آرشیف

2016-2-27

Shahla Latifi

زهی روزگار

یک پیاله چای سیاه
تکه پنیر خامه 
دو سه خرمای شیرین 
یک پارچه نان تازه
و یک مشت بادام درختی 
در مقابل چشمانم 
روی میز تحریر کوچک در بشقابی
جا گرفته اند
***
و من با یادی از گذشته ها
و آرزوی جریان زندگی
در سراپای پرنده زخمی آنسوی پنجره ی رو به هوا
لقمه ای به دهن می گذارم
که زهی روزگار
هر لحظه اش نعمتی است
پرتمنا

شهلا لطیفی
02-25-2016