آرشیف

2015-3-11

احمد محمود امپراطور

رفتـــم ز خاطـــــر تو و یــــادم نمی کنی

 رفتـــم ز خاطـــــر تو و یادم نمی کنی
با نامــــه و پیــــــام تو شادم نمی کنی

ای آشنـــــای خودکشـی بیگانه پرورم
بــا التیـــــام عشــــق ضمادم نمی کنی

خون جگر ز دیـــده و دل میچکد مدام
تاکــــی نگاه به رنگ جسادم نمی کنی

بی مهریت  زسردی یخ هم فسرده شد
آزاد از بــــــــــلایی جـــــمادم نمی کنی

بس نیست خاک راه تو بودم به سالها
دامن کشــــان به لطف چکادم نمی کنی

بشکستــه باد این قلم و رنگ بی نمک
ای بزم عشق پُختــــــه سوادم نمی کنی

دیگر وسیله غیــر دعا نیست پیش من
بشنفتــه خواهش و به مرادم نمی کنی

عمــرم به باد رفت و  تباهی دو عالمم
فــــــکری به روزگــــار نفادم نمی کنی

دلــدادم و غم تو خریدم به جان خویش
بیـــدادگر ز بهــــر چــــه دادم نمی کنی

آنچه که  بوده ای تو به محمود نیستی
نومیـــد گشتـــــه ام که عیادم نمی کنی

————————-

پنجشنبه ۰۷ حوت ۱۳۹۳ هجری خورشیدی
که برابر میشود به ۲۶ فبروی ۲۰۱۵ میلادی
ســــــــــــرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان