آرشیف

2014-12-25

سارا رضايي

زنان از شر خشونت به كجا پناه ببرند؟

 

بجا خواهد بود كه در ابتدا يك تعريفي از خشونت داشته باشيم.
" خفيف ترين و معمولي ترين خشونت از پيشاني ترشي در خانواده ها شروع شده تا بر خورد لفظي و يك و دو سيلي زدن ادامه مي يابد و بعد لت و كوبي كه منجر به جراحت و وارد آوردن زيان هاي فزيكي و رواني خاتمه پيدا مي كند كه اين نوع خشونت از رايج ترين اشكال خشونت در اجتماع كنوني ما مي باشد."*
خشونت يك پديده اي تازه و يا مختص افغانستان نيست. خشونت عليه بشر بخصوص زنان واطفال به هرنقطه اي از اين دنيا چهره نمايي مي كند. فقط شيوه هاي آن مختلف بوده و  بستگي به فرهنگ يك جامعه و يا كشور دارد.در كشور هاي غربي، از زن به حيث يك كالاي نمايشي (كه در خدمت هر بننده اي)  بي حرمت مي گردند،استفاده مي شوند. قتل هاي فجيح ، تجاوز ،سؤ استفاده هاي جنسي ، به فحشا كشانيدن زنان كه بالايي شان تجارت ها صورت مي گيرد، زنان كه در سرك و جاده ها رها شده اند و يا مورد لت و كوب و زيان جسمي از سوي شوهران و يا ساير مردان محارم و يا غير محارم قرار مي گيرند و…همه مظاهر خشونتند!
 اما بحث خشونت هاي كه در افغانستان بالايي زنان وجود دارد عبارتند از:ازدواج اجباري، ازدواج هاي زير سن، به بد دادن زنان ودختران، بدل، لت و كوب، بريدگي اعضايي بدن زن،  بد رفتاري، بد گفتاري، فروش دختران و زنان البته نه به صورت معمول، تجاوز جنسي، قتل ناموسي، سقط جنين، عدم پرداخت نفقه زن، عدم رضايت خانواده ها از تعليم و تعلم دختران شان كه مانع آن مي گردند، مانع مشاركت سياسي، خشونت سياسي، محروم نمودن از ارث و ميراث، مانع كار در بيرون، تبعيض قايل شدن بين دختر و پسر در بعضي خانواده ها بخصوص از سوي والدين و اجداد، به اعتياد كشيدن زن از سوي بعضي شوهران معتاد، همه و همه شكل آن در سراسر كشور ما مشهود است.
 اما يكي از استدلال كساني كه خشونت مي كنند اين است كه چرا زنان در بيرون مشغول كار مي باشند؟
از اين رو يك زن شاغل در محل كار خود مرتبآ با خشونت هاي رفتاري، تبعيض، اختلاف در امتيازات، اختلاف در مبلغ حق الزحمه، زمينه زدايي رشد و ترقي، تفاوت درسهولت ها و در امكانات دفتري ، در نظر نگرفتن شايستگي ها و دست آورد هاي زنان در انجام وظيفه، عدم  سپردن صلاحيت به زنان و سپردن كار هاي حقيرانه كه دور از قرار داد و لايحه وظايف زنان است، عدم توجه با شرايط دشوار كاري زنان و حق كشي هاي موجود و… باز هم همه و همه را بايد  يك زن تحمل كند.
در منزل  نيز مسئوليت هاي به زنان خانه تعلق مي گيرد و ضروريات كه لازم است زن بايد براي خريد به بازار برود و بعضي چيز هاي كه لازم است را خريد نموده و به خانه بياورد. اما زماني كه به بيرون قدم مي گذارد نوع ديگري خشونت يعني شخصيت آزاري نگاه هاي ليزري كه تا مغز استخوان زن نفوذ مي كند، گفتار هاي شيطاني كه انزجار و تنفر خلق مي كند، حس ولمس فزيكي كه روح و جسم زن را تحقير مي كند و …
هنگاميكه بانو تنها گوشه خانه را اختيار مي كند و همان وظايف را به پيش مي برد كه مردان زندگي اش مي خواهد. اما در آنجا نيز بايد منتظر نوع ديگر خشونت باشد؛ از سوي پدر، برادر، كاكا، ماماو… و اگر متآهل باشد، از سوي شوهر، برادر شوهر، پدر شوهر، مادر شوهر و سايرين كه مثل خواهر شوهر و عمو زاده ها و… نيز وي را در امان نمي گذارند ؛ يا لت و كوب نموده و يا با  نيش و كنايه هاي زهراگين زهر شان را مي ريزند.
يكي از بي انصافي مردان درحق زن همين است؛ كه فقط زنان كه در بيرون ا زمنزل كا رمي كنند؛ آن را زن كا ر گر مي نامند.اما زنانيكه در داخل خانه زحمت مي كشند؛ از صبح تا شب درپخت وپز، شستشوو…مصروفند؛ آنان را شاغل نمي گويند.
اين درمورد زناني است كه مشغول بكارند؛چه كار در بيرون وچه كار درخانه! سر انجام بانو به هر كجايي كه قدم مي گذارد خشونت او را مثل سايه تعقيب نموده و همراه وي همانند يار وفا دار همگام است!
زنان چه بايد بكنند تا آرامش يافته و از پنجه خشونت رهايي يابند و از شر خشونت به كجا پناه ببرند؟ و بايد با اين بي معني ترين نماد روز مره زندگي خود كه همان پديده خشونت است، چه كار كنند؟ زمانيكه تفسير رايج ازدين به نفع مردان است، قانون به نفع مردان است، قضاوت قاضيان به نفع مردان است و حتي تفاسير قرآن شريف  به نفع مردان صورت مي گيرد! بايد پرسيد كه در كجايي قرآن كريم "زن" ناقص العقل آمده است؟ چرا  ازسوره هاي  نسأ و يا سوره مريم ملاها  درمنابر كمتر مي گويند؟
پس يك زن از بدو تولد تا روز مرگ، از خانه پدر تا خانه شوهر، از كار هاي داخل خانه تا فعاليت هاي اجتماعي، از دوره اول مكتب تا پايان دانشگاه، از زن سالم تا زن معلول، از زن آگاه تا زن نا آگاه، از زن بي سواد تا زن بي سواد، از زن زيبا تا زن زشت از زن فدا كار تا بي وفا، از زن زحمتكش تا زن تيار خواه، از زن دهات تا شهر نشين ها، از زن قوم دار و زور دار تا زن بي كس و بي خانواده، زن قد بلند تا قد كوتاه و از زن جوان تا زن پير همه و همه اقشار شان پديده خشونت را تحمل مي نمايند.
خانم انوري كمشنر سابق اطفال كميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان طي يك كانفرانسي تحت عنوان  جندر و حقوق بشرگفت:" كه پديده خشونت در دنيا خطراتش به حد و اندازه بيماري سرطان تخمين گرديده است و قرباني هاي گرفته شده از اثر پديده خشونت، با بيماري سرطان يكسان بوده است". البته موصوف اين مقايسه را بعد از دريافت يك تحقيق علمي كه دربسياري از كشورها درمورد خشونت صورت گرفته است بيان داشتند.
بنابراين در خانه، درمحل كار، در محكمه، در تعليم وتربيه وحتي دربرداشت سطحي ازدين مبين اسلام (درحاليكه د رمتن دين اسلام فضليت تقوا است! نه جنسيت! )** ، خشونت و تبعيض هست؛ زنان از شر اين همه خشونت به كجا پناه ببرند؟
منابع:
* تعريف خشونت: مجله حقوق بشر شماره دوازده هم حوت 1389 صفحه31.
** ايه 13، سوره حجرات، قرآن كريم.
 
پايان
سرطان 1390