آرشیف

2016-10-2

Shahla Latifi

زندگی ایده آلی

 قطعه ادبي که از روش و طرز دید (سنتی) جامعه ما پرده می درد و  آرزوهای مان را برملا می کند

چقدر زیبا بود اگر می توانستیم زندگی ایده آل را با دستان خود آباد می کردیم؛ به خواست خود در قلب زندگی جا میشدیم. چقدر آسان بود که مشکلات را با دعایی حل می کردیم؛ بیمار را با آرزو و بوسه ای درمان میکردیم. چقدر ایده آلی بود اگر از جای خود بر نمی خاستیم؛ تلاش نمی ورزیدیم؛ مبارزه نمی کردیم؛ در خانه های خودساخته خود دست و پا و دهن بسته فقط شب را روز می کردیم؛ و در عین حال با همه آرزوهای زنده و نهفته خود تکیه بر شانه تقدیر میزدیم. چقدر دلپذیر بود اگر زن و مرد دلخواه خود را جذب می کردیم و عشق و محبت وی را برای همیشه با خود می داشتیم. چقدر هیجان انگیز بود اگر بال و پر می داشتیم تا هر گاهی که درد و نومیدی به سراغ مان می آمد به دنیای تخیلی ما سفر می کردیم؛ دنیایی که پر از پریان عاطفی و مردان تنومند و باغ های پربار بود؛ و هر گوشه و کنارش با موجودات لطیف و نیروی فراطبیعی انسانی، کامل آراسته بود. چقدر زیبا بود اگربا پناه آوردن به قدرت و عظمت نامرئی، طلسم مهر و محبت را با سرانگشتان آرزو می گشودیم؛ و با خواهش خود رهبر و مفتی و محتسب را می گزیدیم. چقدر زیبا بود اگر زمان در اختیار ما بود؛ و با شوق دل بی ترس و باک مسلک، عشق و همسر آینده خود را انتخاب می کردیم؛ و آنقدر غرق خوشی می بودیم که هیچ لحظه ای را در خواب سپری نمی کردیم و گاه گاهی برای رفع خستگی جسم و روح در پهلوی یار شفیق، میان صفحات کتاب، نشسته رو به روی باغچه دلبند عاشقانه با رخوت عشق به آسودگی ها پناه می بردیم

شهلا لطیفی
09-25-2016