آرشیف

2015-1-8

عبدالظاهر توانا

زراعت افغانستان به چـــه رونـــد پیش مـــی رود

زراعت يكي از قديمترين اركان اساسي تامين زندگي انسانها در روي زمين بوده كه با كشت نباتات زراعتي انسانها قادراند كه انواع مواد غذايي مورد نياز خودرا تهيه نموده وبرعلاوه باكشت نباتات علوفه يي فراورده هاي دامي خود را تهيه و لباس پوشاك خودرا تامين مي سازدبطوركل كشت نباتات نه تنها زندگي مارا امكان پذير ساخته بلكه طبيعت را زيبا وشور انگيزمي سازد وبدان معني مي بخشد. با افزايش بيش از حد مردم در جهان و روند پيشرفت كند زراعت باعث گرديده که روز به روز كمبود مواد غذايي وتعداد گرسنه افزايش يابد از نظريات دانشمندانچنين بر مي ايد مبا رزه با اين روند جهاني فقط از طريق افزايش زير كشت وافزايش محصول در واحد سطح امكان پذيراست.
افغانستان با توجه به اقليم مناسبي كه براي كشاورزي دارد، يك كشور زراعتي است و نزديك به 80 درصد مردم آن، زراعت پيشه هستند. با اين وجود، فرصت ها و زمينه هاي بسياري براي خودكفايي زراعتي و اقتصادي و هم چنين از ميان برداشتن فقر و بي كاري، وجود دارد، اما با اين همه، در حال حاضر، افغانستان يك كشور فقير از لحاظ منابع غذايي است كه به شدت به واردات مواد غذايي به خصوص مواد اوليه اي چون گندم، نياز دارد.
امروزه بخش اعظم نیازهای غذایی کشور از خارج تأمین شده و دولت نتوانسته از پتانسیل های موجود در راستای تولید هر چه بیش تر و بهتر مواد غذایی سود جوید، درحالي كه مي توان از ظرفيت هاي داخلي، به نحو احسن استفاده نمود و به خودكفايي زارعتي رسيد.
متأسفانه زراعت در افغانستان، با توجه به ويژه گي هاي خاصي كه دارد، نتوانسته در حد و توان خود، ظاهر شود و زارعت كشور هنوز هم با چالش ها و نارسايي ها، دست به گريبان است.
مشكل اول؛ زارعين!
عمده ترين مشكل در بخش انكشاف و رشد زراعت كشور، عدم توجه به وضعيت معيشتي دهاقين بوده است. با اين كه چندين وزارت خانه از جمله وزارت زارعت، آبياري و مال داري و وزارت احيا و انكشاف دهات، به نوعي در راستاي بهبود وضعيت دهاقين، فعاليت می‎کنند، اما اين فعاليت ها، با توجه به ميزان كمك ها و توجهات، كم تر تأثيرگذار بوده است.
در اين بين،‌ علي رغم اين كه سرمايه گذاري هاي متعددي در بخش توان مندسازي سكتور زارعت كشور، صورت گرفته، اما خدمات زراعتي مخصوصا برای اكثر دهاقين نيازمند و فقير، در اولويت قرار نداشته و كار چنداني در اين بخش، صورت نگرفته است. به دليل همين بي توجهي ها بوده كه زارعين كشور به دليل مشكلات معيشتي كه داشته اند، به كشت كوكنار روي آورده و اسير خواسته هاي گروه هاي مخالف مسلح و يا مافياي مواد مخدر شده اند.
سال گذشته، زارعين كشور، صدمات جبران ناپذيري را به دليل خشك سالي مفرطي كه وجود داشت، متحمل شده و حتي تعدادي از آن ها، در كوچه پس كوچه هاي دهات كشور، جان شان را از سر گرسنه گي و نداري از دست دادند، اما بايد پرسيد در اين سال، دولت به خصوص وزارت زراعت، چه اقداماتي را در راستاي حل مشكلات زارعين انجام داده است؟! بايد گفت كه به جز توزيع مقداري گندم كه قسمتي از آن هنوز وارد كشور نشده و قسمتي هم كه توزيع شده، ديرهنگام بوده، كار ديگري صورت نگرفته است!
مشكل دوم؛ سيستم زارعتي!
در كنار اين كه تاكنون از سوي دولت و مجامع جهاني، توجه چنداني به عرضه خدمات زراعتي صورت نگرفته، به ارتقاي ظرفيت هاي سيستم زراعتي سنتي و فرسوده كشور نيز توجهي نشده است و اين مسئله، دومين مشكلي است كه انكشاف زراعت كشور، با آن مواجه است.
اولين چيزي كه محصول خوب به آن نياز دارد، تخم اصلاح شده بذري است كه ظرفيت توليد را تا چندين برابر، بالا مي برد. گرچند كارهايي در اين بخش صورت گرفته و بذر اصلاح شده گندم، با ترويج كشت و توليد انبوه، قرار است آهسته آهسته در اختيار زارعين سراسر كشور قرار بگيرد، اما از يك سو اين روند نيز، روندي كند بوده كه تاكنون آن طور كه بايد، نتيجه نداده و از سويي ديگر، در راستاي تهيه، توزيع و ترويج ساير تخم هاي اصلاح شده بذري، كار چنداني صورت نگرفته است.
هم چنين بايد گفت كه زارعين كشور، در نحوه كشت تخم هاي بذري، با مشكلاتي روبه رو هستند و بيش تر به همان سبك و سياق قديم، اقدام به توزيع تخم ها در زمين زارعتي مي كنند، در حالي كه مي توان با بالابردن ضريب آگاهي دهاقين و آموزش آن ها، توانايي هاي آن ها را در نحوه و سيستم زارعتي، بالا برد كه خود تأثير قابل توجهي در افزايش مقدار و بهبود كيفي محصول زراعتي دارد.
در مرحله بعد، زارعت به علت ماهيت بيولوژيكي آن و وابسته گي شديد به طبيعت، بزرگ ترين مصرف كننده منابع آبي كشورها مي باشد. در افغانستان نيز به دليل اين كه يك كشور زراعتي است و قسمت اعظمي از مردم، زراعت پيشه هستند، وابسته گي شديدي به آب وجود دارد و كشت زارها براي حاصل خيزي به آب و آبياري نياز دارند، ولي در اين بخش هم دهاقين با مشكلات بسياري روبه رو هستند.
مشكل عمده در اين بخش، كمبود آب براي دهاقين در شرايطي است كه افغانستان، داراي منابع سرشار آبي می‎باشد. متأسفانه تاكنون مديريت و حفظ منابع آبي، در كشور، از اهميت چنداني برخوردار نبوده و همه ساله، ميلياردها متر مكعب از منابع آبي كشور بدون استفاده، از افغانستان خارج شده و نصيب همسايه گان خوش چانس مي شود و در اين بين، جز اين كه افغانستان از وجود آب ها در كشور، آسيب ديده، بهره برداري چنداني نداشته است.
به عنوان مثال، مردم ولايت کاپیسا می گویند سالانه صدها جریب زمین زراعتی که در کنار دریای پنجشیر واقع شده، با خشک سالی شدید روبه رو می شوند و از سويي ديگر، سالانه هزاران جریب زمین اين مردم که در مسیر آب قرار دارد، در آب خیزی ها از بین می رود، اما در آخر، همه این آب به پاکستان سرازیر می شود.
مديريت منابع آبي و حفظ آن ها نیاز به ایجاد پلان ها و انجام پروژه های مختلفی چون ساخت و اعمار بندها و ذخایر آبی و کانالیزه کردن آب ها برای استفاده های بهینه زراعتی دارد كه علي رغم كارهاي كوچك و جسته و گريخته اي كه در اين بخش صورت گرفته، كارهاي بنيادي برای استفاده از منابع بزرگ آبي، صورت نگرفته است.
آن چه كه مشخص است، اين كه مديريت منابع آبي، بخشي از برنامه ريزي انكشافي كشورها تلقي مي شود و هر كشوري بر مبناي ميزان منابع آبي در دست رس، استراتژي و برنامه خاصي را براي بهره برداري بهينه از منابع آب موجود اجرا مي نمايد، به خصوص اين كه داشتن چنين برنامه اي در افغانستان، بسيار ضروري است.
از سويي ديگر، بايد گفت كه سیستم آبیاری موجود در کشور نیز سنتی و دور از هر گونه استفاده از ابزار و وسایل و شیوه های جدید می باشد و از اين بابت، در شرايطي كه ضرورت شديد به آب وجود دارد، قسمت اعظمي از آب هاي كشور در آبياري هاي سنتي و قديمي، هدر مي روند، در حالي كه مي توان با استفاده از شيوه ها و وسايل مدرن امروزي در بخش آبياري، هم از اتلاف آب جلوگيري نمود و هم زمينه دست رسي دوام دار مزارع را به آب، مهيا ساخت كه در نهايت، تأثير قابل توجهي در افزايش محصولات زارعتي خواهد داشت، اما در اين بخش هم، كاري صورت نگرفته و اصلا توجهي به آن، وجود نداشته است.
مشكل ديگر در راستاي انكشاف و رسيدن به خودكفايي زراعتي، مكانيزه كردن زارعت است. متأسفانه هنوز هم دهاقين كشور كه اكثرا فاقد سواد و آگاهي كافي هستند، با استفاده از شيوه ها و ابزار سنتي، به زارعت مي پردازند كه اين طرز زراعت، بهره وري زارعتي را به ميزان بسياري كاهش مي دهد، در حالي كه مساحت وسيعي از زمين هاي زارعتي، زير كشت مي روند و نيروي كار بسياري، به خدمت گرفته مي شود. 
با اين وجود،‌ با میکانیزه کردن زراعت در قسمت های مختلف کاشت و برداشت و همچنین بذرافشانی، کوددهی و آبیاری، می توان کارها را در مدت زمانی کم انجام داد و در عوض، محصول و عایدات بیش تری به دست آورد.
متأسفانه در اين بخش هم، زارعين كشور با مشكلات بسياري مواجه هستند و وزارت زارعت، آبياري و مال داري نيز به جز اين كه وعده و وعيد بدهد، كارهاي موثر و چشم گيري انجام نداده است.
در بخش هاي بعدي، زارعين كشور با مشكلاتي چون مبارزه با آفات طبيعي، جمع آوري بهينه محصولات و مشكلات در بازاريابي و فروش محصولات زارعتي، روبه رو هستند كه دولت به خصوص وزارت زارعت، با آن كه افغانستان شديدا به تكميل ذخاير استراتژيك غذايي ضرورت دارد، توجه چنداني به حمايت از محصولات و خريد آن ها از دهاقين، نداشته است.
به هر حال، رشد و انكشاف زارعت كشور، يكي از عمده ترين راه هايي است كه مي تواند افغانستان را به خودكفايي اقتصادي و هم چنين تأمين امنيت برساند و براي رسيدن به چنين مرحله اي، بايد توجهات بسياري به از ميان برداشتن سدها و موانع و هم چنين مشكلات زارعتي كشور، صورت گيرد. افغانستان براي رسيدن به خودكفايي اقتصادي و تأمين نيازمندي هاي داخلي خود، به يك جهاد زراعتي نياز دارد كه در اين جهاد، هم دولت و جامعه جهاني و هم مردم، بايد به وظايف خويش عمل كنند.
وزارت زراعت كه تاكنون در راستاي رشد و انكشاف زراعتي كشور، شعار داده، در حالي كه برنامه و پاليسي مشخصي هم روي دست داشته كه اخيرا به كشورهاي كمك كننده افغانستان ارائه شد و مورد تأييد آن ها قرار گرفت، كم تر به وعده هاي خود عمل نموده است. 
براي رسيدن به رشد و انكشاف زراعتي، بايد مديريت سالم و برنامه ريزي دقيق بر اساس پلان انكشاف زراعت كشور، وجود داشته باشد و وزارت زارعت، اولين مسئول در اين بخش است. پس با اين وجود، ابتدا بايد سعي شود به دهاقين كشور كه اكثرشان فقير و تهي دست هستند، كمك گردد و از سويي ديگر، بايد قدم هاي محسوس و چشم گيري در بخش توليد تخم هاي بذري اصلاح شده، مديريت منابع آبي، مدرن سازي سيستم آبياري كشور، مكانيزاسيون و ارائه خدمات زراعتي، برداشته شود تا بتوان آهسته آهسته، موانع پيش روي را برداشت و به خودكفايي رسيد.
مشکلا ت عمده زراعت افغانستان قرار ذیل است .
1- ویرانی زیرساخت های زراعت و مالداری در افغانستان بوده است.
2- ساختار سنتی زراعت، باغداری و مالداری افغانستان است.
3- محصولات کاذب در تولیدات زراعتی است. گسترش کشت تریاک آفت بزرگی است که وارد محصولات زراعتی افغانستان گردیده است.
4- کشف نشدن استعدادهای کشاورزی در مناطق مختلف افغانستان است.
5- نبود برنامه و طرح های علمی و عملی برای توسعه و گسترش صنعت کشاورزی است.
6- نبود وسايل مورد نياز زراعت .
7- نبود اعتبارات (عدم موجودیت کریدت) .
8- نبود بازارجهت فروش محصولات زراعتي .
9- نبود صنايع تبديلي و تكميلي .

نویسنده : عبدالظاهر( توانا) محصل سال سوم دانشکده ولایت بدخشان