آرشیف

2020-7-25

استاد فضل الحق فضل

ز مکتب ها نوای درس ناید !

ز مکتب ها نوای درس ناید !
به جزء اندوه و کین وترس ناید !
 
نوا و هی هی چوپان خموش است
سرود دلکش دهقان خموش است
 
نه مشق و رسم وخط دارد نمودی
نه می آید ز مکتب ها سرودی
 
صدای راکت و بمبارد و توپ است
دیگرسو هیبت شلاق وچوب است
 
به گهواره دل کودک غمین است
توگویی قسمت ما این چنین است
 
نه در مکتب نه در محراب امنیم
نه در کشور نه در پنجاب امنیم
 
بجوش ای کودک بد بخت افغان !
بزن آتش به تاج و تخت ایشان !
 
بکن وارونه بنیاد کهن را !
بشوی این لکه ننگ وطن را
 
اسیر غیر بودن سخت ننگ است
چرا این قلبها چون صخره سنگ است ؟
 
جهالت تابکی ؟ ای نسل پر شور !
کفن پرخون شویم در مدفن گور
 
به همت بشکنید ظلمت سرا ، را
ببندید دست و پای ناروا را
 
به وحدت باز از نو ساز کشور
بیرون کن فکر این و آن از سر
 
بس است و قتل وقتال و غارت وچور
زخود خواهی چو شداد، از خدا دور
 
که قرن بیست ویک قرن جلال است
بشر را فرصت علم و کمال است
 
درین برهه درین حساس دوران
دریغ است بود ن اندر جهل زندان
 
بیا با نور دین و دانش و هوش !
بکن بیداد و زشتی ها فراموش
 
به فکر وحدت و همبستگی باش
به ضد نفرت بگسستگی باش
 
دل آواره گان را شاد کن ! شاد !
وازآن خون خفته گان هم یاد کن یاد !
 

استاد فضل الحق فضل
شهر هرات
اول اسد 1399 هجری شمسی