آرشیف

2022-7-30

علم عبدالقدیر

زیور علم و تقوی ح زینت مرد وزن است.

 

مقدمه: زیور علم وتقوی زیور وجود هر مرد وزن است  ، تبعیض وتحصیص درین عرصه بین مردان وزنان نه شایسته مقام انسان است ونه هم زیبنده حکمت الهی از آنجایی که شمار دانشمندان زن در تاریخ نظام آموزش اسلامی در مقایسه با مردها کمتر است،واینکه حکومت طالبان بنام قشر روحانی منتسب به اسلام در وازه مکاتب ومدارس بروی طبقه نسوان بسته است بعضی هاپنداشته اند در اسلام محدودیتی درباره تحصیل زنان و دختران وجود دارد. زنان دانشمندی که کم و بیش نامشان در تاریخ برده شده به طور غیر رسمی تحصیل کرده اند و شیوه آموزشی اسلام ویژه مردان است.در حال کردار بستن مکاتب بروی دختران وپندار محدودیت تحصیل دختران وزنان از منظر تعلیمات اسلامی ورهنمود های خدا وپیامبر ص از بنیاد بی أساس وغلط است.

واینکه روی وچشم زنان را عورت و آیه غض البصر را دلیل منع بیرون رفتن زنان ودختران از خانه بسوی مکتب ومدرسه وحوائج دیگر می پندارند درک ناقص واشتباه بزرگ است. نظری که ممنوع وحرام است نظر قصدی، تکراری ،شهوانی وغرض آلود است که  در تمام جوامع انسانی وحتی در کشور های غیر اسلامی شنیع وبد پنداشته میشود ،اما نظر عادی، ضروری برای یکبار هیچ مشکل ندارد.حدیث پیامبر اسلام: عن عبادة بن الصامت -رضي الله عنه- أنّ رسول الله -صلّى الله عليه وسلّم- قال: “اضمَنوا لي ستًّا من أنفسِكم أضمن لَكمُ الجنَّةَ: اصدُقوا إذا حدَّثتم، وأَوفوا إذا وعدتُم، وأدُّوا إذا اؤتمِنتُم، واحفَظوا فروجَكم، وغضُّوا أبصارَكم، وَكفُّوا أيديَكم”، ولربّما لا يدخل النظر فجأة صاحبه ضمن الإثم، إلّا إن أصرّ واستمرّ بنظره إلى ما حرّم الله، أمّا لو أنّه شاح بنظره وصرفه بعيدًا فور إدراكه فلا جناح عليه، والله ورسوله أعلم. از حدیث شریف هم معلوم میشود که روی عورت نیست .چون فرموده اگر یکبار نظر کردی ودباره تکرار نکردی هیچ مشکلی نیست. غض البصر یعنی به ناموس ومال وجا وهستی دیگران چشم نداشته باشید اینها تنها به دیدن روی زنان ومردان نیست.

 طرح دو سؤال به خاطر رفع این پندار.

1  -آیا در اسلام تحصیل علم و دانش تنها به مردان اختصاص دارد ؟

2- آموزش وتحصیل دختران وزنان در صدر اسلام چگونه بوده است؟

نگاه اسلام  در مورد تحصیل زنان:

اسلام مرد و زن را در تدبیر شؤون زندگی به وسیله اراده و کار، مساوی می داند از این رو هر دو در تحصیل احتیاجات زندگی و آن چه مایه قوام حیات انسانی است یکسان می باشند. زن می تواند همانند مرد مستقلا کارکند و مالک نتیجه کار و کوشش خود شود. در صدور فرمان الهی فرقی بین زن و مرد نیست مگر در احکامی که ویژه یکی از ایشان است. تحصیل علم و کسب دانش نیز از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک می باشند و هرگز دین اسلام جنسیت راسد راه دانش اندوزی نمی داند.

آیات وروایات:

تمام آیات و روایاتی که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس » و «یاایهاالذین آمنوا» عمومی است. و شامل زن ها هم می شود. اسلام «علم » را نور و «جهل » را ظلمت وعلم را بینایی و جهل را کوری می داند. در قرآن آمده است(: قل هل یستوی الاعمی والبصیر ام هل تستوی الظلمات والنور... (2) »;

بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیده بینای عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکی جهالت بانور علم و معرفت مساوی است؟

در آیه دیگر آمده است: (هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب  (3)

ترجمه: آیا آنان که به سلاح علم مجهزند با آنان که با جهل و نادانی دست به گریبانند، با هم برابرند؟فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک می کنند و امتیاز آنان را باز می یابند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز فرموده اند: طلب العلم فریضة علی کل مسلم

وقتی علم در دیدگاه اسلام نور و بینایی است دستیابی به آن بر هر مسلمانی فرض است. آیامی توان گفت که از نظر اسلام تنها بر مردها لازم شده که از ظلمت خارج شوند و به روشنایی برسند، اما زنان چنین وظیفه ای ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانی باقی بمانند؟!

آیه دیگری درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: (یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة... (4)

پیامبر آمده است که آیات قرآن را بر مردم بخواند و روح آن ها را تزکیه کند و به آن ها کتاب و حکمت بیاموزد.

در آیه «تزکیه » و «تعلیم » با هم ذکر شده و به صیغه مذکر آمده است. آیا می شود یزکیهم ویعلمهم را منحصر به مردان دانست؟!

فقها می گویند بعضی عمومیات و کلیات از «تخصیص  مستثنی است و لحن و بیان به گونه ای است که قابل تخصیص نیست و مطلب آن چنان است که برای عقل قابل تبعیض نمی باشد. مثلا درباره علم و تقوی آمده است:

آیا کسانی که دانا و عالم هستند با کسانی که نادان و جاهلند، مساوی هستنددرباره «تقوا» هم گفته شده: (ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار (5) ».

آیا آنهایی که ایمان دارند و عمل صالح انجام داده اند، آن ها را مانند فساد انگیزها قرارمی دهیم و آیا پرهیزگاران و فاسقان را مانند هم قرار می دهیم؟ و باز فرموده: (ان اکرمکم عندالله اتقاکم (6).

در همه این موارد صیغه ها مذکر است. آیا می توان ادعا کرد، آنچه درباره «تقوا» گفته شده اختصاص به مردها دارد و شامل زنان نیست؟ در این صورت زن ها باید از کلیه احکام و فرایض معاف باشند.

«طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة » (7) تحصیل علم برای تمام مردان و زنان مسلمان واجب است.

ثانیا: این تعبیرات اطلاق دارد و مقید به مردانگی نیست و اختصاص از آن فهمیده نمی شود.«مسلم » یعنی: مسلمان، چه مرد باشد چه زن. علاوه بر آن در همه نمونه هایی که شبیه این تعبیرهست، همین طور عمومیت دارد. مثلا در حدیث:

«المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه »مسلمان آن است که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.

بدیهی است که مقصود روایت این نیست که فقط مرد مسلمان اینطور باشد.

همچنین در روایت «المسلم اخ المسلم »نمی توان گفت: چون نفرموده: «المسلمة اخت المسلمة » پس دستور مخصوص مردها است. گرچه کلمه «مسلم » دو مفهوم دارد: یکی مسلمان بودن و دیگری مرد بودن اما بر همگان روشن است که در این موارد جنسیت مورد نظر نیست و در معنا دخالت ندارد. (8)

استاد مرتضی مطهری نیز درباره آموزش زنان می نویسد «خداوند فکر و استعداد درس خواندن را و میل و شوق به آن را همان طور که در مرد قرار داده در زن هم قرار داده و منع او چیزی جزجلوی استعداد خدا دادی را گرفتن نیست ».

آموزش زن در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله جهاد مقدس پیکار با بی سوادی را از خانه خود آغاز کرده بود. بلاذری با سندروایت می کند که هنگام ظهور اسلام در مکه تنها هفده نفر با سواد بودند. وی پس از شمردن اسامی آن ها، از یک زن قرشی نام برده که در دوره جاهلیت مقارن ظهور اسلام خواندن و نوشتن می دانست. نام او «شفا» و دختر عبدالله بن عبد شمس بود. این زن مسلمان شده بود. و از مهاجران اولیه و از زنان فاضله به شمار می رود (10) .

بلاذری می گوید:این زن همان است که به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله به حفصه همسر پیامبر کتابت آموخت (11) .

بلاذری آنگاه چند زن از زنان مسلمان را نام می برد که در دوره اسلام، هم می خواندند و هم می نوشتند و یا تنها می خواندند. او نام «حفصه » دختر عمر، «ام کلثوم » دختر عقبة بن ابی معیط «عایشه » دختر سعد، «کریمه » دختر مقداد و بالاتر از همه «شفا» دختر عبدالله بن عدویه رامی نگارد. شفا به حفصه درس می داد و پیامبر از او خواست تا به حفصه پس از زناشویی با پیامبرهمچنان درس بدهد. پس حفصه، خواندن و نوشتن می دانسته است و نام او را جزء دارندگان مصاحف ضبط کرده اند (12) .

از این جریان معلوم می شود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای زنان خود معلم زن انتخاب کرده بودند این عمل پیامبر برای آموختن به دختران و زنان الگو و نمونه ای شد و دیری نپایید که در مدینه افراد باسواد رو به فزونی نهادند و آمار باسوادها به طور چشمگیری بالا رفت، در میان زنان و دختران کسانی پیدا شدند که خواندن و نوشتن را فرا گرفتند.

تعلیمات دینی پیامبرصلی الله علیه وآله برای زنان

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بخشی از اوقات خود را به آموزش زنان در مسایل دینی اختصاص داده بود.بخاری به سند خود روایت کرده است که زنان به پیامبر گفتند: مردان در استفاده از محضر شما بر ما پیشی گرفته اند. پس خود، روزی را به ما اختصاص بده. آن حضرت قبول کرد و روزی را به ایشان اختصاص داد و در آن روز به وعظ و ارشاد زنان پرداخت (13) و مرتب آنان را برای آموختن و دلگرم ساختن دیدار می کرد.

دختر پیامبر اکرم و همسران او در زمان حیات و پس از رحلت آن حضرت مرجع در مسایل دینی و فقهی بودند و «خانه هریک از ایشان به منزله مدرسه ای بود که طالبان دانش و حدیث در آن اجتماع می کردند و به فراگرفتن احکام شریعت و انواع دانش و حکمت سرگرم می شدند. بین مردم و همسران پیامبر نیز پرده ای آویخته بود تا کسی نتواند ایشان را ببیند. (14)

بزرگان صحابه بسیاری مسایل دقیق و مهم را از زنان پیامبر می پرسیدند ) با این ترتیب زن درروزگار پیامبر و صدر اسلام یکی از مصادر دانش و مورد تایید دین و پذیرش جامعه بود رفتن زنان به مساجد برای ادای نماز در آن زمان کاری عادی و معمول بود. و این رفت و آمد فرصت مناسبی بود تا در مجالس علمی که از سوی بزرگان صحابه در مساجد برپا می شد حضور یابند. داستان آن زن که پیشنهاد عمررض را درباره پایین آوردن میزان مهریه ها رد کرد و عمررض پس از شنیدن دلیل وی،رجوع به حق کرد، مشهور است و این خود دلیلی است بر اینکه آزادی اندیشه برای مردها و زن هایکسان بوده است. (15)

مراجع .منابع:

:1 ) تفسیر المیزان، ج 2، ص 284، ترجمه ج 2، ص 383.

2) رعد (13): 16.

3) زمر (39): 9 .

4) جمعه (62): 2.

5) ص (38): 28 .

6) حجرات (49): 13.

7) بحارالانوار، ج 1، ص 172.

8) مقاله استاد شهید مطهری در کتاب «گفتار ما» سال دوم صص 122-136.

10) الاصابه، کتاب النساءات، ص 619 و تهذیب التهذیب، ج 12، ص 428 و طبقات ابن سعد، ج 8، ص 196.

11) فتوح البلدان بلاذری، صص 459-458، طبع مصر.

12) تاریخ قرآن، دکتر رامیار، ص 385.

13) صحیح بخاری، ج 1، ص 30، کتاب العلم. .

14) سعیدافغانی، الاسلام والمراة، ص 102. .

15) تاریخ دانشگاه های اسلامی، ترجمه: دکتر نورالله کسائی، ص 366.