آرشیف

2014-12-12

نبی ساقی

روز عاشقان

صرف نظر از خواستگاه  یا مفاد و مضار « ولنتاین دی» یا  روز عاشقان ، این روز حالا چنان جهانی شده که با عبور از کوه های آسمان خراش و راه های سخت گذر غور،  حتا به فیروزکوه ی  ما نیز رسیده است. اینکه  امروز صبح  از خواب بیدار شدم و تا یک و دو ساعت پیام های تبریکی  پی درپی،  از طرف بچه ها می رسید  باشد سرجای خودش ؛ اما وقتی در محفل رونمایی دوبیتی های ملنگ صمد ، از طرف بزرگانی چون رییس شورا  و استاد فضل و دیگران  از روز عاشقان  شنیدم کمی جالب بود.
دیشب  در جایی خواندم  که نویسنده ای  گفته  بود  ولنتاین  واقعا  روزعاشقان است.  یعنی  روز انسان های که به یک دیگر عاشق می شوند. او گفته بود که این روز،  روز عشق به میهن  و یا عشق به هنر ، یاعشق به فرهنگ وغیره نیست؛  بلکه  روز عشقِ دو آدم است نسبت به یکی دیگر. با این وجود،  نویسنده  در اخیر گفته بود که « به نظر من با تمام اینها  اگر عاقلانه فکر کینم ، عشق واقعا چیزی مزخرفی است.»
فکر می کنم هرکس آتش را سرنان خود می کشد. ازنظر کسی که از منظر عقلانیت و خِرَد حسابگر،  وارد قضایا می شود همه چیز جُز عقل ، مزخرف و بیهوده  به نظر می رسد.  یعنی هم  ترازو  را ترازو  راست کرد / هم ترازو را ترازو کاست  کرد.  در علم  نیز قصه ازهمین قرار بود. خوانده بودیم که  الصرف اُم العلومِ والنحو ابوها. « گفت هیچ از نحو  خواندی ؟ گفت: لا / گفت نیم عمر تو شد در فنا» یعنی اصحاب هرعلم  و مسلکی فقط مال خود شان  را قبول داشتند ودیگران  را از مدینه فاضله شان راندنی می دانستند. اما از چشم عاشقان هرانکسی که درین حلقه  به عشق زنده نبود ، باید نمُرده به او نمازکرد  که « عقل در کوی عشق نابیناست وعاقلی کار بوعلی سیناست.» و«‌ پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمکین بود.»
 به هرحال ، نظر آن نویسنده ، که عشق را چیزی مزخرفی می گوید «که جز غم چه هنر دارد عشق؟» شاید در دنیای امروز،  حرف چندان بی طرفداری هم نباشد ؛ اما با این وجود اگر صادقانه  حرف بزنیم هرکدام ما  که خود را شاید عاقل هم می دانیم معلوم نیست تا حال چندبار عاشق شده ایم و بعد ازین اش را هم فقط خدا می داند! 
 
نصیحت همه عالم چو باد در قفس است
به گوش مردم عاشق، چو آب درغربال
 
عاشقان! روزتان مبارک!