامی را نشان دهید .
 کسانی که علت شکست اجرائات کمونیستی در افغانستان را در نادیده گرفتن حساسیت های اجتماعی و پا زدن به بخشی از هنجار ها و ارزشهای مردمی می داند ، و نه مقابله با اسلام ، می خواهند حرکت جهادی اسلامی مردم افغانستان را کم رنگ کرده وراه را برای ورود فرهنگ غربی باز کنند.
  اگر ما ریشه شکست کمونیزم در افغانستان را ، دین کامل و سعادتمند اسلام ندانیم ، در حقیقت به خیل ملیونی شهدای دوره حکومت کمونیستی در افغانستان ، و به ملت مؤمن و علمای متدین وسیاس کشورتوهین کرده ایم ، اینکه علت شکست کمونیسم ومادیت در افغانستان ، اسلام عزیز بود ، واضح تر از آفتاب است ودر شعارها و حرکات ملت به صراحت وجود داشت ، ووجود دارد .
 در قیام 24حوت هرات ، قیام مردم کابل ، بادغیس و دیگر ولایات و جهاد چهارده ساله ملت ، چه شعاری بگوش می رسید ، پشت بام ها مردم در شب ها چه شعاری سر می دادند ،  الله اکبر بود یا صدای موسیقی ستارۀ افغان ، چرا حقایق را کتمان می کنید .
 حرکت هایی مردمی در زمان حکومت کمونیستی در افغانستان ریشه در تضاد کمونیزم با اسلام داشت ، چرا بعضی ها از اظهار کلمه بی اعتنایی به باور ها و اصول اسلامی می پرهیزند ، و این موضوع را بنام بی اعتنایی به ارزشهای مردمی که در جامعه سنتی وجود دارد مطرح می کنند ، اما حقیقت این است که ملت افغانستان ملتی مؤمن و مسلمان است ، و اسلام قوانین و مقرراتی بنیادین دارد ، که بهترین و کاملترین قانون جهان است .
در واقع آنهایی که علماء را کهنه فکر ، مرتجع و صاحب مغز متعفن می دانند، با کسانی که حرکت های جهادی مردم را در زمان حکومت کمونیستی ، نشأت گرفته از حساسیت های اجتماعی و پشت پا زدن به بخشی از هنجار ها و ارزشهای مردمی جامعۀ سنتی می دانند ، نه تنها فرقی ندارد وزبان هر دو یکی است  ، حتی این شیوه به مراتب بد ترومنافقانه تر است .
در نتیجه اگر یک پژوهش روشمند صورت بگیرد ، نظریات مردم ، علماء و اندیشمندان مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد ، آن وقت به وضوح دانسته می شود که علت جنگ چندین ساله در افغانستان چیست؟ و علت ادامه آن کدام است.
 اگر باساس رفراندوم آرای ملت در مورد نوع حکومت و انتخاب قانون اساسی و سایر قوانین مورد بر رسی قرار گیرد ، و به آرای ملت احترام گذاشته شود، امروز نه کسانی پیدا خواهد شد که با قلم به اسلام توهین کنند، و نه هم حقوق مردم مظلوم و بیچاره پایمال میگردد ، فعلاً در افغانستان هر کسی که به هر دلیلی که به قدرت رسیده ، چه طالب چه داعش و چه دولت به ملت مؤمن ، ظلم می کند ، شما اگر سفری به کابل و بعضی شهر های بزرگ در افغانستان داشته باشید ، به عمق فاجعه پی می برید ، شمار فقیران ، مساکین ، ایتام مخصوصاً معتادان به لاتعد و لا تحصی رسیده .
اطفال خورد سال دست به تکدی و کار های شاقه می زنند ، چرا کشور های کمک کننده جهت رفع مشکلات های ذکر شده ، مردم را یاری نمی کند ، درین فصل زمستان زیر پل سوخته در کابل ، در بین آشغال ها و کنار جاده ها در هرات و سائر شهر ها چه وضعیتی وجود دارد ، فقر و بیکاری کمر ملت را شکستانده ، وزارت معارف اگر ده نفر معلم لازم داشته باشد ، دوصد هزار نفر تقاضا می کنند ، روی این ها صحبتی نیست ، فقط وقتی که علمای عزیز برنامه فاسدی را در این شرایط بحرانی محکوم می کنند و وظیفه شرعی دارند که محکوم کنند ، کسانی بدفاع از فساد و رذالت مقاله می نویسند ، دهان باز می کنند و طیف بندی نموده و به نظریه پردازی می پردازند ، که باید از اینها سئوال کرد که چرا راجع به مشکلات واقعی کشور چیزی نمی نویسید؟