آرشیف

2023-10-21

آی سان مرامی

دیوارِ لال

چشم به بارانی سرخی بر تنت می‌دوختم
مادامی که باران نبود
راه به دنبالت شدم تا خانه‌ای
نیم سازه و بی رنگ ولی چون سرپناه
عاشق دیوار شدم
زنگ می‌زدم،«بعله» تو بود!