آرشیف

2015-1-24

تورن احمدضیاء سالنگی

زیــــــــور اصلی انسان

دختری پرسید ای ام نکو
چیست زیوروصف آن بامن بگو

بهترین زیورکدام است مادرا
چیست زینت واقف کن مرا

تامیان این دوگردد امتیاز
هم شود فاش وعیان این سروراز

باتلطف گفت مادر این سخن
گوش کن توصیف زیورجان من

دوست داردخلق عالم وزر
توفدای زرمشوآنرامخر

چندروز است تابناکی ذهب
چیره وغالب شود برروزشب

لازم است برتوپسندزیوری
بهره ای ازدین ودیانت بری

زیور عقل برسرت بادامدام
که ازین زیوربرآرد خلق کام

گوش راآویزه اندرزبه
ازعمل پرپندوشه گردی مه

گوشواره گوش راباشد عذاب
برگزین جایش نصایح ازکتاب

گرگلوبندی ترادرکارهست
موجب خوشحالی ولبخندتوست

زیوربازوهمه بیکارهست
همت بازوترادرکارهست

هنرها کاردستی خوب دان
نزدهرکس این هنرمرغوب دان

چون کنی ای دخترم خلخال را
ترک باید کرد این جنجال را

بهترین زیوربرای هردوپای
استقامت هست درراه خدای

گرنباشد سیم وزر اندیشه نیست
می گزاری گربراه راست زیست