آرشیف

2017-8-21

عصمت الله راغب

رویایی که به حقیقت نه نشست

حکمتیار به بخش دیگری از معضل افغانستان تبدیل شده است
مردم افغانستان از سالهای زیادی است که بدینسو در آتش جنگ، انتحار، خشونت، تفرقه افگنی ها سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می سوزند؛ اما متاسفانه تا هنوز هیچ راهی برای پایان جنگ و تنش های خانمانسوز افغانستان پیش بینی نشده است. گاهی جنگ، انتحار، نسل کشی، نفرت و خشونت های داخلی کشور مان را ناشی از عوامل داخلی می دانیم و گاهی هم همه چیز را به مداخله خارجی ها حواله می دهیم؛ اما حرف مسلم این است که اگر دست خارجی ها هم در قضایای مربوط به حاکمیت داخلی افغانستان دخیل باشد به عنوان یک حقیقت عینی باید به پذیریم که تطبیق کننده نقشه های دیگران خود افغان ها با هویت افغانی  خودشان هستند. اگر انتحارکننده است بیشترشان افغان است، اگر در 24 ولایت افغانستان جنگ روان است هردو طرف افغانها است، اگر معلومات استخباراتی ما به بیرون فاش می شود دست خودماست، اگر به نفاق افگنی های داخلی مثل زبانی، قومی، حزبی و سمتی دامن زده می شود توسط خود افغانهاست، اگر شکاف های اجتماعی با گذشت هرروز فربه تر می شود عاملش خود افغانهاست، اگر خشونت علیه زنان و کودکان افزایش می آبد عاملین مربوط به همین جغرافیاست.
متاسفانه در کنار همه بدبختی ها و نابسامانی های دیگر امروزه آقای حکمتیار به بخش دیگری از این معضل تبدیل شده است. در اوایل گلبدین حکمتیار و حزب اسلامی به عنوان بخش از گروه های بیرون سیستمی که از بنیاد با ساختارهای این نظام مخالف بودند و هیچ باورمندی و اعتقادی به ارزش ها و هنجارهای موجود در کشور را مطابق به قانون اساسی نداشتند، حکومت وحدت ملی به مقصد رسیدن به رویای صلح و ثبات در افغانستان درون سیستم سازی این حزب را در اولویت کار خویش قرار داد و با پرداخت هزینه ی هنگفت آقای حکمتیار وارد نظام ساخت؛ اینسوتر مردم افغانستان که از جنگ و نا امنی خسته شده اند از پیوستن حکمتیار به مقصد رسیدن به صلح استقبال کردند. گمان ها بر این بود که ایشان در این پانزده سال غیابت ممکن فکر و ذهن اش نسبت به دوران ویرانی کابل تغییر کرده باشد و پیوستن ایشان بتواند مردم افغانستان را در زمینه آوردن صلح کمک نماید اما متاسفانه امروز حکمتیار نه تنها اینکه تغییرات مثبتی در آن رونما نشده است، بلکه بی رحمانه تر از گذشته در پی واگرایی و تفریقه افگنی مردم افغانستان کمر بسته است.
در کنار دامن زدن به مسایل حزبی، قومی، سمتی و زبانی، تسلیح بودن افراد وابسته به حزب اسلامی چالش دیگریست که ناامنی ها را در افغانستان تشدید و هر روزه از مردم قربانی می گیرد. به صورت کل وضعیت امنیتی با مقایسه با شش ماه پیش که این حزب با پروسه صلح افغانستان پیوسته است به مراتب بدتر شده است.
در این شرایط احساس که رهبر این حزب گاهی بر ارزش های هویت های مشخص می تازد و گاهی هم بخاطر نفاق افگنی در رشته زبانشناسی سفسطه گویی می کند وظیفه همه مردم افغانستان است تا به جلوی آن بیستند و اجازه ندهند که افغانستان بار دیگر به دهه هفتاد برگردد.
از طرف دیگر از حکومت باید پرسان شود که هدف از آوردن حکمتیار به کابل چی بود؟ آیا ماموریت ایشان ایجاد تنش، فتنه انگیزی و برگرداندن افغانستان به گذشته هاست یا اینکه به مقصد کمک به صلح و کاهش جنگ و خونریزی در کشور آمده است؟
راغب