آرشیف

2022-10-12

محمد امین وکیل

رسم خرمن کوبی در دهکده ی الندر 

 

رسم خرمن کوبی در دهکده ی الندر 

 

زمانی درکتابی از نویسنده ی (خلق داغستان) خوانده بودم ( هیچ کس قلیغ اسبش را بهتر از خودش نمیداند ) ازان رو هیچ کس بهتر از خود ما رسم ورواج وفرهنگ مارا نمیداند ، واگر کسی بجای ما رسم ورواج ما را به نویسد یا جعل می کند ویا زبان ولهجه ی ما را نمیداند . میگویند گذشته پایدار نمی ماند ، اگر نه نویسی فراموش میگردد  .

 رسم خرمن کوبی در کوهستان های ما  از اهمیت خاصی بر خوردار است  وامروزه تقریبا با پیدایش تکنالوژی جدید کمرنگ و کم کم فراموش میشود ، رسم خرمن کوبی تجربه ی مشترک بسیاری از دهقانان غور است ومن برای به یادگار ماندن این رسم این مطلب را می نویسم  .

در دهکده ی ما چون گندم جوانه میزند وساقه وخوشه میکشد وشیره می بندد  گندم ( دلملی ) میگردد وکباب اش را (دلمل )می نامند وخیلی خوشمزه  است ، ودیری نمیگذرد  به لطف آفتاب گرم تموز گندم زار ها به داس میرسد،دهقانان داس های مخصوص گندم درویدن دارند که دندانه هایش مشابه به اره است  .

دهقانان تنه های گندم را می برند وپشتاره می بندن  وبا پشت به (خرمن جیگه)  انتقال میدهند  وطوری می چینند  که خوشه ها به زیر باشد  ، ( خرمن جیگه )زمین محکم ودایره ماننداست ومعمولا زمین ( توک ) است  وبرای  خرمن کوبیدن پاک نگهداری میشود .

دهقانان هرپشته گندم را یک ( چغل ) تخمین می نمایند  وچغل بزرگتر از( غلبیل  ) وگنجایش پنج من گندم را دارد  .دهقانان بدون وقفه تا نا وقت های شب داس می کشند  ودر شب های مهتاب زیر نور ماه چاربیت میخوانند  و تا پخته شدن شب دست از درو نمی کشند  وگاهی بین ( کشه) از فرط خستگی زیر آسمان می خوابند .

زمانی که دهقان درو گندم را به پایان میرساند ، گاو های خود وهمسایه ها را برای خرمن کوبی  جمع مینماید  ، یک ( قلبه ی ) خرمن کوبی از ده تا 15 گاو است  ، گاو هارا با طناب پشمی گردن به گردن کنار هم می بندن  ویک گاو قوی که بتواند ازجایش نجنبد وقلبه  را به دور اش به چرخاند (دار ) می گویند  وگاوی که در اول قلبه است باید خیلی چست وچالاک ووحشی باشد و آن گاو را ( سرگال ) می نامند  .دونفر دهقان پشت قلبه قرار می گیرند  ویکی قلبه  را می دواند ودیگر آن اگر گاوی سرگین نماید  ذریعه یک کاسه جمع میکند وآن کاسه را (برکت گیر) می گویند وبعد از هر ساعت قلبه را برای ده دقیقه از خرمن دور میکنند  تا گاو ها رفع خستگی نمایند .دونفر با( چک ) یا چارشاخ گندم را زیر پای قلبه پیش می اندازند  ودونفر گندمی را که توسط قلبه  دور میپاشد با چک به خرمن می اندازد .

صدای هی هی و(باش باش ) دهقانان به کوه وکمر می پیچد وترس وهول به دل گاو ها  می اندازد تا تیز تر بدوند  .وکنار خرمن بوی نان  پتیر وگوشت به هوا متصاعداست  وشور وقوت به دل دهقانان می اندازد ، زمانی که تمام گندم زیر پای گاو ها قرار گرفت  ، قلبه را از خرمن دور می کنند  وگندم را روی گردان مینمایند  وبه آن ( خار ) می گویند  .

زمانی که خرمن نرم شد  ، کاه ودانه را به شکل پشته ی  مربع  شکل در می آورند وبه آن ( کویه ) می گویند  .گاهی دونفر وگاهی چهار نفر روبروی هم می ایستن وبا چک شروع به باد نمودن می نمایند  وخوش بخت دهقانی که در همان روز باد تند به وزد  وگاهی که باد بخیلی می کند  یک چوب را که  ( لفچه کو ) می گویند  سر اش را به آتش میگیرند  تا در بگیرد  ویک نفر آن را به سوی آسمان میگرد وبه این باور اند  که باد پیدا میشود .زمانی که خرمن از باد بیرون میشود  وکاه ودانه از هم جدا میگردد  ، دوباره گندم را زیر پای قلبه  می نمایند  وآن را ( سرخ کو ی) ویا( موجک کوی ) می نامند  وتا زمانی ادامه میدهند که بکلی موجک های گندم نرم شود ودر (سرخ کوی )معمولا دهان گاو هارا  می بندند  تا گندم نخورند ومریض نگردن .

اساسی ترین قسمت کار دهقان فرا میرسد ودهقان معمولا گوسفند ذبح می نماید  ودیگدان را چربی داغ وجشن میگرند  وخرمن گندم را به شکل مخروطی گرد می آورند وآن را ( راش ) مینامند ، سنگی را با خون گوسفند سرخ نموده  ودروسط( راش ) میگذارند ونامش را ( برکت سنگ ) می گویند  ، اگر خرمن گندم شام را در یابد  به آن دست نمیزنند  وانتظار می کشند  تا ستاره ی سحری از پشت کوه ها مانند پیک درخشان سر زند واز آسمان خیر وبرکت هدیه نماید  ودر نور سپیده دم محو شود ودهقانان را باور به این است  که گندم آمد ونیامد دارد ، وآنگاه وضو ونماز میخوانند ویک نفر که چالاک تر ازهمه است  کمر خرمن را می بندد  وآن طوری است که یک گوشه ی ( چغل ) را به گندم فرومی کنند  ودایره وار گرد خرمن می چرخد وهرچه گندم که در چغل جمع شده است  آن را ( حق الله ) می گویند  وبه محتاجان تقسیم می نمایند  .رسم است که در هر جوال 9( چغل ) گندم می ریزند  وچغل دهم را عشر است و در جوال جدا می اندازند .

حین برداشت خرمن اشپلاق زدن ، سخن گفتن ( غوی ) وقدغن است  ومردی که خرمن را بر میدارد در هرنوبت از یک تا ده این جملات را به آواز بلند استعمال می نماید 

یک : بنام یگانگی خدا ، یک .دو : دوست خدا دوست . سه : دوست از همه دوست .چهار : بنام چهار یار نبی ، چهار .

پنج : گنچ خدا ، گنچ . شش : بیش خدا ، بیش .هفت : بیش از همه ، بیش  . هشت : این هم بنام بهشت . نهم : کوه هزار برکت بنام بزرگی خدا ، کوه  .دهم : خدا یکیست وپیمانه پُر 

به این ترتیب شمارش تا پایان خرمن برداشتن ادامه می یابد  ودر آخر گندمی که در زمین می ماند ذریعه جاروب جمع می گرددوبنام ( ته خرمنی ) به محتاجان قسمت میشود  ، معمولا ده ها نفر محتاج سرخرمن ها میگردند  وبرای خود گندم جمع می نمایند .

در دهکده ی ما گندم به این زحمت از خرمن به سفره ی دهقان میرود ودهقان دهکده ی ما بیشتر از هر غذایی به نان گندم اهمیت میدهند وتا جایی که برای دعای خیر به یگدیگر میگویند : ( خانه ات پر از گندم ) ویا ( خانه پر گندم ). 

من نوشتم وشاید کسانی بر خوانند ومرا از دعای خیر خویش بی نصیب نسازند .

پایان 

وکیل 

20میزان 1401  خیر آباد ، دره قاضی

 

رسم خرمن کوبی در دهکده ی الندر